وقتی که روبروی ویترین مغازه برای انتخاب دفتر یادداشت ایستاده بودم، کنار اجناس رنگارنگ، یک پوستر بزرگ از رستم با زره و کلاهخود خودنمایی میکرد. چندلحظه از ایستادنم نگذشته بود که پسربچهای به همراه مادرش به طرف مغازه آمدند و پسر ماتِ وسایل به داخل مغازه نرفت، ماتِ عکس رستم شده بود.
وقتی مادر از مغازه بیرون آمد پسر با اشتیاق عکس را به مادرش نشان داد و گفت:» مامان عکس جومونگ رو می بینی؟»
پسربچهی هفت ساله هنوز تفاوت رستم و جومونگ را تشخیص نمی داد! البته در نگاه اول شاید کمی مضحک به نظر رسد اما حقیقت این است که انتقال فرهنگ و اشاعه آن همواره مورد توجه جوامع مختلف بوده است مخصوصا بعد از جنگ سرد و اوج استفاده از وسایل ارتباطاتی مانند رادیو، سینما، تلویزیون و بعد از آن زمان دولتها بدون آن که خود را دچار زحمت و یا هزینههای گزافی کنند با ساختن برنامههای متنوع اعم از فیلم، سریال، برنامههای تبلیغاتی، و حتی طنز به راحتی میتوانند نفوذ خود را در میان جوامع افزایش دهند، چراکه به این نتیجه رسیده اند که برای رسیدن به این هدف این گونه برنامه ها، راحتترین، سریعترین و ارزانترین راه است.
هرچند تسلط این جوامع، سیاسی نیست اما آنها آگاهانه با درست کردن برنامههای مورد نظر خود و آن هم جذاب توانستهاند به راحتی تسلط فرهنگی خود را که به مراتب مهمتر از تسلط سیاسی است افزایش دهند.
در سالهای اخیر میزان پخش سریالها و فیلمهای کرهای در صدا و سیمای کشورمان افزایش یافته است. نمونههایی مانند نگینی در آشپزخانه(یانگوم)، امپراطور دریا و حال هم جومونگ!، بگذریم از سریالهایی که به دلایلی چندان مخاطب عام پیدا نکرد اما در هر حال پخش شد، مانند سریال ببخشید(پوم).
از حق نگذریم جذابیت بالای این گونه سریالها باعث شده است که مخاطبان زیادی پیدا کنند و بسیاری از مردم، نه تنها به دیدن تکرار این سریالها اکتفا نکردهاند بلکه زحمت تهیه سی دیهای این برنامهها را به خود دادهاند.
دلایلی که از سوی کارشناسان صدا و سیما در هزینه کردن برای پخش این برنامهها ارائه شده آن است که در میان دیگر کشورها، کره از نظر فرهنگی به ما نزدیکتر است پس هزینهی بیشتری جهت تهیه برنامهها از آنها کرده و به پخش آن اقدام میکنیم، اما در پاسخ به این مسئله باید گفت ما هم مخالف پخش این سریالها جهت آگاهی از فرهنگ مردم کره نیستیم اما معتفدیم به جای آن که هزینه زیادی جهت تهیه این برنامهها از کشور مزبور گردد بهتر است همان را در تهیه داستانهای تاریخی کشور خود صرف کنیم.
هرچند در این سال ها، صدا و سیما به تهیه فیلمهای مذهبی تاریخی در کشور مبادرت نمودهاند که بسیار جای تقدیر دارد اما نباید فراموش کرد که کشور ایران دارای فرهنگ غنی است به طوری که وقتی در کنار مفاهیم بزرگ اسلامی قرار گرفت به شدت هر دو شکوفا شدند و این نشان میدهد چنانچه ما از مفاهیم تاریخی کشور خود غافل شویم به همان میزان متضرر خواهیم شد.
به امید روزی که کارگردانهای ایرانی نیز سریالهایی مثل جومونگ و از آن بهتر را از داستانهای غنی و پرمحتوای شاهنامه استخراج کنند.
والا چه عرض کنم … و اما بعد و قبلش فاصله ی زائد داره! و تا زمانی که اعتقاد ما اعتفاد باشد چنین خواهد بود. بعد از ! می توانیم . بگذاریم؟ مزبور توی ذوق زد و غنی مرا به یاد تحلیل های ۲۳ خرداد انداخت … کمی جفا در حق معنا ! هر چند که محتوای غنی جور همه اینها را به خوبی می کشد …و چه ذوقی داشت مکسور کردن ِ دال و میم و ی در آن عنوانی که هنوز هم توی بورس معامله می شود اما نه توی کشور ما! بگذریم دال و میم و ی قصه را به هم سنجاق می کنیم تا دمی حاصل گردد و آن دم که بی «یا» ! لحظه ای بیش داوم ندارد …همتبار به این حرف ها را روی سینه اش مدال کند … گاهی دم دمی است و گاهی همان دم دنیایی بزرگ . گمتان کردم در دالانهای پیچ در پیچ ِ اندیشه ام با این بلدِ نا بلد …شرمنده … نیست خودم گم شده ام …همین
خانم فیضی شما ابهر بودید تا به حال؟
احیانا رشته لیسانستون باستان شناسی نیست؟
کسی به اسم شهرزاد رو میشناسید؟