بانوی ایرانم؛
این هفته دررابطه با زنی سخن میگویم که پادشاه نبود ولی تاثیری شگرف بر دربار پادشاهان عصر خود داشت. وی در علم نجوم بیهمتا بود و بههمین دلیل نزد سلاطینی چون محمد خوارزمشاه و علاالدین کیقباد از جایگاهی رفیع برخوردار بود. او به خوبی ثابت کرد برای نام نامآوربودن نیازی نیست حتماً ملکه و یا فرمانروا بود.
بیبی منجِّمه
وی پیشگو و جنگجوی سلطان خوارزمشاه و یکی از زنان نامدار ستارهشناس ایران است. او دختر کمالالدین سمنانی رئیس شافعیه نیشابور و منجمباشی سلطان محمد خوارزمشاه بوده و از طرف مادر به فقیه بزرگ خراسان امام محمدبن یحیی منتسب میباشد. تاریخ تولد بیبی به درستی مشخص نیست ولی به نظر میرسد در اواخر قرن ششم متولد شده است. بیبی در خانوادهای فرهیخته رشد کرد و همچون پدرش در علم نجوم تبحر یافت و در رده دانشمندان زمان قرار گرفت.
او در دربار پادشاهانی چون سلطان جلالالدین خوارزمشاه و علاءالدین کیقباد از جایگاه ویژه برخوردار شد و به دلیل استعداد و تواناییاش به دربار خوارزمشاهیان راه یافت و چون احکامش با قضا و قدر جور درآمد از مقربان درگاه سلطان خوارزم شد و به «بیبی منجمه» شهرت یافت. بیبی در بسیاری از نبردها در مقابل مغولان پا به پای دیگر جنگجویان میجنگید و در رزمآوری نیز شهره بود. در تاریخ آمده است که او مدتها دوشادوش جلالالدین خوارزمشاه در میدان نبرد با مغولان حضور داشته است.
همسر بیبی، مجدالدین محمد از سادات گورسرخ گرگان بود. او هم در کنار بیبی در دربار خوارزمشاهی زندگی میکرد و از بزرگان دربار به حساب میآمد.
در اوج شهرت بیبی، «کمالالدین کامیار»، از طرف سلطان سلاجقه روم «علاءالدین کیقباد»عازم دربار خوارزمشاهیان شد، قرب آن خانم را نزد سلطان جلالالدین خوارزمشاه دید و در بازگشت از علم و عزت بیبی نزد علاءالدین کیقباد گفت.
با گذر زمان موقعیت بیبی در دربار سلطان جلالالدین به دلیل حسادت درباریان رو به تزلزل گذاشت. پس از چندی سلطان جلالالدین در نبردی با مغولان کشته شد، نقل است که بیبی در یکی از پیشگوییهایش سلطان جلالالدین را از خیانت برادرش غیاثالدین آگاه کرده بود، ولی سلطان به حرف او وقعی نگذاشت و در برابر مغولان به خدعه برادر شکست خورد.
با مرگ سلطان، بیبی و همسرش که پشتیبان خود را از دست داده بودند به شام گریختند و به دربار« ملک اشرف مظفرالدین موسی ایوبی» راه یافتند. سلطان سلجوقی که از ماجرا آگاه شد سفیری نزد بیبی فرستاد، او را با احترام بسیار به قونیه دعوت کرد و در دربار خود جایگاه بالایی برای او در نظر گرفت.
هنگام جنگ بین شامیان و سلاجقه روم، بیبی از روی علم نجوم پیروز میدان را، سلطان علاءالدین کیقباد اعلام کرد و طبق پیشگویی او جنگ به پایان رسید. پس از پیروزی، سلطان کیقباد اعتقادش به او دو چندان شد و خلعت سلطانی را بر بیبی خاتون پوشانید. او طبق خواسته بیبی مقام ریاست دارالانشاء و لقب «ترجمان» را به همسرش مجدالدین محمد داد که تا آخر عمر در این مقام به سلطان خدمت کرد.
بیبی پسری به نام حسین داشت که به امیرناصرالدین ملقب بود که همچون پدر دردستگاه سلطان خدمت می کرد. او که بهعلت شهرت مادرش به «ابن بیبی» مشهور است یکی از مورخان و نویسندگان مهم قرن هفتم است، کتاب تاریخ او درمورد سلاجقه روم با نام «الاوامرالعلانیه فی الامور العلانیه» است. بیبی منجمه در تاریخ ۶۷۹ه ق درگذشت.
منابع:
-فرخ زاد، پوران، زنان کارای ایران از دیروز تا امروز، تهران، قطره،۱۳۸۱،ص۱۸۳.
-آقاپورمقدم رضا، دایرة المعارف زنان نامدار جهان، تهران،۲۰۰۸، ۴۵۰
-عباس اقبال آشتیانی عباس، تاریخ مغول، از حملة چنگیز تا تشکیل دولت تیموری ، تهران ، ۱۳۶۴