ناکجاآبادهای دخترانه!

یکشنبه عصر من و ۴ تا از دوستان، دور هم جمع بودیم، برای اینکه از وقتمان درست استفاده کرده باشیم با پیشنهاد من قرار شد که در مورد موضوع روابط با همدیگر خیلی دخترانه گفتگویی داشته باشیم، آنچه پیش روی شماست حاصل گفتگوی یک و نیم ساعته‌ی ماست، البته گفتگوی ما خیلی تخصصی نبود، بلکه بیشتر نظرات و دیدگاه‌های دوستان نسبت به این مسأله مطرح شد، شاید اگر بین ما یک فرد متخصص یا کارشناس وجود داشت، بحث عمیق‌تر و دقیق‌تر می‌شد.

هاشمی: در حال حاضر با ورود به دانشگاه یا محیط کار، ما ناگزیر از یک‌سری ارتباطات هستیم. سوال اینه؛ حالا که خانم‌‎ها با محیط بیرون ارتباط پیدا می‌کنن، این‌ رابطه‌ها باید به چه شکلی باشه؟

زمانی: قبل از این که به سوال تو برسیم، می‌خوام به یه نکته که ما خیلی باهاش برخورد داشتیم اشاره کنم؛ وقتی خانم وآقایی، همکلاسی یا همکار باشن، طبیعتاً ساعت‌های زیادی در کنار هم هستن، در جریان روابط کاری، توی غم یا شادی و یا عصبانیت هم دیگه شریک می‌شن،حتی برای لباس و تیپ ظاهری دیگری، اظهار نظر می‌کنن. اگه یکی شون یه روز نیاد، غیبت اون رو حس می‌کنن، کم‌کم باهم صمیمی می‌شن و به هم عادت می‌کنن. در بیشتر موارد هم این عادت و صمیمیت خیلی ناخواسته اتفاق می‌افته! یا شاید اونقدر آروم، آروم شکل می‌گیره که خودشون هم نمی‌فهمن.

رضایی: پس رابطه‌ها باید طوری باشه که این مسیر طی نشه! جالبه که خیلی وقتا به بهانه‌ی احترام گذاشتن به همدیگه این نزدیکی شکل می‌گیره! اما احترام یک چیزه و این نزدیک شدن یه چیز دیگه‌.

هاشمی: این نزدیک‌شدن جنبه‌ی دیگه‌ای هم داره! این‌که خانم یا آقایی که طول روز با همکارش خوش و بش می‌کنه، حرف می‌زنه، ناراحتش می‌شه، باهاش همدردی می‌کنه و… باعث می‌شه بعد از ساعت کار، وقتی به خانواده اش می‌رسه دیگه ارضاء شده باشه. حوصله خوش رفتاری و حرف زدن با اونا رو نداشته باشه، تو خونه می‌گه: « من خسته‌ام، از حالا سرکار بودم». این نزدیکی باعث دوری از خیلی از اصلی ترین آدم‌های نزدیکمون می‌شه!

مهدوی: نباید فقط روابط رو توی دانشگاه یا محیط اداری نگاه کرد، چیزی که باید به‌اش اهمیت داد؛ روابط افراد در جمع‌های خانوادگیه، بخصوص خانواده‌های مذهبی. مثلاً یه خانوم با یه آقا بلند، بلند حرف می‌زنن و می‌خندند در حالی که خانوم و آقا مذهبی هم هستن! و این رفتار از نظر کسی بد نیست! واقعیت اینه که اگه همین رفتار رو دو نفر دیگه داشته باشن که حالا شاید خیلی مذهبی نباشن، از نظر همه ارتباط بدیه. نمی‌دونم واقعا! شاید چادر اون خانوم و ریش اون آقا باعث می‌شه، رفتارشون توجیه باشه.

