سهمیه بندی چادر

از کنار تو که رد می‌شم همه‌ش دلم می‌خواد بگم: میشه خواهش کنم این چادر حریر رو از روی شونه‌هات جمع کنی و تا کنی بذاری تو کمدت، تا این‌قدر نره زیر دست و پات؟ آخه تناسبی بین آرایش غلیظ و موهای افشونت، با چادری که انداختی رو شونه‌هات نیست. چرا خودتو اذیت می‌کنی؟ بردار از سرت…

از کنار تو که رد می‌شم دلم می‌خواد ازت بپرسم: به خدا تو بدون چادر هم باحجابی. مگه شبا تو محوطه‌ی دانشگاه، نا‌محرما محرم می‌شن که چادرتو در می‌آری؟ مگه تو خیابونای اهواز نامحرم نیست که بدون چادر می‌ری؟ آخه چه اصراریه یه خط در میون بپوشی؟ به خدا بدون چادر هم باحجابی.

از کنار شما دوتا! که رد می‌شم دلم می‌خواد برم یک بار برای همیشه از دوستت بپرسم که فلسفه‌ی «دوست شدن با یه دختر مانتویی» و «به زور چادری کردنش» چیه؟ که وقتی یه اخم بهش کردی چادرش رو با انزجار پرت کنه گوشه اتاق؟

۲
درد اینه که وقتی ایستادی کنار آیینه خوابگاه و چادرتو مرتب می‌کنی، هم‌خوابگاهی ترم اولیت مات و مبهوت بگه: اِ؟ تو (هم) چادری هستی؟!

درد اینه که هر روز صد بار، هم اتاقی‌های مانتوییت بهت اصرار کنن که: «تو رو خدا شماها جمع شین یه انجمن صیانت از قداست چادر تو دانشگاه بزنین تا اوضاع بدتر از این نشده!»

۳
درمان همونه که بارها گفتم: چادر باید سریعا سهمیه‌بندی بشه. بدون حتی یک متر فروش آزاد!

به شیوهی رضاخان! تنبیه کنید

سید مهدی شجاعی

کتاب طوفان دیگری در راه است

فصل رگبار پراکنده:

من زنم و اهل حجابم و برای این پوشش، چادر یا روسری یا هر چه، ارزش و قداست قائلم و دوست ندارم که هر شخصیتی از هر جنس را زیر این خیمه ببینم. دوست ندارم که این لباس مقدس، زیر دست و پا بیفتد و وسیله‌ی تزویر و نفاق و ریا شود. دوست ندارم عده‌ای کارِ بد یا بدکاری‌شان را، زیر این پوشش گران‌بها پنهان کنند.
من اگر جای حکومت باشم می‌گویم: هر کس از این لباس مقدس سوءاستفاده کند یا حرمت آن را نگه ندارد، به بیحجابی تنبیه شود؛ یعنی مجازاتش این باشد که برای مدتی از نعمت و امنیت حجاب محروم شود…

صدفها را متناسب کنید.

حجاب، صدفی است برای مروارید

چادر، صدفی گشاد برای بعضی مرواریدهاست!

خواهشمند است صدف‌ها را متناسب کنید

۴ دیدگاه در “سهمیه بندی چادر”

  1. گفتی و گفتی و خوب هم گفتی اما از دردِ اجبارِ چادر تو بعضی دانشگاه ها، بعضی خانواده ها و … نگفتی.

    نگفتی که تو یه مدرسه که چادری محسوب میشه و گزینش داره، چطور میشه که بعضی افراد بی اعتقاد به چادر وارد میشن که از مزایای مدرسه سود ببرن و حالا یه جلوه ای به تزویر و ریا بیاد رو سرشون و …

    دردم زیاده…
    اما درمانم با درمان شما کمی متفاوته…
    حسم اینه که گاهی حکومت خودش علتِ درد شده، که نه تنها هیچ نخواسته درمان کنه که زخم زده…

    نمیدونم تو هم وقتی میبینی که زن های مجرم رو با چادر (حالا چادر سبزِ زندان یا هرچی، اصل اینه که چادره!) میارن، اندازه من دلت میگیره یا نه، اما اینجا دست حکومتیه که یه جا داد میزنه چادر حجاب برتر و زن ارزشمند، اما این جا اون حجاب برتر و نشانی بر مسلمانی رو سر کسی میکنه که (حالا به هر دلیلی) جرم کرده، قتل یا جرم های دیگه ای که اسم بردن نداره.

    میخوام بگم درد اونقدر زیاده و به استخوانم رسیده که این چند خط نوشته شما، فقط زخمی رو که سعی میکنم بهش توجه نکنم رو باز میکنه…

    دلم میگیره که تو این همه سال، بگیر از زمانی که من یادمه، یکبار یه برنامه درست و حسابی ندیدم که بتونه حجاب رو ملموس و خواستنی کنه، که برای یه بی حجاب و کم حجاب تأثیرگذار باشه، ورنه این حرف هایی که حجاب و چادر، ال و بلِ رو برا چادری و اهلش زدن که انقدری فایده نمیکنه…
    تازه واسه چادری ها هم که میزنن که نمیان یه ابعادی نشون بدن که طرف ذوق کنه از چادری بودنش و هر روز بهتر کنه این پوشش رو، میذارن بره تو یه جامعه که از صد طرف به چادرش گیر میدن (چادری که اونقدرها محکم نشناختتش و فلسفه برا داشتن و پوشیدنش نداره) بعد میخوان چادرش، چادر بمونه…

    من درد رو میفهمم، حرف این نوشته رو، خط به خط اول نوشته که اصلا حرف های خودم بود…
    اما حس میکنم برا حجاب و البته چادر جز این طرح ضربتی، طرح تدریجی فرهنگی هم میخواد… که یه سری آدم دلسوز میخواد… و ….

    حرف زیاد دارم، اما گمونم باید تموم کنم که این سفره دلم رو که باز میکنم جمع کردنش راحت نیست.
    ببخشید که زیاده حرف زدم.
    خانوم نویسنده!
    ببخشید اگه ضمایرم جمع نبود و صمیمانه بود، انگار کرده بودم که اینها رو دوستم نوشته و این نظر هم برای یه دوسته نه مجله چارقد.
    ببخشید.
    یا حق!

  2. سلام این را قبول دارم که بعضی شاید باعث بدنام شدن حجاب بشند اما مگر تعدادشان چقدر است بهتر است دید کلی داشته باشیم

دیدگاه‌ها بسته شده است.