میهمان خاص خدا در خانه‌اش

کدام چشمی می توانست آنچه را که می گفتند، باور کند؟! مگر شدنی بود این امر؟! می توانستند باور کنند یا نه، در هر حال این کار شده و این اتفاق افتاده بود؛ به خصوص که چشمانی هم در آنجا بوده اند که ماجرا را ببینند و شاهد باشند، بر این ماجرا که تاریخ باید آن را برای همیشه در خود نگه می داشت… و تاریخ در خود ثبت کرد تا آن ها هم که ندیده اند، باور کنند که روزی دیوار خانه کعبه شکافت، زنی از قریش در آن داخل و دوباره شکاف بسته شد! هر چه کردند بزرگان قریش در آن سه روزی که زن در کعبه میهمان بود، نتوانستند که در را بگشایند و بعد از سه روز دوباره دیوار از همان جای قبلی شکافته شد و زن همراه نوزادی که در آغوشش بود، بیرون آمد … .

سی سال از آن واقعه مهم گذشته بود؛ آن سالی که سپاه ابرهه برای نابودی کعبه به سرزمین حجاز آمده و به عذاب الهی گرفتار شده بود. پرندگان کوچکی با سنگ ریزه هایی که بر دهان داشتند، آن سپاه بزرگ و با عظمت را در کمتر از آنی نابود کرده بودند تا نه تنها ابرهه که همه ستمگران و ظالمان همه اعصار و دوران ها بدانند که خدای کعبه تنها پروردگار عالمیان است.

سیزدهم رجب بود، یکی از ماه های حرام که اعراب سرزمین حجاز جنگ را در آن حرام می دانستند. بزرگان قریش در کنار کعبه نشسته بودند که فاطمه بنت اسد، همسر ابوطالب در حالی که طفلی در شکم داشت، نزدیک خانه آمد، روبروی آن ایستاد و خدای را چنین خواند:
« پروردگارا! من به تو و پیامبرانی که از سوی تو آمدند و به کتاب‌های آنان و به گفتار جدم، ابراهیم خلیل،‌ ایمان دارم. خداوندا! به حق کسی که این خانه را بنا کرده و به حق نوزادی که در رحم من است، این زایمان را برای من آسان گردان».
لحظاتی کوتاه نگذشته بود که ناگاه دیوار خانه کعبه ترک برداشت و فاطمه بنت اسد داخل آن و شکاف بسته شد… .

قرن ها گذشته است، اما هنوز هم این واقعه با شگفتی های خود دهان به دهان می چرخد و از عظمت بزرگ بانویی سخن ها گفته می شود که سه روز در خانه خدای تعالی، به میهمانی برده شد؛ بزرگ بانویی به نام فاطمه بنت اسد، از تبار هاشم بن عبدمناف اجداد رسول گرامی اسلام (ص).

فاطمه بنت اسد کیست که خدای تعالی این گونه دعایش را مستجاب و او را سه روز در خانه خویش میهمان می کند؟…

شخصیت فاطمه بنت اسد را اگر بخواهیم مورد بررسی قرار دهیم، در دو جنبه نمود می یابد:
۱. نقش آفرینی وی نسبت به پیامبر اکرم (ص) و تربیت حضرت علی (ع).
۲. ابعاد معرفتی، ولایی، جهادی وی و حضور و ظهورش در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی.

اما آنچه کمتر به آن پرداخته شده است، ابعاد معرفتی و حضور وی در عرصه های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی است.
فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف : با ابوطالب و همسر و عموزاده اش و با رسول خدا از یک تیره بودند.(۱)

او نخستین زن هاشمی ای بود که همسرش نیز از خاندان هاشم بود.(۲)

وی از زنان سابقه دار و مؤثّر در تاریخ اسلام به شمار می آمد که از حیث ایفای نقش مادری برای پیامبر اکرم (ص) و ایمان و مقاومت در راه هدف توحیدی و الهی و هجرت از مکّه به مدینه، سرآمد و نمونه بود. ابوالفرج اصفهانی می گوید: او نخستین زنی بود که پس از نزول آیه (یَا اَیُّها النَّبیُّ اِذا جاءَکَ المؤمناتُ یُبایِعنکَ((۳)

با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیعت کرد(۴)

و ابن ابی الحدید نیز می گوید: وی یازدهمین مسلمانی ست که به اسلام گروید.(۵)

پس مصداق آیه مبارکه (یَا ایُّها النَّبی اِذا جاءَکَ المؤمناتُ یُبایِعنکَ عَلی اَن لا یُشرکنَ بِاللّهِ و لایَسرِقنَ و لایَزنینَ و لایَقتُلنَ اولادَهُنّ و لایَأتینَ بِبُهتانٍ یَفْتَرینَهُ بَین اَیدیهنّ و اَرْجُلِهِنَّ و لایَعصینَکَ فی مَعروفٍ فَبایعهُنَّ و استغفِر لَهُّنَ اللّهَ اِنّ اللّهَ غَفورٌ رَحیمٌ) (۶) است که به گفته ابن عبّاس آیه مزبور در مورد ایشان نازل شده است.(۷)

