[ms 1]
«سیدهزهرا حسینی»، عضو هیئت مدیرهی انجمن شعر و ادب ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان رشت و دبیر انجمن شعر و ادب بسیج استان گیلان است. سالهای متمادی است که در عرصهی شعر حضور دارد و آنها که اندکی با شعر آیینی دمخور هستند، بیگمان چند غزلی از او را بهخاطر دارند.
مجموعه شعر «یک شاخه شعر و یک بیت گل سرخ» را انتشارات بلور منتشر کرده و حالا حسینی منتظر است «از چشم سیاه من غزل مینوشی»اش را انتشارات تکا به بازار عرضه کند.
برگزیدهی جشنوارههای گلدستههای سپید، رویش سبز و دانشجویان پیام نور سراسر کشور، در یک عصر گرم مردادماه پذیرای ما بود. ساعتی دربارهی شعر آیینی صحبت کردیم و وقتی از او خواستیم برایمان شعر بخواند، فکر نمیکردیم به این زودی گره اشکمان باز شود.
***
کمی از پیشینهی شعر آیینی برای خوانندگان ما توضیح میدهید؟
در طول تاریخ، شخصیت متعالی و شگرف و زندگی شگفتانگیز خاندان عصمت و طهارت از چشم ژرفاندیش شاعران ما بهدور نماند. اگر بخواهیم نگاهی گذرا به شعر آیینی بیندازیم، میفهمیم که این شعر قدمتی طولانی دارد. بهعنوان مثال، حکیم کسایی مرزی، حکیم ابونصر احمدبنمنصور متخلص به اسدی طوسی یا بهصورت آشکار در آثار حکیم ابوالقاسم فردوسی نمونههایی از شعر آیینی را میبینیم. اگر به مقدمهی شاهنامه نگاه کنیم، پی به ارادت فردوسی به خاندان عصمت و طهارت میبریم. بهعنوان مثال در جایی میآورد:
خدا این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج از او تندباد
چو هفتاد کشتی بر او ساخته
همه بادبانها برافراخته
اینجا فردوسی با آوردن لغت کشتی، اشاره به حدیث معروف «إن الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» دارد که بهراستی امام حسین (ع) چون کشتی نجاتی است برای ما که در دریای دنیا به هلاکت میرسیم.
باباطاهر هم دوبیتی معروفی دارد که در آن به دوازده امام اشاره میکند:
از آن روزی که ما را آفریدی
به غیر از معصیت چیزی ندیدی
خداوندا به حق هشت و چارت
ز ما بگذر، شتر دیدی ندیدی
این نمونهها نشانگر قدمت تاریخی بسیار زیاد شعر آیینی ماست.
در سالهای اخیر، شاعران کشور به سرایش اشعار آیینی گرایش زیادی پیدا کردهاند. به نظر شما علت آن چیست؟
من احساس میکنم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شعر آیینی در کشور جایگاه قابل توجهی پیدا کرده و این رویکرد باعث شده که شاعران مذهبی ما در سالهای اخیر حتی به لایههای نگفتهای که قبلا در شعر آیینی بوده، بپردازند. پیشتر، اینگونه شعر آیینی نداشتیم که به نظر من، این مسئله را مرهون انقلاب اسلامی هستیم. در سالهای اخیر، حضور شاعران جوان ما در عرصهی شعر آیینی بسیار چشمگیر است. به نظرم افزایش ضریب مطالعه بین جوانان ما و درک عمیقتری که از دین و آیین دارند، حضور پررنگی برای جوانان در این عرصه ایجاد کرده است.
تاکنون برایتان پیش آمده که با دیدن هیئتهای عزاداری یا شنیدن مدیحهسراییها برای نوشتن یک شعر الهام بگیرید؟
صددرصد اینگونه است. من احساس میکنم شاعر از محیط بسیار تأثیرپذیر است. تأثیرپذیری یک هنرمند یا شاعر از افراد عادی اجتماع بیشتر است. خدا خودش فرمود: «من در دلهای شکسته جای دارم.» من احساس میکنم شاعری که در چنین فضایی قرار میگیرد و لحظهای که دلش میشکند و حالت الهی به او دست میدهد، الهاماتی به او دست میدهد که تنها هنرش باید حفظ و انتشار این الهامات در آثار باشد و مطمئنا چنین اثری برای مخاطب قابل پذیرشتر و دلنشینتر است.
