هلکه نامیاست که در دین یهود به مجموعهی شرایع و احکام اطلاق میشود؛ تقریبا معادل فقه در اسلام.
چون عنوان یهودی، برخلاف مسلمان، همانقدر که عنوانی مذهبیاست، عنوانی نژادی نیز هست و به کسانی اطلاق میشود که از مادر یهودی – و نه لزوما پدری یهودی – نسب میبرند، بنابراین تعداد قابل توجهی یهودی میتوان یافت که رسما به هلکه تعلق خاطری ندارند و دستورهای هلکه را معتبر نمیدانند یا به آنها التزام عملی ندارند. همچنین آنچه برای رژیم صیونیستی مبنای صدور اسناد هویت شهروندی اسراییل قرار میگیرد، این نسبت نژادی است، نه اعتقاد به هلکه یا عمل به دستورهای آن.
در طول تاریخ، هلکه به شرایط خاص یهودیان به عنوان قومی سرگردان و پراکنده دامن زده و از سویی دیگر خود نیز از این شرایط تأثیر پذیرفته و احکام بسیاری مبنی بر لزوم پنهانکاری و تعامل بر اساس حداکثر سود و حداقل ضرر و حفظ اسرار و نیز پیوندهای درونگروهی را شامل شدهاست. یهودیان احتمالا به این دلیل و نیز به دلیل پراکندگی جغرافیایی و ارتباط درونگروهی که ذکر شد، از دیرباز در امور اطلاعاتی توان ویژهای از خود نشان دادهاند و در تأسیس و اداره بسیاری از سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی سرآمد دست داشتهاند.
با تمام اینها میتوان حدس زد در جهان معاصر در کاری با این حجم، حساسیت و نیاز به تصمیمهای لحظهای و پنهانکاری و امثال آن، کسانی که قید خاصی – مثل التزام به هلکه – نداشته باشند، راحتتر و سریعتر و بیشتر رشد خواهند کرد و عملا سرویس اطلاعاتی خشن و پرکاری مثل موساد را نه یهودیانی هلکهای که یهودیان لاقید میگردانند.
روز سه شنبه سیزدهم مهر ۱۳۸۹ روزنامه هَاَرِتص با خبری چاپ شد که عنوانش این بود «ربی اسراییلی: روابط جنسی دامگسترانه برای عوامل زن موساد حلال است.»
روزنامه در متن خبر اعلام کرده بود یک ربی به نام اَری شوَت در تحقیقی که با نام «روابط جنسی نامشروع جهت [حفظ] امنیت ملی» برای مؤسسه صُمِت انجام دادهاست، این حکم را اعلام کردهاست. روزنامه هَاَرِتص در مورد مؤسسه صمت هم توضیح داده که این مؤسسهایاست که درباره مواجهه میان دین و مدرنیته مطالعه میکند. ربی شوت در توضیح نظرش گفته اولا این کار (استفاده مأموران زن موساد از روابط جنسی دامگسترانه) چیز جدیدی نیست و هم در تاریخ معاصر و هم در کتاب مقدس یهود سابقه دارد. مثالهای ربی از این سابقه، قابل تأملاست.
او در جستوجوی مثالهایی از متن کتاب مقدس از استر ملکه یهودی ایران و یائیل همسر هِوِر نام میبرد. در نمونههای معاصر هم او از دو عملیات نام میبرد: عملیات سال ۱۹۸۰ در ربودن مرد خای ونونو و عملیات سال جاری میلادی در ترور محمود المبحوح از رهبران حماس در دبی.
نگاهی اجمالی به مثالهای معاصر، نکاتی را برای ما روشن میکند. مردخای ونونو یک تکنسین انرژی هستهای بود که پس از گریز از فلسطین تحت اشغال، در اروپا تأسیسات هستهای رژیم صهیونیستی را با عکس و سند افشا کرد. مدتی بعد او را در ایتالیا به دام یک مأمور زن موساد انداختند و ربودند و به فلسطین تحت اشغال منتقل کردند و در دادگاهی مخفیانه به ۲۰ سال حبس محکوم کردند. ونونو هماکنون پس از تحمل این مدت حبس آزاد شده، اما تحت نظراست و اجازه خروج از فلسطین تحت اشغال را ندارد. این که ونونو طعمه یک عملیات فریب جنسی بوده موضوع پنهانی نیست و در تمام متنهایی که در دنیا در مورد این واقعه منتشر شده، این موضوع نیز ذکر شدهاست.
