مسئله حجاب امروزه در کشور ما به یکی از بحثهای اصلی، مهم و حتی استراتژیک، به خصوص برای نسل سوم انقلاب تبدیل شده است. هر روزه در گوشه و کنار میشنویم که «حجاب اجباری در ایران یعنی طالبانیسم»، «حجاب اجباری با بحث اختیار انسان منافات دارد»، «به کسی ربطی ندارد که دیگران چه پوششی دارند»، «حجاب توهین به آزادی انسانهاست»، «مگر در کشورهای اسلامی دیگر حجاب اجباری وجود دارد»، و. .. که عموما بحثهای داغ و جذابی است اما معمولا در پایان اینگونه مباحث، همیشه نظام اسلامی و حتی اصل اسلام زیر سوال میرود(!) و تفکرات لیبرالیستی و خواهان آزادی نامشروع، شایسته و صحیح معرفی میشود.
اما در این مجال قصد دارم با توجه به مطالعات صورت گرفته و برداشتهای خود در خصوص مقوله حجاب در یک حکومت اسلامی و تاثیر آن در امنیت روحی و روانی فرد و به تبع آن امنیت روانی و اجتماعی جامعه، به مطالبی اشاره نموده و نکاتی را بیان دارم.
اما، ابتدا باید بپذیریم که ایران دارای حکومتی اسلامی است و قانون اساسی آن با شرع مبین آمیخته شده و همین قانون توسط ۹۸ درصد مردم ایران در سال ۱۳۵۸ تایید و تصویب شد.
باید پذیرفت متاسفانه روند اجرای قانون حجاب در کشور و در دهههای ۶۰ و ۷۰، ناخواسته دستمایه و قربانی روشهای افراطی گردید که اثرات سوء آن را امروزه در جامعه شاهدیم!
«یکی از اشکالات از ابتدا این بود که حجاب متناسب با همه نوع تفکر و ایدهای ارائه نشد و همه چیز سختگیرانه شد؛ از جمله نوع پوشش و حتی رنگ آن. زمانی موهای بیرون آمده از روسری را با قیچی میچیدند و زمانی اباحهگری روابط دختر و پسر و بیحجابی به عنوان یک گفتمان مطلوب در جامعه تبلیغ و در رسانهها و مجلات باب میشود.»
باید بدانیم که در دوران کشف حجاب، رضاخان قصد داشت با زور، حجاب را از سر زنان و دختران ایران بر دارد اما به هیچوجه موفق نشد و اگر ما امروز بخواهیم با زور و اجبار قانون حجاب را در جامعه اجرا کنیم هیچگاه موفق نخواهیم شد!
حکومت اسلامی باید به گونهای با این مسئله مهم و حیاتی برخورد کند که این قانون نیز همانند دیگر قوانین موجود در کشور به راحتی توسط مردان و زنان مسلمان پذیرفته شود تا جایی که خود آنها در موارد خاص با عامل بینظمی برخورد کنند. به عنوان مثال اگر راهنمایی و رانندگی مدت زمان حضور مردم در پشت چراغ قرمزی را به ۲۰ دقیقه افزایش دهد یقینا بعد از مدتی کسی پشت آن چراغ نخواهد ایستاد اما اگر مردم بدانند که با تاملی ۲ دقیقهای به راحتی از چهار راه رد خواهند شد، به آن پایبند مانده و خود با شخص متخلف برخورد خواهند کرد.
القای بسیاری از ادعاهای موجود در مورد حجاب و معضلات اجتماعی جامعه ما توسط رسانههای کشورهایی است که خود به سختی در منجلاب فساد و انحطاط خانوادهها گرفتارند و در از بین بردن این بحران نیز درماندهاند. بحث تهاجم فرهنگی و در رأس آن حجاب، از برنامههای دیربازده و آیندهنگری غربیهاست (سلاح خاموش). آنها تنها راه رسیدن به اهداف شوم خود در از بین بردن انقلاب اسلامی ایران را تهاجم فرهنگی که شاخهای از جنگ نرم دشمن علیه کشور ماست میدانند و سالهاست در این زمینه فعالیت میکنند و متاسفانه پیشرفتهایی هم داشتهاند. پس بیاییم با حفظ حریمها و کنترل رفتارهای خود و آگاهیبخشی به جامعه، مثل همیشه سدی باشیم در برابر زیادهخواهی آنها و الگویی مناسب برای کشورهای مسلمان.
حجاب یک وسیله برای پوشش نیست، حجاب یک نماد و نمایه فرهنگی و ارزشی زن مسلمان است؛ همانطور که عبا و عمامه برای روحانی و کلاه و لباس و درجه برای نظامی است.
استاد شهید مطهری فرمودند: امر به معروف و نهی از منکر، یک واجب فراموش شده است. پس نباید بگذاریم فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر در نزد افکار عمومی همچنان به فراموشی سپرده شود تا بسیاری با گستاخی آن را «فضولی» تلقی کنند. اگر داشتن حجاب یک معروف بلکه یک واجب شرعی است پس باید «امر به معروف» کرد.
قانون حجاب در جامعه نباید به صورت «قهری توام با توهین ومجازات» اجرا شود. این روش بیشتر موجب لجبازی و گریز جوانان از فرهنگ عفاف خواهد شد؛ با فرهنگسازی و آموزش صحیح میتوان بهترین نتیجه را از این بحث دریافت کرد.