به نظر شما، شعر آیینی معاصر تا چه حد توانسته به اعتلای فرهنگ آیینی کشور کمک کند؟
امروزه قلمرو شعر آیینی در کشور به مناقب و مراثی محدود نیست. موضوعاتی مثل اخلاق، تربیت و مسئلهای که معنویات جامعه را با خودش دارد، در عرصهی شعر آیینی ما جای میگیرد و این امر به نظر من میتواند به اعتلای فرهنگ کشور عزیزمان بسیار کمک کند.
باید این را قبول کنیم که شعر معاصر ما جهانی نشده. به نظر شما، شعر آیینی ما با توجه به منحصربهفرد بودنش در دنیا، پتانسیل این را دارد که جهانی بشود؟
در هر زمانی، شعر بهعنوان یک رسانهی قوی در خدمت حکومت و ادیان آن دوره بوده است. ویژگیهای قوی حسی، موسیقیایی بودنش و تأثیری که هنر شعر روی مخاطبان میگذارد، از دلایل مهم این مسئله است. احساس میکنم اشعار آیینی جایگاه بسیار بلندی میان مسلمانان جهان دارد و این اشعار دینی منحصر به شاعران فارسیزبان نیست. ما بسیاری از اشعار آیینی عرب و ترکزبان را میبینیم. من احساس میکنم این وظیفهی محققان ماست که این شعر را به جهانیان بشناسانند.
پس این وسط پتانسیل خود شعر چه نقشی دارد؟
در همهی دنیا، وقتی که میخواهند روی ادبیات سرمایهگذاری کنند، به سراغ متون مقدس خودشان میروند و آنها را وارد ادبیات و سینمایشان میکنند و مسلما از این کار به دنبال اهداف خاصی هستند. اما متأسفانه ما داریم در یک دایرهی محدود، تولید محتوا میکنیم و حتی دورنمایی نداریم که کشورهای حاشیهمان را تحتالشعاع این اشعار قرار بدهیم.
متأسفانه این مسئله ریشه در آموزش ما دارد. شما نگاه کنید در مدارس. چگونه قرآن آموزش داده میشود؟ من بهشدت به آموزشوپرورش اعتقاد دارم. بالاخره هر شاعر و هنرمندی روزی دانشآموز بوده و اگر در آن دوره قرآن درست تفسیر بشود، برایش مفاهیم قرآن درونی میشود. نحوهی شناساندن مفاهیم الهی به دانشآموز در اثری که او فردا تولید میکند، تأثیر مستقیم دارد. متأسفانه این ضعف باعث شده که شور برخی شاعران آیینی ما تاکنون به شعور تبدیل نشده است.
پس با این اوصاف، ما داریم از حسّمان مینویسیم و اندیشه نقش کمرنگی در شعر ما دارد؟
تا حدودی همینگونه است. عرض کردم که عدم آموزش باعث گردیده که این شعور درونی نشود و به نظرم با آموزش صحیح مفاهیم دینی در مقاطع مختلف تحصیلی، شعر آیینی ما پتانسیل جهانی شدن دارد.
خط تمایز شعر آیینی و مدیحهسرایی برای ائمه چیست؟
مدیحه بیشتر نگاهی به رولایهها در جهت مدح خاندان رسالت دارد. این به معنای سطحی بودن نیست؛ بلکه قصد مدیحه بیشتر پررنگ نشان دادن خصوصیات اخلاقی و همچنین مصائب وارد بر معصومین است؛ درحالیکه شعر آیینی وظیفهی بزرگتر و والاتری دارد. شعر آیینی میبایستی حرکتآفرین باشد. میخواهد راهی را نشان بدهد، میخواهد الگوسازی کند، به زیرلایهها بیشتر توجه کند، باید ذهن مخاطب را به چالش بکشد.