هاشمی: این اتفاق شاید به این موضوع برگرده که در مسأله حجاب، تنها جنبه فیزیکی‌اش کفایت کردیم در حد همون چادر و پایین بودن نگاه. در حالی که حجاب باید در رفتار و گفتار و کردار ما هم وجود داشته باشه. این‌که اینجا چی بگم یا نگم، این رفتار رو انجام بدم یا ندم.

صادقی: بهتره به این موضوع برگردیم که چطور باید روابط سالمی داشته باشیم؟

رضایی: به نظرم در محیط‌های مختلف، رفتار اصولی و طبق معیار، برای بعضیا کمی سخته. فرضا خانمی که با یه آقا همکاره. یکی از اصولش اینه که در حد ضرورت با آقایون حرف بزنه. اما در طول روز وقتی بیکار می‌شن، همکارش شروع می‌کنه باهاش حرف زدن، در مورد آب و هوا تا هدفمند کردن یارانه‌ها. حالا اگه خانم توی این حرف‌زدن مشارکت نکنه، سریعا متهم می‌شه. که خودش رو می‌گیره، اخلاق نداره، روابط عمومیش پایینه. شنیدن این حرفا و حدیثا باعث می‌شه که خانم کمی از اصولش عقب نشینی کنه، و کم‌کم به همون نزدیکی که گفتم منجر بشه.

هاشمی: اما به نظر من اگه کسی یه چارچوب مشخص برای رفتارهاش داشته باشه با شنیدن چهار تا حرف، کم نمی‌‌آره. آدم باید خودش باشه.

مهدوی: موافقم. این‌که هرکس در هر محیطی چطور تعریف بشه، خیلی در روابط به آدم کمک می‌کنه. وقتی کسی در یه محیط جدید قرار می‌گیره باید خودش و چارچوب‌هاش رو کم‌کم برای دیگران تعریف کنه. با این تعریف مشکل بقیه با او حل خواهد شد.

زمانی: این تعریف شخصیت چطوری شکل می‌گیره؟ اصلا برای همه جا یکسانه؟

مهدوی: این شخصیت به نظرم در مورد آقایون باید تقریبا ثابت باشه. یعنی رفتار یه خانم با آقایون در محیط کار، دانشگاه و فامیل تا حدودی ثبات داره. تعریف این شخصیت هم کم‌کم در تعامل با همدیگه شکل می‌گیره. وقتی یه خانوم مدتی با آقایی همکار شد، بعد از مدتی یک شخصیت کلی ازش می‌فهمه، مثلا شوخه، پر حرفه، جدیه یا حتی گاهی ویژگی‌هایی داره که باید بهش تذکر داد. (خیلی‌ها توی کار درک متقابل ندارن، متوجه نیستن وقتی «شما» خطابش می کنن، او هم باید دیگران رو «شما» خطاب کنه).همکار آقایی که با خانمی کار می‌کنه بعد از مدتی شخصیت کلی او میاد دستش، این که تا چه حد می‌تونه به‌اش نزدیک بشه یا نشه.

رضایی: یا شاید بهتر باشه بگیم، این خودمان هستیم که فرهنگ همکاری یا همکلاسی‌بودن رو رقم می‌زنیم. به نظرم در روابط، رفتار ما خانم‌ها حرف اول رو می‌زنه. یک خانم تعیین می‌کنه تا چه حد به‌اش نزدیک بشن یا دور بشن.

صادقی: موافقم. خانم‌ها نقش تعیین کننده‌تری دارند.

مهدوی: اما من با نوع نگاه‌مون به مسأله روابط مشکل دارم. توی دانشگاه دوستی داریم که آدم راحتیه و براش فرق نمی‌کنه طرف مقابلش دختر باشه یا پسر. دوست من در روابطی که داره، اذیت نمی‌شه که حالا بخواد برای خودش چارچوب تعیین کنه. بارها باهاش حرف زدیم، اون اعتقاد داره ما خیلی سخت نگاه می‌کنیم و می‌گه:«من به آقایونی که باهاشون برخورد دارم فکر نمی‌کنم، چطور ممکنه جزوه دادن و جزوه گرفتن آسیب بزنه!!!»

