آزادی ما در زن بودنمان و آزادی پیروان فمینیسم در نبودنشان است

[ms 0]
در دومین کمیسیون برگزار شده در نشست نشریات مکتوب زنان مسلمان کنار خانمی از تونس نشسته بودم. در زمان استراحت بین نشست، سر صحبت باز شد و با هم آشنا شدیم. این آشنایی تا چند ساعت بعد به جایی رسید که انگار سال ها یکدیگر را می‌شناختیم. آرمان‌های مشترک، طرز تفکر یکسان، فعالیت‌های مشابه و یکی بودن در اعتقادات مذهبی و باورهای خانوادگی از دلایل این صمیمت زودهنگام بود.

پس از اتمام برنامه کمیسیون از «نورهین» خواستم که با او در رابطه با حرف‌هایی که بینمان رد و بدل شد مصاحبه‌ای داشته باشم. مصاحبه‌ای که مقداری از آن در اتاق کمیسیون، مقداری از آن در آسانسور، قسمتی از جواب سوال‌ها در حین راه‌رفتنمان، همه اینها در حالی که رکوردر دست خود نورهین بود، انجام شد.

پس از پایان مصاحبه هم آنقدر سرگرم صحبت بودیم که با تذکر چندباره مسئولین برنامه، مبنی بر اینکه نورهین باید برای حضور در برنامه بعدی حاضر شود، بالاجبار از هم خداحافظی کردیم. نورهین مسلط به زبان عربی و فرانسه و تا حدودی نیز انگلیسی بود. یکبار دیگر هم در یکی از برنامه‌های همین همایش او را دیدم و عکس‌هایی که شاید برای همیشه خاطره شدند….

لطفا خودتون رو معرفی کنید.

نورهان بیزید هستم از کشور تونس؛ سردبیر نشریه‌ی نور با موضوع حقوق زنان. دانشجوی دکترای اقتصاد می‌باشم و ۲۶ سال سن دارم.

تاریخچه‌ی مکتب فمینیست به حدود ۲۰۰ سال قبل بر می‌گردد. شعار این مکتب، برابری حقوق زن و مرد می‌باشد. اما اکنون می‌بینیم که نقش زنان غربی پیرو فمینیسم، به عکس‌های روی مجلات مختلف، حاضر شدن آنها در تبلیغات، حضورشان در مراکز تفریحی و …. محدود شده است. از نظر شما چرا آن شعار آزادی و برابری حقوق به این نابرابری و بی‌عدالتی منجر شده است؟ آیا این شعار حقوق برابر برای مردان غربی سومند بوده یا برای زنان غربی؟

شعار برابری زن و مرد آنها یک دروغ است. آنها می‌خواهند زنان این دروغ را باور کنند. با این برابری که آنها می‌گویند، زنان شرایط و موقعیت بهتری نخواهند داشت. زنان و مردان مکمل یکدیگرند. آنها هرگز مانند هم نیستند. ما در مقابل عدالت برابریم. اما حقوقی وجود دارد که برای زن و مرد مساوی نیست.

زنانی که پیرو مکتب فمینیست هستند همانطور که میبینیم، ظاهرشان شبیه مردان است. مانند مردان سخن می‌گویند. آنها از واقعیت خود که همان زن بودن است فاصله گرفته‌اند. فمینیسم برای جامعه ما به خصوص اصلا مناسب نیست زیرا برای جامعه اسلامی قرآن کریم حقوق زن و مرد را تعریف کرده است. قرآن از زنان و ارزش و حقوق آنها در حین مادر بودن، همسر بودن، سرکار رفتن و مشغول بودن به فعالیت اجتماعی حمایت می‌کند و از همه اینها با توجه به زن بودن آنان حمایت می‌کند.
[ms 1]
چند سال پیش رسانه‌ها خبری را منتشر کردند مبنی بر اینکه زنان پارلمان انگلیس از هورمون‌های مردانه برای قوی‌تر شدن در منازعات سیاسی‌شان استفاده میکنند. چرا زنان غربی در این حد احساس حقارت می‌کنند که تلاش می‌کنند فیزیک بدنیشان را به فیزیک مردان تبدیل کنند؟

مشکل این است که زنانی که به شعار برابری فمینیسم اعتقاد دارند، تصور می‌کنند که پیروی از این مکتب برای آنها بهتر است. اما برای مثال یک زن که مادر است بعد از دوران بارداری نیاز دارد که برای چند ماهی از نوزادش مراقبت کند. اگر او با مردان مساوی باشد او را به عنوان یک مادر نخواهند دید و به او خواهند گفت حتی اگر الان در دوران استراحت پس از زایمان هم هستی، باید اکنون کار بکنی. اما زنان در مسائل کاری، زمان‌هایی را نیاز دارند که مردان به آن نیازی ندارند. در زمان‌های به خصوصی زنان به حقوق متفاوتی نسبت به مردان نیازمندند.