هماکنون در محافل ادبی کشور اصطلاحی به نام «شعر سفارشی» یا «شعر جشنوارهای» رواج یافته که باعث تحتالشعاع قرار دادن عقیدهی شاعران نوپا برای سرایش شعر آیینی شده است. شما تا چه حد با این اصطلاح موافقید؟
به نظرتان رویهی موجود میتواند از آسیبهای شعر آیینی باشد؟ این سؤال در ذهن هر شاعری (بهخصوص شعرای جوان) جریان دارد. ببینید این مسئله دو جنبه دارد؛ هم جنبهی مثبت دارد و هم جنبهی منفی. به نظرم جنبهی مثبتش ارائهی سرنخی برای ترغیب شعرا (مخصوصا شعرای نوپا) برای مطالعه و کنکاش در سیرهی معصومین است که این خود منبع الهامشان خواهد بود. و جنبه منفی هم القای این مسئله به شاعر و جامعه است که شعر خطی و یا بهاصطلاح شعر سفارشی شده و این شعر محصول درک شاعر نیست.
با تمام آنچه گفتم، به نظرم جشنوارهها به پیشرفت شعر آیینی کمک میکنند، اما باید هدفمند جشنواره برگزار کرد. به نظرم اگر یک سری جشنوارهی مشخص در طول سال وجود داشته باشد که موازی هم نباشند و برنامهی زمانبندی مشخصی داشته باشند و شاعران به تناسب کارهای موجود خود در جشنوارهها شرکت کنند، کارکردی به مراتب بهتر خواهد داشت و صد البته اصل اول این است که شاعر به قصد تقرب شعر میگوید و اهداف معنوی را دنبال میکند. پاداش شعر آیینی بسیار بالاتر از جوایز جشنوارهای است.
کجا زنگ خطر برای شعر آیینی به صدا درمیآید؟ به عبارت دیگر، آسیبهای احتمالی شعر آیینی کدامند؟
به نظرم یکی از مهمترین آسیبها عدم حفظ حرمت این عزیزان است. بهطور مثال، بهجای پرداختن به سیرهی اهل بیت، به توصیف چهرهی بزرگوران میپردازند. ما قصد نشان دادن جایگاه و منش اخلاقی بزرگواران را داریم. توصیف چهرهی عزیزان جایگاهی در شعر آیینی ندارد. از طرفی، برخی دیگر به ارائهی تصویر ماورایی از معصومین میپردازند. درست که معصوم بودن به خودی خود، این بزرگواران را از سایر مردم جدا میکند، اما نباید تصویری از ائمه ارائه شود که انسان پیش خود بگوید : «من که نمیتوانم مثل آنها باشم.» نباید طوری باشد که انسان رغبت نکند از الگوی ارائهشده پیروی کند. درحالیکه خداوند از زبان پیامبر در قرآن میگوید: «من پیامبری هستم چون شما.» پیامبر عظیمالشأن اسلام در میان مردم زندگی میکند، راه میرود و… .
آسیب دیگر که میشود به آن اشاره کرد، عدم توجه به تکنیک و فرم و عناصر شعری است. درست که محتوای ما بسیار متعالی است، اما باید بهترین تکنیک را بهکار ببریم. اصلا میشود گفت شأن اهل بیت را باید با بهترین نحو شعر حفظ نمود. از طرفی، اساتیدی که به نقد شعر جوان میپردازند هم، نباید صرف توجه به محتوا، از نقد فرم و قالب و تکنیک و عناصر غافل بمانند. ما باید بهترین شعرمان را برای ائمه بگوییم. در واقع باید حساسیت بیشتری بهخرج بدهیم.
آیا فرم و قالب منحصربهفردی برای شعر آیینی متصورید؟ مثلا تصور میکنید تنها قالبهای کلاسیک مناسب شعر آیینی است؟
من بیشتر اشعار آیینی را در قالب کلاسیک دیدهام، اما به نظرم الزامی در این مورد نیست. محتواست که حرف اول را میزند. شما کتاب «گنجشک و جبرئیل» سیدحسن حسینی را ببینید. نمونهی خوبی از شعر آیینی غیر کلاسیک است که اتفاقا استقبال خوبی هم از آن شده. از طرفی باید پذیرفت که پیوند دیرین شعر آیینی با مدیحهها باعث شده، ناخودآگاه شاعران به این قالب گرایش بیشتری داشته باشند. موسیقی درونی و فخامت و سنگینی قالبهای کلاسیک هم به اقبال آن بیشتر کمک میکند.