زمانی: وقتی یک دختر خانم با افراد (منظورم آقایونه) رابطه داره، حتی در حد همون تعامل جزوه‌ای، به نوعی به اش فشار روحی میاد. وقتی هر دو جوون هستن، با توجه به شرایط سِنی‌شون، آسیب در کمینشونه. به نظرم دوستت داره؛ خودش رو گول می‌زنه.مهدوی: نه! گول نمی‌زنه. این طوری بزرگ شده، خیلی از موضوعات براش حل شده است. حالا تو بیا براش بگو نفس انسان دزده و در رابطه‌‌ها خواه یا ناخواه یه چیزایی رو می‌دزده. این حرفا براش غریبه است.

هاشمی: چیزی که توی بحث روابط پسر و دختر مطرحه، اینه که اکثر رابطه‌ها با قصد آسیب زدن شروع نمی‌شن. حتی ممکنه توجیه ظاهری هم داشته باشه. جزوه دادن و جزوه گرفتن یا همکاربودن با جنس مخالف، شاید یک تعامل به نظر بیاد، اما همین تعامل ساده می‌تونه جرقه‌ی ارتباط عمیق‌تری باشه یا این‌طور بگم که این تعامل بعد از چند سال همکلاسی یا همکار بودن می‌تونه به صمیمیت و نزدیک شدن افراد منتهی بشه که البته شاید این صمیمیت برای دوست تو مشکلی نداشته باشه.

مهدوی: آره، اون با این قضیه مشکل نداره حرفشم اینه که، «من دلم پاکه».

هاشمی: دل دوست تو پاک، اما آیا پسری هم که ازش جزوه می‌گیره دلش پاکه! تو کتابی می‌خوندم:«مسأله مسأله این است که اگر کسی به خاطر عمل شما گندید، ناچار گند او به شما هم سرایت می‌کند، که همه در یک جامعه‌ی مرتبط زندگی می‌کنیم…. دل پاک، عمل پاک خواهد آورد.» فکر می‌کنم این زاویه‌ای است که از دید دوست تو پنهان مونده.

زمانی: خیلی‌ها هستند که روابط آزادی دارند، با همه راحتند، اما بالاخره یک زمانی دچار خلاء می‌شوند. این‌که همه با او هستند ولی هیچ کس در کنارش نیست. دور و اطرافش شلوغه اما تنهاست، یه چیزی در وجودش گم شده انگاری… و فقط دوست داره که یک نفر به عنوان همسر درکنارش باشه. اما توی همه‌ی رابطه‌های زیادی که داره پیداش نمی‌کنه!

رضایی: البته واقعیت داره که یکی از مشکلات ما در روابط، دیر ازدواج کردن جوون‌هاست. در مسئله روابط، اکثر اوناییکه که ازدواج کردن، جنس مخالف جذابیت کمتری براشون داره. در نتیجه حواس شون بهتر به سمت کار یا درس منعطف می‌شه. شاید ازدواج بهنگام جوونا خیلی از مشکلات روابط رو هم مرتفع کنه.

صادقی: خب! باتوجه به اینکه همه نمی تونن ازدواج کنن و بعد وارد جامعه بشن بخصوص دخترا. باید دنبال راه حل ممکن‌تری بگردیم

مهدوی: به نظرم فقط راه «تلاش و خودسازی فردی» باقی‌مونده. این موضوعیه که بین جوونای ما فراموش شده، این‌که جوون (دختر یا پسر) خودش رو همین شکلی که هست، دوست داره، قبول داره. خوب نیست و جالبه که گاهی حتی از چیزی که هستیم ضربه می‌خوریم ولی حاضر به تغییرش نیستیم.