اینگونه است که فمینیسم زنان رامحدود و محروم میکند و آنان را تبدیل به مردان می‌نماید. بنابراین زن تلاش می‌کند حتی فیزیک بدنی‌اش را تغییر دهد زیرا احساس می‌کند که زنانگی، او را تضعیف می‌کند.
[ms 2]
آیا وجود سازمان یا موسسه‌ای برای حمایت از نشریات مکتوب زنان مسلمان جهت برقراری روابط صمیمانه‌تر و تخصصی‌تر مسئولان و نویسندگان نشریه‌ها و در راستای توسعه یک ایده‌ی خاص در جوامع اسلامی ضروری است؟

بله، از نظر من این ایده‌ی جالبی است زیرا زنان در هر نقطه‌ی جهان عقاید متفاوتی دارند. بنابراین ما باید با هم تبادل اندیشه کنیم و این برای انسانیت و زنان بسیار مفید خواهد بود.

دیدگاه مردم کشور شما درباره‌ی انقلاب اسلامی ایران چگونه است؟

در تونس، ما فرقه‌ای از شیعیان را داشتیم که خلیفه فاطمیه نامیده می‌شد. این فرقه از شیعه اسماعیلیه بودند یعنی معتقد به امامان معصوم (ع) تا هفتمین‌شان بودند. اما اکنون مسلمانان جهان روی شیعیسم متمرکز شده‌اند به خصوص از زمانی که آنها در مورد انقلاب اسلامی ایران شنیده‌اند و می‌بینند که بسیار هم موفق بوده است.

موفقیت انقلاب اسلامی باعث شده که مردم شیعه را بهتر بشناسند و به آن گرایش پیدا کنند. بعد از آنکه صلاح‌الدین ایوبی کشته شد تعداد شیعیان بسیار تقلیل یافت. اما پس از انقلاب اسلامی ایران تعداد شیعیان افزایش چشمگیری داشته و هنوز هم این مسئله ادامه دارد و بسیاری از خانواده‌های تونسی نیز شیعه شده‌اند.

آیا یک زن روزنامه‌نگار باید مجرد باشد تا در کارش موفق شود یا می‌تواند متاهل شود، خانواده داشته باشد و فرزندانش را به خوبی تربیت کند و در عین حال در کارش نیز موفق باشد؟

نه، لزوما نباید مجرد باشد بلکه می‌تواند همسری و مادری کند و در کارش نیز موفق باشد. مثالهایی بسیاری از زنان روزنامه‌نگار داریم که هم در کارشان و هم در زندگی خصوصیشان بسیار موفق‌اند. مهم این است که بدانیم چگونه بین مسئولیت‌های خانه و کاری هماهنگی به وجود بیاوریم.

بسیار از شما متشکرم. در آخر بحث اگر مطلبی برای زنان و دختران جوان ایرانی مد نظرتان است، آن را بفرمایید.

من به زنان و دختران ایرانی بگویم که شما در بهشت زندگی میکنید. از دولت‌مردانتان حمایت کنید. ما زنان در تونس از ممنوعیت و غدغن بودن حجاب بسیار رنج می‌بریم و اذیت می‌شویم. نماز خواندن غیرممکن است زیرا آنها ما را کنترل می‌کنند هنگامی که به مسجد می‌رویم، بابت آن در محل کار و یا تحصیل ما را بازخواست می‌کنند.

حجاب بسیار مهم است زمانی که ما در مورد حقوق زنان صحبت می‌کنیم. مثلا وقتی شما در خانه هستید باید جذاب باشید ولی زمانی که در خیابان حضور پیدا می‌کنید باید مو و بدن خود را بپوشانید تا انسانیت شما مورد احترام واقع شود. شما خودتان باید حقوق خود را با اجرای آنچه می‌خواهید، تعریف کنید. شما در ایران برای داشتن حجاب آزاد هستید. زنان تونسی به خاطر داشتن حجاب بسیار رنج دیده‌اند ولی اکنون پس از انقلاب تونس، زنان از حقوق بیشتری برخوردار شده‌اند و میتوانند حجاب داشته باشند و اوضاع تا حدودی بهتر شده است.