او همچنین مصداق آیه (والسابقونَ الاوّلونَ مِن المهاجرینَ والانصارِ و الّذینَ اتَّبعوهُم بِاحسانٍ رَضِیَ اللّهُ عَنهم و رَضوُا عَنهُ و اَعدَّ لهم جنّاتٍ تجری مِن تَحتِهاَ الانهارُ خالدینَ فیها ابدا ذلک الفوزُ العظیمُ((۸) می باشد.

درباره ایمان فاطمه بنت اسد، محکم ترین دلیل بر یکتا پرست بودن وی همان نیایش وی در مقابل خانه خداست، هنگامی که درد زایمان او را فرا گرفت و خدا را چنین خواند: « پروردگارا! من ایمان دارم به تو و به همه پیغمبران و کتاب هایی که از سوی تو آمده اند و گفتار جدّم ابراهیم خلیل را تصدیق کرده ام؛ همو که این خانه کعبه را بنا کرد. پروردگارا! به حق همان کسی که این خانه را بنا نهاد و به حق این نوزادی که در شکم من است، ولادت او را بر من آسان گردان».(۹)

ایمان به خدا و وحدانیت الهی؛ ایمان به انبیای الهی؛ ایمان به ابراهیم خلیل الرحمن ۷؛ ایمان به کتاب های آسمانی نازل شده بر پیامبران خدا؛ ایمان به خانه خدا و قداست و عظمت آن؛ شناخت فرزندش حضرت علی (ع) و جایگاه و منزلتش نزد خدای متعال؛ توسّل به انوار قدسی پیامبران، خانه خدا و شخصیت حضرت علی ۷، فرازهایی ست که در دعای فاطمه موجودند و دلالت بر معرفت، ادب و تکامل روحی و معنوی وی دارند.

شیوه رفتاری پیامبر الله (ص) در مراسم وفات، کفن و دفن فاطمه بنت اسد (س) که در مراسم تشییع و کفن و دفن او حاضر شدند، تابوت او را بر دوش گرفتند، در حَفر قبر شرکت کردند، سپس داخل قبر گردیدند و در آن خوابیدند، آن گاه پیراهن خود را بیرون آوردند و دستور دادند فاطمه را در آن پیراهن کفن کنند و در قبر بگذارند، همگی نشان از ایمان فاطمه به خدای تعالی و جایگاه والای او دارد.(۱۰)

همچنانکه امیرالمؤمنین (ع) درباره مراسم تشییه پیکر مادر بزرگوارش چنین فرمود: «چون فاطمه دختر اسد بن هاشم وفات کرد، رسول گرامی او را در پیراهنشان کفن کردند و بر او نماز خواندند و در نماز، بر او هفتاد تکبیر گفتند و وارد قبرش شدند و با دستانشان قبر را وسیع کردند و محکم گرداندند. آن گاه از قبر خارج شدند، در حالی که اشک از دیده فرو می ریختند و با دستان خویش، خاک بر روی لَحَد ریختند.»(۱۱)

فاطمه بنت اسد (س)، بانوی حق گرا و پیش از بعثت پیامبر اکرم (ص) بر دین نیایش ابراهیم (ع) بود؛ چنان که همسرش ابوطالب نیز دین حنیف و توحید ابراهیمی ۷ را داشت(۱۲) و پس از بعثت نبی اکرم ۶ نیز از اولین زنانی بود که به اسلام گرایش پیدا کرد و با پیامبر اکرم ۶پس از خدیجه ۳به عنوان نخستین زن بیعت نمود.(۱۳)

فاطمه بنت اسد آگاهانه، آزادانه و با مشی مبتنی بر بیداری و پایداری آیین الهی اسلام را انتخاب کرد. این انتخاب آگاهانه او را در مرتبه ای از انسانیت قرار داد که شایسته تکریم و تفضیل های رسول خدا۶قرار گرفت و خدای سبحان او را لایق مادری علی ۷برگزید و در خانه خویش کعبه مکرّمه جواز ورودش داده است، در حالی که به مریم عذرا ۳ چنین مقامی نداد و این منزلت تنها از حضرت علی ۷ نیست که مولود کعبه است؛ بلکه از موقعیت ممتاز فاطمه بنت اسد نیز حکایت می نماید.

