درددلی خواهرانه با خواننده‌ی آهنگ سوسن‌خانم!

جناب آقای دوست و خواستگارسوسن‌خانم
احتراما سلام‌علیکم!

راستش نمی‌دانم که از کجا باید شروع‌ کنم. بگذارید از آن‌جا بگویم که خیلی دلم از دستتان پُراست..

حتما می‌پرسید چرا؟ اشکالی ندارد، می‌گویم. می‌گویم بلکه با گفتنش اندکی از ملالی که بر خاطرم نشانده‌اید کاسته شود…

خب ببینید برادر ِ من! وقتی که شمای نوعی می‌آیید و از سوسن‌خانم خودتان این‌طوری تعریف می‌کنید که «سوسن خانم، ابروکمون، چشم عسلی، خوشگل خانم…»، خیلی ببخشیدها، معذرت می‌خواهم، فکر می‌کنید من ِ‌مریم‌خانم که نه ابروکمون هستم، نه با لنز، چشمم را عسلی کرده‌ام (چون اصولا پول این کارها را هم ندارم!) و نه هیچ‌چیز دیگر، پیش خودم چه فکری خواهم‌کرد؟ آیا جز این‌است که احساس کنم اندکی از زیبایی در من وجود نداشته و وجود من عاری از هرگونه «خوشگل‌خانم»ی می‌باشد؟

آخر انصافتان کجا رفته‌است برادر ِ من، که این‌طوری با احساسات مریم‌خانم‌های مملکتتان بازی می‌کنید؟

نقطه‌ی اوج و غم‌انگیزتر ِ‌ داستان آن‌جایی‌است که شما از سوسن‌خانم موردنظر خود این‌طوری خواستگاری می‌کنید که «می‌خوام بیام در ِ خونتون» و سوسن‌خانم مذکور هم این‌طوری عشوه آمده و پاسخ می‌دهد که‌: «وااا نمی‌خواد آقاااا !»

خب حتما می‌دانید چه می‌خواهم بگویم دیگر؟ می‌خواستم بگویم با توضیحی که در مورد خوشگلی و این حرف‌ها رفت، آدمی مثل من که ابرویش کمان و چشمش عسلی و در یک کلام «سوسن‌خانم» نیست، در مواجهه با این‌چنین پیشنهادی چه باید بکند؟

البته کاملا واضح و مبرهن‌است که به مریم‌خانومی این چنین (که شرحش رفت!) کسی چنین پیشنهادی نخواهد داد و در صورت دادن هم، من ِ نوعی باید خیلی ببخشیدها، معذرت می‌خواهم، از خدایم باشد و با کله قبول‌کنم دیگر.

اصلا گیریم که گل دقیقه‌ی پنج هم به اشتباه آفساید اعلام شد، در آن هشتاد و پنج دقیقه پس چرا… ای بابا. ببخشید آقای بوی‌فرند ِ سوسن خانم، این مال شما نبود، اشتباهی از نامه‌ی خیلی ببخشیدها، معذرت می‌خواهم، استقلال آمد این‌جا.

من از شما معذرت می‌خواهم. این‌روزها با کسادی‌ای که شما در بازار خواستگارهای ما ایجاد کرده‌اید مجبورم سرم را با کارهای متفرقه شلوغ کنم که روزگارم را بگذرانم. این نامه را هم که تمام کردم باید بروم و یک فتوشاپی بزنم توی عکس صحنه‌ی آفساید تا ببینیم چه می‌شود.

حالا این حرف‌ها را ول کنید. شما دیالوگ زیر را داشته‌باشید تا ببینید چه به روز من و امثال من آورده‌اید:

-مریم‌خانم…
-چی می‌گی آقا؟
-راستش این که…
-نترس پسر. بهم بگو. کاری ندارم!
-آخه چیزه…
-می‌خوای بیای خواستگاری؟
-می‌خوام بگم…
-حرف بزنی با بابامون؟ عب نداره. شما بیا، بابا با من!
-نه آخه چون…
-چون نداره. مهر نمی‌خوام! تو فقط بیا!
– می‌خوام بگم این‌که شما…
-«شما» چیه؟ من کی کی‌ام؟ بِم بگو «تو»! پیشی ِ‌من!

-خیلی معذرت می‌خواما، خیلی ببخشید، می‌خواستم بگم که… بگم این سیبیلات بلنده و کوتاه‌ترم میشه…
-وا… چه غلطا… برو بینم. همینی که هس!

