عکسهای قدیمی مادرش را ریختهبود سر میز تا سروسامانش بدهد.
یک آلبوم بامزه هم برایش خریدهبود. داشت یکییکی عکسها را مرتب میکرد که متوجه نکتهی جالبی شد.
توی این عکسها یه حس خوبی وجود داشت که توی عکسهای جدید بهقول معروف؛ دیحیتالی وجود نداشت. خانمها که روسریهای یکرنگ و سادهای داشتند، لباس مردها هم که مدل معمولی و پیشپاافتادهای بود. فضاها هم که ویژگی بخصوصی نداشتند. پس رمزش چی بود که اینقدر توی این عکسها روح زندگی وجود داشت؟
دقت کرد. دید که عکسهای امروزی، چیدمانی از فضاهای دستکاری شده و فانتزی است با لباسهایی که میپوشیم تا قشنگتر توی عکسها جلوه کنیم.
دیگر چهرهها دیده نمیشود. آرایشها، مدل موها و مدل لباسها توی عکس، حرف اول را میزنند. اما توی عکسهای قدیمی، روسریهای تکرنگ با آن فرم تکراری که اغلب اوقات روی سر میبستند، و لباسهای ساده و بیزرق و برق…همینها بود که روح زندگی را توی عکسها ماندگار کردهبود.
سادگی حجابشان بود که حرف اول را میزد.