رضایی: در واقع حتی اگه کسی ازدواج کرده باشه ولی خودسازی فردی نداشته باشه، در روابطش دچار مشکل خواهد شد. چون همیشه امکانش هست که در محیط با افرادی روبه‌رو بشه که بهتر از همسرش باشن، پس اگه آدم ضعیفی باشه، کنار اومدن با این موضوع براش مشکل خواهد بود، چون دست و پاش رو بسته می‌بینه و نهایتا در روابط با همسرش دچار مشکل می‌شه.

هاشمی: دوستی داشتم که می گفت: من شخصا توی روابطم با آقایون یک معیار برای خودم قرار دادم، که در نوع خودش جالب بود. می گفت: «همسر آینده‌ام» معیار منه. وقتی من با آقایی همکارم، هم‌کلاسم طوری بهش ایمیل می‌زنم یا پیامک می‌زنم که بتونم به همسرم نشون بدم. رفتارم رو طوری تنظیم می‌کنم که اگر قرار باشه همسرم هم در جریان این رابطه باشه ازش خجالت نکشم. وقتی که من نتونم پیامک‌ها و ایمیل‌هایی که برای یه آقا می‌فرستم رو به دیگران نشون بدم، یعنی یه جای کار می‌لنگه!

صادقی: اذان داره نزدیک میشه، بحث رو جمع کنین!

رضایی: علاوه بر ازدواج و خودسازی فردی، خانواده‌ها هم در شکل‌گیری روابط درست در جامعه نقش مهمی دارن. شنیدین، می‌گن که «دخترا، بابایی، پسرا، مامانی‌اند». این موضوع بی‌ارتباط با بحث روابط ما نیست. شاید اگه در خانواده‌ها محبت پدر به دختر یا مادر به پسر کمرنگ نباشه، وقتی این پسر یا دختر وارد جامعه شدن، روابط شون صحیح‌تر شکل می‌گیره. اما مشکلی که هست اینه که در خانواده‌های ما وقتی که دختر و پسر کوچک‌اند این محبت هست ولی وقتی بزرگ می‌شن و این محبت باید عمیق‌تر بشه، افراد از هم دور می‌شن.

مهدوی: خیلی وقتا هم هر دو جنس وقتی قراره وارد جامعه بشن، خودشون رو آماده نمی‌کنن. به این فکر نمی‌کنن تا چه حد توانایی کنترل روابط رو دارن، که اگه نمی‌تونن، خودشون رو به اجتماع زور نکنن. تازه اگه کسی هم بیاد و نکته‌ای رو تذکر بده، ادعا کنن «حواس شون هست» درصورتی که اصلا حواسشون نیست.

هاشمی: این رو بگم و بریم نماز! به نظر من ارتباط داشتن و روابط ما توی جامعه، مثل راه رفتن توی بازاره! بخصوص دم عید که شلوغه. با این ویژگی که مسیر حرکت تنگ و باریکه و پر رفت و آمد. ما نمیتونیم این مسیر رو پهن‌تر کنیم، طوری هم نیست که بگیم خانم‌ها از این طرف برن، آقایون از طرف دیگه. همه با هم در حال حرکت هستیم و هر لحظه امکان برخورد وجود داره.

وقتی مَحرم اون خانم از دور متوجه می‌شه امکان برخورد با کسی وجود داره، دستش رو طوری حائل می‌کنه که با کسی برخورد پیش نیاد و خانم رو می‌‌کشه طرف خودش! شاید شبیه این رو توی مترو هم دیده باشین. به نظر من، در حال حاضر توی جامعه‌، برای روابط صحیح احتیاج به اصول و رفتارهای این شکلی داریم. به این معنی که خود ما و طرف مقابل باید کمک کنیم تا دچار آسیب نشیم. چون الان دیگه این رفتارها خیلی کم شده و دستی نیست که بتونه حائل بشه تا زن و مرد از حریم ها عبور نکنن. وقتی برای خودمان ارزش قائل نشویم، از دیگران انتظاری نیست.