از مجله شما سپاسگزارم و همچنین از اینکه ما را به ایران دعوت کردید بسیار خوشحالم.

 

درهمین رابطه: Exclusive Interview

 

۳ دیدگاه در “آزادی ما در زن بودنمان و آزادی پیروان فمینیسم در نبودنشان است”

  1. درود بر شما

    در پایان آن نکته در باب زنان آندلسی پیامی گذاشتم و گلایه ای.
    باز هم گلایه ای دارم ؟ می خواهید باور کنم که شما جنبش فمنیسم را نمی شناسید و اینگونه بی مهابا بر آن می تازید؟ این ادب و میراث بزرگان اسلام نبوده که نشناخته و نادانسته بتازیم.
    از نوشته تان بر نمی آمد که مکتب های مختلف و جریان های گوناگون این حرکت که به فمنیسم مشهور است را بدانید . فمنیست ها همه یک جور نیستند… ( کدام جنبش یک جور مانده؟) همه به دنبال مردانگی نیستند. توضیحی نمی دهم که در کتب می توانید بیابید. امیدوارم اگر بر جریانی می تازید با شناخت این کار را بکنید و با فکر باز

    این سنت بزرگان اسلام است. شیعه اگر خود را می دانید نباید خلق و ادبش را بر زینت های خود بیفزایید؟

    . در همشهری جوان با نوشته هاتان آشنا شدم و آرزو دارم محلی با این همه خواننده که دارید حساب از خود سخت تر بکشید. برایتان آرزوی توفیق دارم

  2. با شناختی که ما از دوستان داریم ، دست اندرکاران چارقد مطالعات و شناخت مناسب و نسبتا وسیعی در مورد فمنیسم دارند و اینگونه تاختن بر آنان نیز در مرام مسلمان نمی گنجد :)

  3. درود بر دوستان چارقد

    حق با این دوست ناشناس است. من مقصرم که اشاره نکرده ایرادی را طرح کردم. حق این بود که می گفتم کجای کار نشان از آشنا یی اندک ( به گمان من دست کم ) با اندیشه های فمنیسم دارد.

    زیاده نمی گویم و به یک نکته بسنده می کنم :
    هیچ جنبشی یک دست و بدون شعبه کارش را ادامه نمی دهد . هر جنبشی بعد از گذشت چند ده سالی دست کم به گروه هایی با اندیشه های متفاوت تقسیم می شود و فمنیسم هم از این قاعده دور نیست. ولی طرف مصاحبه طوری از اندیشه ی فمنیسم صحبت کرده که گویی با اندیشه های فرد مشخصی روبروییم. سوال کننده ی محترم از چارقد هم نکته ای و اشاره ای در جهت بسط معنی نفرموده اند. گواه آن جمله از آن خانم که گفته اند:
    «زنانی که پیرو مکتب فمینیست هستند همانطور که میبینیم، ظاهرشان شبیه مردان است. مانند مردان سخن می‌گویند….»
    هرکس که با اندیشه های فمنیستی آشنایی داشته باشد می داند که این نوع نگاه متعلق به گروهی از فمنیست هاست… بقیه آیا فقط کمی متفاوت نیستند؟ نه
    ولی پرسشگر محترم چارقد اشاره ای نکرده تا خواننده که مطالعه ای ندارد متوجه گسترده تر بودن موضوع شود و مصاحبه را ادامه داده . طوری که خواننده ی ناآشنا به راحتی گمان می برد فمنیسم یک و تنها یک اندیشه با شکلی واحد است.
    این گلایه هم بر دوستان چارقد که تلاششان در راستای کار فرهنگیشان ستودنیست تاختن به حساب نمی آید… آنهم به گونه ای که در مرام مسلمانی نباشد… در سنت بزرگان اسلام چند سویه دیدن شرط است اما ندانستم این دوست چارقد که ناشناس هم هست چرا انتقاد را در مرام مسلمانی نمی دانند. مسلمانان مگر از بزرگانشان نقد محترمانه نیاموخته اند؟
    آرزوی توفیق

دیدگاه‌ها بسته شده است.