خوشتان‌آمد آقای دوست و خواستگار سوسن خانم؟ (بوی فرند ِ‌سابق!) خوشتان‌آمد ما را پیش کس و ناکس کردی سکه‌ی یک پول خرد و رفت پی کارش؟ دست شما بی‌زحمت آقا. دست شما بی‌زحمت!

حالا فهمیدی دلخوری‌ام از چه بابت بود؟ بی‌خیال اصلا. من بروم فتوشاپم را کامل کنم بلکه یکی به خاطر کار فتوشاپم هم که شده آمد و ما را گرفت!

بیت:
نه خوشگلم و نه پیچشی دارد موم
نه چشم‌عسلی و نه کمان‌است ابروم
ای‌وای که مانده‌ایم ما بی‌شوهر
ای‌کاش که می‌شدیم سوسن‌خانوم!

۸ دیدگاه در “درددلی خواهرانه با خواننده‌ی آهنگ سوسن‌خانم!”

  1. دوست گرامی مطلب مفید و جالبی بود
    منم با شما موافقم
    من نمی دانم چرا در واقع فرهنگ پذیری و بینش جامعه در بین جوانان انقدر متفاوت شده هست این راقبول دارم که رسانه ها نقش بسیار مهمی در این تولید تفکر دارند .
    اما یک جوان یک انسان هم باید برای کالبد شکافی تفکر و درون خویش هم تلاش کند زیبای ظاهری و مدرن بودن خوب هست من به شخصه موافق مدرن بودن البته در حد عرف و براساس فرهنگ جایی که دارم زندگی می کنم هستم اما در حد عرف ؟!!
    متاسفانه وقتی وارد جامعه خودمان می شویم من همیشه از این ناراحت می شم که دختران و پسران ما در تمام ارتباط ها فقط از ظواهر قضاوت می کنند..
    من خودم به شخصه دوست دارم اول به درون یک انسان نگاه کنم اول باطن را بشکافم بعد ظاهرش را
    چون ظواهر به مرور زمان از بین می رود اما باطن در تمام طول تاریخ ماندگار هست
    اما متاسفانه
    در این آشفته بازار عمر
    انسان فقط به ظواهر می نگرد
    خود نیز خسته هست از این همه ظواهر
    اما به اجبار زندگی ظوهر را می نگرد زیرا می خواهد از خود واقعی فرار کند …
    موفق باشید…

  2. سلام
    چند وقتی هست که مطالبتان را دنبال می کنم.
    این متن تون فوق العاده بود.

  3. سلام مریم خانوم عزیز.
    شما که اینقدر رو آهنگ سوسن خانوم حساسی و احساس میکنی شخصیتت با این آهنگ کوچیک شده با این متنی که نوشتی بیشتر از آهنگ سوسن خانوم خودتو کوچیک کردی. تو خودت رو دختری نشون دادی که منتظره کسی پیدا شه بیاد خواستگاریش حالا هر کی میخواد باشه. شما زیبایی یه دختر رو به ظاهرش دونستی. درست مثل آهنگ سوسن خانوم که یه عده ساختن واسه کاسبی.
    به همراه کوچیک کردن خودت بقیه ی دختر ها رو هم کوچیک کردی. طرز فکر ما دختران نسبت به خودمون طرز فکر جامعه رو نسبت به ما میسازه!!
    کی گفته که یه پسر صد در صد از روی قیافه ی یکی اونو برای زندگی انتخاب میکنه.
    من مطمئنم تو هم تو صورتت هم تو سیرتت زیبایی هایی هست. سعی کن اونا رو ببینی…

  4. خطاب به یک هم سن خودت!:
    دوست عزیز!
    سعی کنید اینقدر سطحی نگر نباشید خب! من هم دقیقا از دیده ی طنز به این مساله نگاه کرده ام و آن را نقد (و حتی تمسخر!) کرده ام.بعله!

  5. سلام
    مطلب طنز است ولی فکر این را نکرده اید که با عفت دختران وبی عفتی سوسن خانم چه مقایسه ای کرده اید…
    واقعا متاسفم…
    دختران عفیف ما نیازی به تعریف از ظاهرشان ندارند بلکه زیبایی باطن دارند
    واقعا متاسفه!!!!؟؟؟

  6. واااااااااااااااااااااااااااااااااااااای ملت چقدر جدی میگیرن یه طنز رو… بیجنبه ها

  7. با نظر میترا موافقم
    به نظر من سطحی نگری از خودتونه!

    از آهنگ سوسن خانم به مایی که به قول خودتون مثل سوسن خانم نیستیم بهمون بر نخورد اما حرفای شما …

دیدگاه‌ها بسته شده است.