«جریآن» یک زن درد کشیده است. درد کشیدن را یاد گرفته و کتک خوردن و ناسزا شنیدن را تحمل میکند. او میگوید آنقدر او را شستشوی مغزی داده بودند که تمام آزارهای روحی و جسمی را که به او میرسید حق خود، و خود را مقصر اصلی میدانست. او شخصیت و استقلال خویش را فراموش کرده بود؛ اما آن کبودی بالای ران دختر کوچکش که حکایت از آزار و اذیت توسط پدرش داشت، بالاخره طاقت او را طاق کرد.
هفت سال از ازدواج جری گذشته بود و او دو دختر سه و پنج ساله داشت. شوهرش ابتدا به او آزار نمیرساند و فقط او را تحت کنترل داشت. اما پس از گذشت مدتی، این کنترلها منجر به کبودی زیر چشم و پارگی لبش شد. او تمام این رفتارهای وحشیانه را تحمل میکرد؛ چون فکر میکرد حتما کار اشتباهی کرده که اینگونه کتک میخورد. تا اینکه یک شب، در خانهی دوستش ماند و صبح روز بعد وقتی به خانه رفت، متوجهی کبودی بدن دختر پنج سالهاش شد که گریهکنان خود را در آغوش او انداخت. جری میگوید: «من گریه کردم و آنوقت بود که فهمیدم این آزار و اذیتها فقط متوجه من نیست. بچههایم هم در معرض خطرند».
در پی تحقیقی که اخیرا توسط مرکز ارتقاء زنان در آمریکا (CAW) برای پی بردن به موقعیت و شرایط زنان در جامعه، بر روی ۲۳۲۹ زن صورت گرفت، بیشتر از ۹۳% از زنان، وقتی که از آنان پرسیده شد مهمترین مشکلی که در جامعه با آن مواجهاند چیست، پاسخ داده بودند: خشونتهای خانوادگی و تجاوزات جنسی. این زنان همچنین دومین مشکل خود را نابرابر بودن حقوق و دستمزدشان نسبت به مردان عنوان کرده بودند.
زنان همواره در معرض آزار و اذیت بودهاند. این آزارها شامل آزارهای زبانی، فیزیکی، روحی-احساسی، کنترلهای رفتاری و مالی، خیانت و مالکیت بر آنهاست که موجب برانگیخته شدن ترس و دلهره در آنان شده است. این احساس ناامنی عواقب بدی در زندگی آنان دارد و باعث کاهش تواناییها و قابلیتهای آنها در خانه، جامعه، و محل کار میشود. در جوامع غربی حملات مکرر جنسی به زنان، بهصورت امری عادی و رایج درآمده، و حتی در میان طبقات حاکم نیز شیوع پیدا کرده است. مسلم است که وقتی جامعهای زن را در موقعیتی ضعیف و زیردست قرار میدهد، انتظار اینگونه رفتارهای تهاجمی را نیز باید داشت. تمام زنان و مخصوصا زنان شاغل، با این مشکلات مواجهاند. بسیاری از این آزارهای جنسی معمولا گزارش نمیشوند؛ چراکه قربانیان میترسند که مورد انتقام متجاوزین قرار گیرند و ترجیح میدهند در این مورد سکوت کنند.
مشکل تجاوز به زنان به حدی رسیده است که آنان مجبور شدهاند برای دفاع از خود به حیوانات خانگی پناه ببرند. اخیرا یک آکادمی کانادایی اعلام کرده است زنانی که مورد سوء استفادهی جنسی قرار میگیرند، اغلب تمایل به داشتن سگ دارند تا از آنان مراقبت کنند. دکتر امی فیتگرالد، روانشناس و استاد یکی از دانشگاههای کانادا، میگوید: «تحقیقات در این مورد نشان میدهد که داشتن حیوانات خانگی توسط زنانِ آزار دیده، مانع از خودکشی آنان میشود. بعد از آزار، برخی از زنان قصد خودکشی دارند؛ اما بعد به حیوانات خانگی خود دلخوش میکنند و باور میکنند که این حیوانات آنها را حفظ خواهند کرد و این تعجبآور است». او معتقد است حیوانات خانگی به زنان آزاردیده روحیهی دفاع کردن از خود میدهند و به همین دلیل، گاهی آنقدر به حیوانات خود وابسته میشوند که جدا کردن حیوانشان از آنها، مانند جدا کردن فرزندشان است.
البته این حقیقت نیز وجود دارد که همیشه فقط زنان، قربانیان خشونت نیستند. مردان نیز از لحاظ احساسی و جسمی مورد سوء استفاده قرار میگیرند. آمار نشان میدهد که حدود ۳۰% از خشونتهای خانوادگی، سوء استفادهی زنان از مردان است که شامل کتک خوردن و مجبور کردن مردان به رابطهی جنسی است.