رسول گرامی اسلام بارها و بارها در سخنانی به مقام والای این بزرگ بانو اشاره کردند. در سخنانی از آن حضرت چنین می خوانیم:

۱. «او پس از ابی طالب، بهترین خلق خدا به لحاظ رفتار با من بود. او مادر دیگر من پس از مادرم بود. ابوطالب نیکی می کرد و صاحب سفره بود و فاطمه ما را بر طعامی که تهیه دیده بود، گرد می آورد و از هر غذایی که بود، سهم مرا از دیگران بیشتر می داد تا دوباره برگردم.»(۱۴)

۲.فاطمه بنت اسد شنید که پیامبر (ص) می فرمودند: «مردم در روز قیامت عریان حضور پیدا می کنند». فاطمه (س) گفت: «وای بر من از چنین کار وقیحی!» حضرت۶ فرمودند: «من از خداوند درخواست می کنم تا شما را پوشیده برانگیزاند.» همچنین شنید که پیامبر۶ درباره عذاب قبر سخن می گفتند. عرض کرد: «وای از ناتوانی در آن روز!» حضرت۶ فرمود: «من از خداوند درخواست می کنم تا شما را از این بابت کفایت کند.» (۱۵)

۳. پیامبر گرامی ۶پس از تدفین او فرمودند: «فرشتگان افق را پر کردند و درِ بهشت را برای او (فاطمه) گشودند و فرش های بهشتی را برای او گستردند و ریحان بهشتی به ملاقات او آمدند و او در روح و ریحان و نعمت بهشتی غوطه ور است و قبرش باغی از باغ های بهشت است.»(۱۶)

همچنین عمّار در روز دفن فاطمه بنت اسد از پیامبر اکرم (ص) نقل کرد که حضرت فرمود:«به خدا سوگند! من از قبر فاطمه بیرون نیامدم، جز آنکه دو چراغ از نور دیدم که نزد سر فاطمه آوردند و دو چراغ دیگر از نور نزد دست های او بود و دو چراغ از نور در کنار پاهایش و دو فرشته که بر قبر او گماشته شده بودند و تا روز قیامت برای او استغفار می کنند.» (۱۷)

فاطمه بنت اسد، در اثر صلاحیت فکری و روحی و استعداد درونی و ظرفیت وجودی اش این امکان و سعادت را یافت که وجود مبارک ابوالائمّه علی (ع) را در دامان خویش پرورش دهد و پیامبر اکرم (ص) نیز او را به منزله مادر خویش بخواند. همچنین دارای آنچنان شرایط روحی بود که به تأییدات الهی و قدسی مؤیَّد باشد و مؤیَّد ۶کتاب علم او را امضا کند و بهشت، جایگاه او و فرشتگان، به استقبال بیایند و از چنان موقعیتی برخوردار بود که در تشییع جنازه اش، پیامبر جنازه او را بر دوش بگیرد و همچنان زیر جنازه اش باشد تا به قبر برسد و جنازه را بر زمین نهد، داخل قبر شود، در آن بخوابد، آن گاه برخیزد، جنازه اش را در قبر نهد، سپس سر خود را به طرف او خم کند و مدتی طولانی سخنانی با او گفت و در آخر، سه بار به او بفرماید: پسرت! آن گاه بیرون بیاید، خاک بر روی قبر بریزد و سپس خود را روی قبر او بیندازد. حاضران آن روز شنیدند که می فرمود: «لااله الاالله اللّهم اِنّی اِستَودِعُها ایّاکَ»؛ معبودی جز خدای یکتا نیست، پروردگارا! او را به تو می سپارم.(۱۸)

پی نوشت:
۱. شهیدی، سیدجعفر، علی از زبان علی یا زندگانی امیرالمؤمنان علیه السلام ،ص ۶.
۲. سیدمحسن امین، اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۱۰.
۳. ممتحنه: ۱۲.
۴. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۶.
۵. همان.
۶. ممتحنه :۱۲.
۷. سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ص ۱۰.
۸. توبه :۱۰۰.
۹. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج ۳، ص ۳۰۱ ۳۱۳؛ مجلسی، محمّدباقر ، بحارالانوار، ج ۵، ص ۳۰۷
۱۰. بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۷۰، ۸۰، ۱۷۹ و ۱۸۰
۱۱. نیشابوری، حاکم ، المستدرک علی الصحیحین ، ج ۳، ص ۱۰۸.
۱۲. دخیّل، علی محمّد علی ، فاطمه بنت اسد، ترجمه صادق آئینه وند، ص ۱۲.
۱۳. ابن الصباغ مالکی، الفصول المهمّه، ص ۳۱.
۱۴. خوارزمی، ابوالمؤیّد الموفق، مقتل الحسین علیه السلام ، ج ۱، ص ۳۳.
۱۵. سبط بن جوزی، تذکرة الخواص ، ص ۱۲.
۱۶. بحارالانوار، ج ۹، ص ۱۷.
۱۷. سیدهاشم رسولی محلاتی، زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام ، ص ۱۵.
۱۸. زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام ، ص ۱۴ و ۱۵.