مزاحمتهای خیابانی به هر نوع عمل و لفظی که به نوعی آرامش و احساس امنیت عابران را از بین ببرد و نوعی احساس نگرانی و ناراحتی برای فرد عابر ایجاد کند، اطلاق میگردد؛ مزاحمتهایی که براساس قوانین و مقررات مصوب قانون مجازات اسلامی، ازجمله رفتارهایی هستند که جزء مفاسد اجتماعی تلقی شده و مشمول مجازات میشوند. مستفاد از مادهی ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی: «هر کس در اماکن عمومی یا معابر، متعرض یا مزاحم اطفال یا زنان شود، یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیت، به آنان توهین نماید، به حبس از ۲ تا ۶ ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد».
علیرغم وجود مادهای در قانون در این خصوص، باز هم روزانه شاهد مزاحمتهای زیادی برای دختران و زنان هستیم که حضور در جامعه را برای آنان مشکل میسازد.
مزاحمت خیابانی بخشی از تجربهی اجتماعی بسیاری از دختران و زنان است. این مزاحمتها معضلات اجتماعی زمان ما نیست، بلکه قدمتی بس طولانی دارد و در جوامع شهری بیشتر به چشم میخورد.
مزاحمت خیابانی از عمده رفتارهای نابههنجار اجتماعی است که در ایجاد ناامنی اجتماعی و سلب آرامش افراد، نقش مهمی را ایفا میکند. متلکپرانی، ولگردی، تنهزنی و اعمال غیراخلاقی در مجامع عمومی و هتک حرمت به نوامیس مردم از مصادیق مزاحمتهای خیابانی است.
با توجه به اینکه از دیدگاه روانشناسی، هرگونه روابط با جنس مخالف از غیرطریق طبیعی و پذیرفته شدهی اجتماعی و عرف حاکم بر جامعه، به عنوان امری غیرعادی محسوب میشود؛ لذا مزاحمتهای خیابانی نیز که نوعی ارتباط (ارتباط غیرصحیح) با جنس مخالف است به عنوان امری مرضی و غیرعادی محسوب میگردد. روانشناسان معتقدند بیکاری، در کنار داشتن اوقات فراغت طولانی مدت، ازجمله عوامل بروز بسیاری از رفتارهای ناهنجار اجتماعی، علیالخصوص در نوجوانان و تا حد کمتری در جوانان است.
روزانه شاهد این هستیم که در مراکز غیرتفریحی مانند خیابانها، فروشگاهها و مراکز خرید، برخی جوانان بهصورت گروهی و بدون هیچگونه برنامه و هدفی، دائم در حال تلف کردن اوقات خود میباشند. طبیعی است که در این حالت باید منتظر رفتارهای ناهنجاری چون مزاحمتهای خیابانی نیز باشیم.
مزاحمین خیابانی، معمولاً در ردههای سنی متفاوتی ظاهر میشوند. از مردی پنجاه ساله با ظاهری متشخص و متمول، تا کارگری ۱۷ ساله که در ساختمان نیمهکارهای مشغول کار است. ایجاد مزاحمتهای خیابانی از سوی مردان، آنقدر زیاد است که بعضی وقتها نمیشود تشخیص داد که این مرد با این سر و وضع، یک مزاحم است یا عابری معمولی. لذا گاهی میتوان ریشهی این نوع رفتارها را در نوعی سادیسم اجتماعی دانست.
بعضا میتوان گفت تمام این مزاحمتها از تفکر مردسالارانهای نشأت میگیرد که زن را حقیر میداند و حریمی شخصی برای وی قائل نیست. به همین دلیل مردان به خود اجازه میدهند که نسبت به زن هتک حرمت و بیاحترامی کنند. این مزاحمتها بیشتر به روح و روان دختران و زنان آسیب میرساند؛ زیرا در این حالت، زن تحقیر شده و اعتمادبهنفس خود را از دست میدهد و همواره در حالت ترس و نگرانی بهسر خواهد برد. در اینجاست که دیگر آسایش ندارد و همیشه به دنبال سایهای در پشت سر خود است.
البته نباید از نظر دور داشت که نوع پوشش و ظاهری که زنان و دختران با آن در جامعه ظاهر میشوند، تا حد زیادی در تصمیمگیری مزاحمین نسبت به پیشقدم شدن جهت مزاحمت و یا عدم آن، دخالت مستقیم دارد.
آمار نشان میدهد غالب زنان و دخترانی که در دام مزاحمین گرفتار آمدهاند، با پوششی نامطلوب و در اماکن خلوت ظاهر گردیدهاند که البته این آمار بهطور صددرصد، قربانیان را شامل نمیشود.
لذا آموزشهای تربیتی و اخلاقی و دینی نه به عنوان عوامل سرکوبکنندهی نیازهای جوانان، بلکه به عنوان هدایتکننده و آرامشدهندهی روان، میتواند در تعادل رفتاری ایشان، چه زن و چه مرد، مؤثر واقع گردد.
متأسفانه امروزه این معضل به قدری در جامعه رواج پیدا کرده است که اکثر مردم نسبت به آن واکنشی نشان نمیدهند و با بیتفاوتی با آن برخورد میکنند. گویا مردم آن را بهصورت یک هنجار در جامعه قبول کردهاند!
پرواضح است که ما ابزار قانونی برای مبارزه با این معضل اجتماعی و فرهنگی را داریم؛ اما ابزاری در دسترستر از قانون نیاز است، و آن فرهنگ درستی است که از کودکی آموخته شود. هر انسانی، جدا از جنسیتاش، حق آزادی و احساس امنیت و آرامش را دارد و هیچ فردی حق تجاوز به این حریم شخصی را ندارد.