اما ماجرای محمود المبحوح، از فرماندهان حماس و از بنیانگزاران گردانهای عزالدین قسام، ماجرای متفاوتی است. مأموران موساد سالها مبحوح را تحت نظر داشتند، در طی این مدت دستکم سهبار نقشه ترور او لو رفت یا عملیات ترور انجام شد، اما در نهایت او نجات یافت. بار آخر او را در هتلی در دبی به شهادت رساندند. برای این کار یک تیم بیست و چند نفره زبده از مأموران موساد با گذرنامههای کشورهای مختلف اروپایی و نیز استرالیا وارد دبی شدند. گروهی از آنان در هتل محل اقامت مبحوح سکنی گزیدند، ساعتها او را تعقیب کردند، چهار مرد از اعضای تیم ترور در غیابش وارد اتاقش شدند و کمین کردند و به محض ورودش او را با ضربه شوکر و نیز تزریق دارو بیهوش کردند و پس از شکنجه به شهادت رساندند و هتل را ترک کردند.
دوربینهای هتل، چهره اعضای تیم ترور و رفت و آمدهایشان را در راهروها و آسانسور هتل ضبط کردهاست. پس از انتشار اطلاعات مربوط به این ترور، کسانی که گذرنامههای مجعول به نام آنان و با تصویر اعضای تیم ترور صادر شده بود و کشورهای متبوع این افراد در اعتراض به موساد بیانیههایی صادر کرده و برائت خود را از این عملیات اعلام کردند. این بیانیهها برای موساد از آن چه انتظارش را داشت، گرانتر تمام شد و یک رسوایی خبری جدی پدید آورد.
در گزارشی که پلیس دبی با کمک کارشناسان جنایی، پزشکی قانونی، و فیلمهای موجود در دوربینهای هتل تهیه کرده، از ورود چهار مرد به اتاق مبحوح و در زمان غیبت او صحبت شده و هیچ احتمالی درباره عملیات جنسی دامگسترانه حتی مطرح نیز نمیشود. در حالی که در تحقیق ربی شوت چنین آمده است: «هر دو مورد [ونونو و محمود المبحوح] طبق گزارشها شامل یک طعمه زن [از مأموران] موساد بودهاند.»
در گزارشهایی که در مورد ترور مبحوح منتشر شده، میبینیم که او برای رزرو اتاق در هتل، شرایط ویژهای خواستار شده که ضریب امنیت بالایی به اتاق میدهد؛ از جمله خواسته اتاق هیچ پنجرهای یا منفذی به بیرون نداشته باشد. حتی اگر گزارش پلیس دبی هم منتشر نشده باشد، میتوان پذیرفت که آدمی زبده که در چنین شرایط حساس و با ضریب امنیتی بالا و برای یک کار امنیتی و مبارزاتی سفر میکند، و روش های نفوذ مأموران موساد را تا حد خوبی میشناسد و از چند ترور جان سالم به در برده تنها در پی رابطه جنسی باشد که دست یک زن ناشناس را بگیرد و با خود به اتاقش در هتل ببرد؟ به نظر میآید گزارشهایی که به ربی دادهاند، گزارشهایی عجیب، مغرضانه و مجعول بودهاند.
داستان وقتی جالبتر میشود که در منابع موجود، در پی سوابق ربی شوت و مؤسسه صمت بگردید؛ هیچ سابقه و نشانی از این دو در اینترنت نمیتوان یافت. ظاهرا مؤسسهای که درباره ربط دین و مدرنیته مطالعه میکند، چنان از جهان مدرن پرتاست که نه پایگاهی اینترنتی دارد و نه آنقدر موردتوجه بوده که برایش صفحهای در دایرهالمعارفهای اینترنتی بگشایند.
میتوان حدس زد که مشکل بر سر مشروع یا نامشروع بودن روابط جنسی مأموران زن موساد نبوده است. بلکه مأموران موساد در پی اجرای یک عملیات فریب روانی بودهاند که بناست چهرهای نسبتا مخدوش از المبحوح ساخته و آسیب حاصل از رسوایی خبری زمان عملیات را تا حدی ترمیم کند. اگر این حدس درست باشد، ربی شوت و مؤسسه صمت یا وجود ندارند، یا خود طعمه این عملیات فریب روانی موساد شدهاند