ماشینی که روی آن نوشته بود: پلیس ِ امنیت اخلاقی و خانم ِ چادری، که سرش را بیرون آورد و گفت: خانم لطفا موهاتون رو بپوشونید. دختری که شالش را جلو کشید و به راهش ادامه داد. ماشینی که رفت. دختری که شال را دوباره کشید عقب و زیر لب چیزی گفت. پسری که همدوش دختر راه میرفت و بلند گفت: بیخیال. مهم نیست.
نشستهایم در هواپیما. هنوز یک ساعت مانده تا برسیم به مقصد، دبی. بلند میشوم که سری بزنم به برادرزادهام که صندلیش دور از من است. با صحنهی جالبی مواجه میشوم: خانمها همه روسری و مانتو را در آورده، بعضی با لباس معمولی، بعضی با تاپ و دامن نشستهاند عموما با آرایشهای آن چنانی.
قسمتی از مهمانی قرار است در خانه برگزار شود و بعد برای شام برویم رستوران. هم خانمها حضور دارند هم آقایان. در جمع فقط من و مادرم چادر به سر داریم. بقیهی خانم ها سرباز هستند. برای شام که میخواهیم آماده شویم، هرکس یک تکه پارچه ( که نمیتوان نامش را روسری گذاشت) میاندازد روی سرش و بیرون میرویم.
اگر قرار است حکومت، اسلامی باشد و اگر اکثر مردم انتظارشان از جامعهی خود یک جامعهی مذهبی با رعایت حدود باشد، نمیتوان انتظار داشت افرادی که این تمایلات را ندارند، به راحتی در ملاعام هرکار دلشان میخواهد انجام دهند. بنابراین قوانینی در این راستا تدوین میشود. و خب، کشور ما هم همین حالت را دارد و مثلا داشتن حجاب در آن الزامیست.
اما موضوعی که پیش میآید این است که ما به اصلی به نام حجاب اعتقاد داریم. اکنون سی سال از انقلاب میگذرد. هدف ما از انقلاب برپایی کشور اسلامی و اجرای قوانین اسلامیست. هرقدر مردم ما عقاید اسلامی را بیشتر بپذیرند و ایمانشان راجع به آنها قویتر باشد، میتوان به هدف نزدیکتر شد. هرچند با وجود چنین قوانینی جلوی خیلی رفتارها گرفته میشود و لازم هم هستند، اما سوال اینجاست که آیا تنها راه عملی برای مقابله با بدحجابی و فساد در جامعه این است؟ یا پیش زمینههایی نیاز است تا افراد در بستر سالمی رشد نمایند و پس از آن اگر کسی از حدود عدول کرد، مجازات و برخورد جدی با آن شود؟
اصلا مگر این طور نیست که هرکدام از مایی که به پوشش مناسب معتقدیم، دلایل و منطقهایی داریم که به نظرمان میرسد میتوانند دیگران را قانع کنند؟ حتی فراتر از آن. مگر ما حجاب را نعمتی نمیبینیم که با کمکش پیشرفتمان سریعتر ممکن میشود و از خیلی سوءاستفادهها و در نهایت خیلی درجازدنهای جامعه جلوگیری میکند؟ مگر ما آن را به عنوان یک سپر در مقابل هجومها قبول نداریم؟ مگر به نظرمان نمیرسد که حجاب زیباست و داشتنش طراوت و سرزندگی به خودمان و خانوادهمان عطا میکند و نبودش مشکلهای فراوان را به همراه دارد؟ اگر چنین حجابی به مردم عرضه شود، آیا آنها به آن روی نمیآورند؟
آیا ما تا کنون طرحی مناسب برای ترویج عفت و حجاب در جامعه داشتهایم؟ آیا فرهنگ سازی کردهایم آن هم از نوع کارامدش؟ آیا وقت صرفش کردهایم؟
به خاطر فوتبال، که اکنون وقت و فکر بسیاری از جوانهای کشور را مشغول خود نگه داشته، این همه برنامه، این همه مجله، این همه سایت تعبیه شده. در حالی که نه فایدهای برای دنیای ما دارد و سودی به آخرتمان میرساند و جز هدر دادن وقت و انرژی چیز دیگری نیست یا اگر هست، آن چنان پیشرفتی در جامعه به همراه ندارد. یا اگر دارد، آن قدر اندک است که اصلا قابل ذکر نیست. من انکار نمیکنم اقدامات ورزشی مفید نیستند ولی …
ولی برای حجاب، حجابی که در پی خود رشد و تعالی جامعه را در پی دارد، حجابی که نبودنش عامل بسیاری فسادها و عقبگردها شده، در طی این سال (از انقلاب تا کنون) چقدر انرژی مصرف کردهایم؟ چند برنامهی تلویزیونی تهیه کردهایم؟ چند کتاب جوان پسند که مخاطب را به سمت خود بکشد تهیه دیدهایم؟
آیا زمان آن نرسیده که کاری کنیم؟
با نظر شما کاملاً موافقم
با عرض شرمندگی باید بگم که این حرف ها خیلی تکراری شده.این خانه از پای بست ویران است. گاهی فکر می کنم که نه تنها اکثرخانوم های ایرانی به حجاب اعتقاد ندارن، بلکه خیلی از مردها هم از بدحجابی همسرانشون استقبال می کنن.