ژرفا

سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، نویسنده، محقق و مترجم، شاعر، پژوهشگر در ادبیات و هنر، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است. وی تا کنون ویراستاری حدود ۵۰ کتاب، تألیف و ترجمه و تحقیق و فراهم‌سازی ۳۰ اثر در زمینه‌های حقوقی، ادبی، هنری، ادبیات کودکان، تربیت، حدیث را انجام داده است. همچنین دارای پیشینه‌ی شعری از سال ۱۳۵۸ و دارای اشعاری در مجموعه‌های مختلف است که در ده‌ها کنگره‌ی کشوری عرضه شده است. نوشتن ده‌ها مقاله در نشریات گوناگون، نگارش صدها ساعت برنامه رادیویی و تلویزونی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ از دیگر فعالیت‌های او است.

سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا) روحانی ۴۶ ساله، با تحصیلات عالی حوزوی در سطح خارج فقه و اصول، کارشناسی حقوق را از دانشگاه تهران (۱۳۶۷) و کارشناسی ارشد حقوق بین‌الملل را از دانشگاه شهید بهشتی (۱۳۷۱) گرفته است. در سال ۶۴ ازدواج کرده است که نتیجه ازدواجشان دو فرزند دختر بوده است به نام‌های فاطمه‌سادات که ترم آخر رشته‌ی ادبیات در دانشگاه تهران را می‌گذراند و دومین دخترشان منصوره سادات که در سال اول دبیرستان مشغول به تحصیل است.

به عنوان یک مرد، زن را تعریف کنید؟!

زن گوهر جمال هستی است و مرد گوهر جلالی؛ این دو گوهر باید یکدیگر را کمال بخشند تا جمال و جلال خداوند در عالم جلوه کند. همچنین تربیت انسان صالح محصول وجود این دو است، پس زن باید در همین جایگاه و مرتبت قرار گیرد.

یکی از دغدغه‌هایی که ذهن من را مشغول خود کرده این است که آیا اسلام، صحبتی از چگونگی حضور زن در رسانه دارد؟

متأسفانه عمده‌ی کج‌فهمی‌هایی که درباره‌ی بحث زن پیش آمده ناشی از این است که فهم قرآنی را کنار گذاشتیم و فقط آمده‌ایم می‌گوییم روایات این‌طور گفته، نهج البلاغه این‌طور گفته، سنت هم همین‌طور، همه‌ی این‌ها قبول ولی نگاه نتیجه بخش و مفید، نگاهی خواهد بود که محوریتش قرآن باشد.

زن یک حضور خاص هویتی دارد که مربوط می‌شود به ویژگی‌های ذاتی خودش. در جاهایی که به ویژگی‌های ذاتی و فطری‌اش برمی‌گردد، نقش یکسانی بین زن و مرد حاکم است.

اگر رسالت رسانه را تبیین و ابلاغبدانیم، نقش زن به‌ویژه در بخشی که به هویت‌های مستقل خودش مربوط می‌شود، خیلی پر‌رنگ است. البته بخشی از آن یگانه است و منحصر به فرد. توضیح این‌که مردها بسیاری از نقش‌های هویتی زن را از دید خودشان می‌بینند. تنها بخشی از این نگاه‌ها‌ی جهل‌آمیز با مطالعه و آگاهی تصحیح‌ می‌شود اما بخش عمده‌اش باقی می‌ماند و به نظر من اگر در یک جامعه انسانی (نه حتما دینی و اسلامی؛ گرچه معتقدیم که یک جامعه کامل همان جامعه دینی خواهد بود) باید زنان بیایند به این قسمت از هنر که، مردان نمی‌توانند با نگاه زنانهنگاه کنند و از زبان زنان بیان کنند و به این نیاز خودشان پاسخ بدهند. و در این بخش باید خود بانوان همت‌شان را خرج کنند. ما در حال حاضر داریم رمان‌هایی که به‌صورت مستقل به ویژگی‌ها و حس زنانه پرداخته و هم‌چنین داریم بانوان شاعر غدری را که در بخش ادبیات به نحو احسن توانستند تخلی احساس داشته باشند، مثل فروغ فرحزاد.

و این حضور چگونه باید باشد؟

فقط حضور مهم نیست، حرف من بیشتر بر این مطلب بود که در بعضی از جایگاه‌های خاصهست که فکر، فکر مردانه ست؛ در صورتی که چون عمل مختص به بانوان بوده اگر خود بانوان متخصص هم در آن حضور داشتند نتیجه بهتری گرفته می‌شد . بسیاری از مسائل تربیتی، مخصوصا در مسائل دختران و زنان اگر با افکاری زنانه بود، زودتر به نتیجه می‌رسید.