آقای نظارتیزاده یک شعر دارد که میگوید: «قصه که به سر رسید/کلاغها به خیمه رسیدند». این نشان میدهد که پتانسیل زیادی در کشف برای شعر سپید وجود دارد. درست است؟
همینطور است. به نظرم شعر سپید پتانسیل آن را دارد که کشفهای بسیاری در آن صورت بپذیرد، اما شاید این جرئت در شاعران ما ایجاد نشده که مرزها را بشکنند.
شعر آیینی چه تأثیری در زندگی شما داشته؟
هنر به خودی خود در زندگی تأثیرگذار است؛ جریانساز، نشاطآور و پیشبرنده است؛ چه برسد به اینکه این هنر آبینی باشد که صورت متعالی هنر است. من احساس میکنم هر چیزی که دارم، از الطاف ائمهی بزرگوار است. این نعمتی است که خدا به من داده و میبایستی به نحو احسن سپاسگزار این نعمت باشم.
ما را مهمان شعرهایتان میکنید؟
این غزل را تقدیم به ساحت اباعبدالله (علیه السلام) میکنم:
آب یعنی خود هزاران مسئله
بین زینب با حسینش فاصله
تشنگی در عمق پهنای فرات
آب یعنی عشق تا این مرحله
آب میگوید که برگردید آی
یک نفر جامانده از این قافله
یک نفر که دستهای کوچکش
پر شده از آب، نه از آبله
آب یعنی أشهد أنّ حسین
تشنه میخواند نماز نافله
کاش علیاصغر نمیفهمید که
آب یعنی تیرهای حرمله
و غزلی هم تقدیم به منجی عالم، آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف):
امتداد ندای ابراهیم، ای که بر دوش خود تبر داری
تو دعا کن برای آمدنت، چه امیدی به این بشر داری؟
حرفهای نگفته مدتهاست، روی لبهایمان کپک زده است
چه بگویم به محضرت آقا، تو که از حال ما خبر داری
اعتراضی دوباره میشنوی، اعتراضی نمیکنی اما
با وجود همه بدیهامان، همه را زیر بال و پر داری
تو شبیه هلال ماه نویی، نه! تو کاملتری از این تشبیه
تو که خورشید پشت ابری، نه! نور و گرمای بیشتر داری
خوش به حال کسی که چشمش را، وقف باران انتظارت کرد
به خدا حاضرم قسم بخورم، تو به این ندبهها نظر داری
تو همین جمعه خواستی برسی، تو همین جمعه، آه اما نه
که خدا گفت: «صبر کن مهدی، سیصدوسیزده نفر داری؟»
تو همین جمعه خواستی برسی، تو همین جمعه، آه اما نه
که خدا گفت: «صبر کن مهدی، سیصدوسیزده نفر داری؟»
این بیت اینقدر حرف داره که حرفی برای گفتن باقی نمی ذاره . ممنون
باسلام به شاعره محترمه واقعا زیباست این غزلها {آب یعنی خودهزارن مسعله
بین زینب باحسینش فاصله}اگر فکر کنیم خیلی حرفها در این بیتها نهفته است
یعنی از بین این همه علمای اسلام که سنگ دین و آیین و اسلام را بر سینه می زنند و جمعیت آنان بالای چند صد هزار نفر است، ۳۱۳ نفر پیدا نمی شود که آقا ظهور کند!؟!؟!؟!؟
من با این مصرع مخالفم «صبر کن مهدی، سیصد و سیزده نفر داری»
مسئله ظهور امام زمان علیه السلام میتونه شامل بدا بشه . بدا یعنی اینکه خدا میتونه تمام شرایطی که برای ظهور تعریف شده اتفاق بیفته و بعد امام زمان علیه السلام ظهور کنند یا نه، هیچ کدوم از این اتفاقات نیفته ولی باز هم امام زمان علیه السلام ظهور کنند.
بدا یعنی یهویی اتفاق افتادن یک امر. یعنی ممکنه سالها این ۳۱۳ نفر آماده شده باشند ولی هنوز اراده خدا بر این امر تعلق نگرفته ولی در بین مردم این مسئله جا افتاده که نه! امام زمان علیه السلام ظهور نکردن چون هنوز تعداد یارانشون تکمیل نشده!!!! اولا همون مسئله بدا، دوما اینکه خب برادر من!!! یه کاری کن معنویت انقدر بره بالا که جزء یاران بشی و حضرت زودتر ظهور کنند دیگه!!!!!!
التماس دعای فرج
یا علی