الان شاهدیم که در برخی رسانه‌های کشور، از زن به عنوان ابزاری برای جذب استفاده می‌شود. مشکلاتی که بر سر راه رسانه‌ای شدن زن به‌وجود می‌آید را چه باید کرد؟

هر کاری که روح زن را بیالاید و از ایفای نقش جمالی‌اش در گستره هستی بازدارد مزاحم اوست. زن نه باید کنج خانه بنشیند و مستوری کند و نه باید جلوه‌گری و دلربایی، زن آفریده شدهتا لطافت و زیبایی و احساس تابناک و پاک را به همگان نشان دهد و با روح لطیف‌اش به نظام خلقت تعادل بخشد. در عالم هنر هم اگر به این اصل دقت شود خیلی از مسائل حل خواهد شد.

آن سری از مسائلی که حل نمی‌شود چه؟ مثل تفکر مردسالارانه‌ای که در مورد حضور زن در رسانه وجود دارد.

خانم‌هایی که در حوزه رسانه و ادبیات کار می‌کنند، خوب است بیایند به‌طور تخصصی به این بخش از این نگاه بپردازند که باید متذکر شوم در این نگاه مواظب باشند دچار آفت مشهور رایج به نام فمینیست نشوند. فمینیست به اینمعنایش بد است. اگر به معنای دفاع از حقوق و بیرون کشیدن از چنگال مردان باشد خوب است ولی اگر زن‌ها نگاه‌شان به عالم را نگاه زنانه کنند، هیچ فرقی با آن مردسالاری نمی‌کند. باید به پاسخ این نیازها با دید احساس و نگرش زنانه بیشتر بها دهند، منتها دچار آفت فمینیست نشوند، کاملا حقیقی نگاه کنند بدون جانب‌داری .

بهترین افرادی که در رسانه‌ها در مورد زنان می‌توانند صحبت کنند، خود زنان هستند. خودشان باید در میزگردها و جلسات آگاهانه و آزادانه بحث کنند و به نتیجه برسند که چه میزان از مشاغلی که به زن داده می‌شود واقعی است. چه بخشی از این مشاغل به فعالیت‌هایشان کمک می‌کند. دلیل تاکید من این است که چون این‌ها شکافته شده نیست نتیجه‌اش این می‌شود که درسال ۸۷ دولت بیاید برای ورود به دانشگاه سهمیه جنسیتی بگذارد، قوانین را سفت و سخت کند. فرض کنید هشتاد درصد مردان و بیست درصد زنان، چرا؟ چون اکثر دانشگاه‌ها سر یک کلاس سی و نه خانم نشسته ولی یک آقا. این‌ها دارد به یک بحران می رسد، بحرانی که در آن زنان بیشتر متضرر خواهند شد.

اما خلاف صحبت های شما کمتر شاهد سپردن این بخش‌ها به بانوان هستیم. علتش چیست؟

من زیاد موافق نیستم که این را از جایگاه بی‌اعتمادی به فعالیت بانوان باید سنجید. به نظر من این عدم حضور به زن و مرد برمی‌گردد که ریشه اصلی‌تر را هم در این می‌بینم که خود خانم‌ها جایگاهخودشان را مسامحه کردند. یعنی با قدرت کمی جلو رفتند و مسئله بعدی قدرتی است که باید برای مدیریت در زن باشد، در جامعه ما بنا به دلایلی که می‌دانید(ازدواج و مادری)، امکان تحصیل جدی‌تر مردان بالاتر می‌رود. مثلا خانمی که برای ارتباطات می‌خواند برای ادامه‌اش باید دو سه تا زبان را هم یاد بگیرد ولی به همان دلیل نحوه تکامل تحصیل یا پیش نمی‌آید یا به تعویق می‌افتد، به خاطر همین بخش خیلی کمی از خانم‌ها مخصوصا در رسانه هستند که به‌طور جدی بروند و کار را دنبال کنند.

ولی این موارد طبیعی است و کاری هم نمی‌شود کرد ولی با همان تحصیلات هم زن می‌تواند در رسانه نقش موثر داشته باشد. این‌طور نیست؟

به نظر من اگر هر کدام جای خودش تعریف شود و انجام یابد، هم به موقع هر کدام تکمیل می‌یابند و هم بعد از طی مدت معینی انتظارها پیش نمی‌آید، ازدواج به موقع، تحصیل درست و واقعی و مناسب در خور جایگاه یک زن، همه‌ی این‌ها اگر نباشد نتیجه این می‌شود که مدیریت هم به‌دست آقایان می‌افتد‌. البته رد هم نمی‌کنم که در جامعه ما کمی مرد سالاری حاکم است.

در جایی که الان خاطرم نیست آماری را دیدم مبنی بر این که درصد حضور زنان در رادیو بیش‌تر از تلویزیون است. علت این امر چه می‌تواند باشد؟

این آمار را نمی‌دانم تا چه حد درست است ولی اگر درست فرضش کنم، من به‌عنوان این‌که در صدا و سیما حضور فعالی داشتم تبیینم این است که بسیاری از مشاغل در تلویزیون مسائل فنی است که در رادیو چنین نگاهی زیاد وجود ندارد. شما خودتان پشت دوربین ایستادن و تنظیم نور و این شغل‌ها را فقط حدس بزنید متوجه می‌شوید که واقعا طاقت‌فرسا هستند به همین جهت خانم‌ها اصولا به جهت بافت اندامی و ویژگی‌های کلی فیزیولوژیک نمی‌توانند در این راستا بروند. و بهتر هم همین‌ است. ولی این را یقین بدانید که آن چیزی که به ساحت نویسندگی و گویندگی اجرا مربوط می شود در تلویزیون،اگر از رادیو پیش نباشد عقب هم نیست.

من خودم از نزدیک خبر موثقی دارم که اکثرتیم‌هایتحقیقی در تلویزیون خانم هستند . تفاوتی راکه حس کردید، مربوط به همان رده‌های فنی خاص است. بعضی از برخوردها هم واقعا در تلویزیون شأن زن را پایین می‌برد. زمانی‌ که فلان شعر حافظ را می‌دهند به یک خانم تا با حالت سوزناکی بخواند، من منکر این استفاده نیستم ولی پسفرق ما با غربی‌ها چیست، این منحصر کردن در استفاده ابزاری است. باید قبول کنیم خانم‌های ما خیلی دارند کم کار می‌کنند. چرا نباید در تلویزیون در مورد عرفان از شیوه بیان و نویسندگی یکزن استفاده کرد؟ می‌دانید چه تاثیرات مثبتی دارد؟خلاصه اینکه هم رسانه ما کمی مردسالار شده و هم خود خانم‌ها در این مسائل جدی نیستند. که این عدم توازن اگر بیش از این بخواهد ادامه پیدا کند به برخوردهای غیر قابل جبرانی خواهیم رسید.

شما فیلم‌های رسانه داخلی را تا چه حد دنبال می‌کنید؟

به دلیل مشغله پژوهشی که در حال حاضر دارم، فرصت کافی ندارم ولی باز حتی المقدور سعی می‌کنم برنامه‌ریزی داشته باشم و ببینم، یکی از همین سریال‌هایی را هم که الان می‌توانم بطور مثال بگویم سریال زیبای بیداریستکه با هنرمندی زیبای الهام پاوه نژاد و بقیه هنرمندان در حال پخش هست از نکات مثبتش که بگذرم این‌طور نشان داده می‌شود که شخصیت ترنگ در داستان تحت تاثیر احساسات مختلفی قرار می‌گیرد . یک موجود عاطفی باری‌به‌هر‌جهت که مدام در حال سختی است.

فیلم‌های سینمایی‌مان چطور؟ که شاهد هنرمندی زنان بیشتری را در این رسانه هستیم .

در سینما که اکثرا زن را یک موجود منفعل ساخته‌اند ، عذر می‌خواهم می‌گویم، زن را یک ابزار برای جذب استفاده می‌کنند . که این جذابیت‌ها به مراتب نسبت به سیما بیشتر دیده می‌شود.

به عنوان آخرین سوال؛ با این اوصافی که خودتان فرمودید تصحیح این جایگاه‌ها به‌عهده‌ی کیست؟

اولا این ریشه فرهنگی است، کارهای فرهنگی هم به زمان نیاز دارد و یک سیستم آگاه بخشی مستحکم. درثانی این‌که همه این اصلاح‌ها بستگی به خود خانم‌ها دارد که چه تعریفی از جایگاه‌شان داشته باشند، که تغییر این جایگاه را به‌دست بگیرند، خانم‌ها در حدی باید در میدان قوی عمل کنند که کمتر شاهد این‌چنین برنامه‌هایی از حضورشان باشیم، متاسفانه شاید الان به زحمت بشود ۵ تا فیلم‌نامه‌نویس خانمی که هدفش این باشد نقش زن را به‌طور حقیقی جلوه دهد نه ابزاری، پیدا کرد. عواطف و احساسات به معنای ملودرام باید با قدرت بیشتری با قدم و حرکت بانوان همراه باشد .