انسیه موسویان متولد ۱۳۵۵درمشهد است. وی فارغالتحصیل زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی مشهد است. علاوه بر این که اشعار این شاعر جوان درمطبوعات و مجموعههای مختلف به چاپ رسیده، مجموعهی «شب ستاره و گیسو» اولین مجموعه شعر مستقلاش محسوب میشود. موسویان در کنار سرودن شعر از سال ۸۱ به نوشتن مقاله و نقد کتابهای شعر کودک و نوجوان مشغول است و در حال حاضر در سمت کارشناس مسئول ادبیات کودکان و نوجوانان در آفرینشهای ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در تهران به کار اشتغال دارد. به بهانهی برگزاری کنگره شعر زنان با وی به گفتگو نشستهایم که پیش روی شماست.
فعالیتهای ادبی خود را چگونه و از کجا شروع کردید؟ و چه عنوانهایی تاکنون کسب نمودهاید؟
شعر را از دورهی نوجوانی شروع کردم. با عضویت در مرکز آفرینشهای ادبی و دفتر شعر جوان و ارتباط با کانون شاعران و نویسندگان امور تربیتی آموزش و پرورش خراسان.
کسب رتبه های برتر کشوری در مسابقات دانش آموزی، کسب رتبهی اول کشوری در المپیاد ادبیات.
داوری کشوری شعر مسابقات سرود دانش آموزان، مسئولیت واحد خواهران شعر حوزهی هنری خراسان(یک دوره)، عضو شورای شعر اداره کل ارشاد اسلامی خراسان(یک دوره)
کسب عنوان برگزیده در مسابقهی سراسری شعر حج، کنگرهی شعر جوان بندر عباس و شایستهی تقدیر جشنوارهی آخرین منجی شناخته شدهام.
آثاری که چاپ کردهاید یا در دست انتشار دارید را معرفی کنید؟
آثار چاپ شده: مجموعه شعر شب ستاره و گیسو(مستقل) سال ۱۳۸۶ تهران- انتشارات سوره مهر/ آثار چاپ شده در مجموعهی شعرهای «نامه اهل خراسان(شعر خراسان)»،« نگاه آینه ها(شعر زنان دفاع مقدس) شعر جوان خراسان- دفتر شعر جوان» و « مجموعه شعر ترکش های اجابت(شعر دفاع مقدس شاعران خراسان»
مجموعههای آمادهی چاپعبارت است از«مجموعهی آموزشی عناصر شعر برای نوجوانان(که قبلاً به صورت داخلی در کانون چاپ شده و مورد استفادهی مربیان ادبی کانون در سراسر کشور است)» و «مجموعه شعر نوجوان/ مجموعه شعر کودک/ مجموعه نثر ادبی برای نوجوانان»
دربارهی مجموعه شعر «شب ستاره و گیسو» اندکی توضیح بدهید و اینکه این مجموعه حاوی چه شعر هایی است؟
اولین مجموعه شعر مستقل من است که در کنار ۹ جلد کتاب شعر از شاعران جوان از سری ۱۰ جلدی شعر امروز توسط انتشارات سورهی مهر در سال ۱۳۸۶ چاپ و منتشر شده است. در این کتاب قالبهایی چون غزل، چهارپاره، نیمایی و سپید به چشم می خورد. مضمون اغلب این سروده ها تغزّلی است.
این مجموعه شعرهای سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۳ را دربرمی گیرد و شعرهای چهارساله ی اخیر را در بر ندارد.
تعریفی که شما از شعر زنان دارید چیست و آیا می توان با شعر برخورد جنسیتی داشت؟
وقتی می گوییم شعر زنان قبل از هرچیز، شعر به مفهوم عام و کلی و انسانی آن مورد نظر ماست. یعنی شعری که از جوهرهی شعری غنی برخوردار است و فی نفسه شعر است. اما تأکید بر کلمهی «زنان» در ادامهی آن، در واقع یک تعریف یا اصطلاح قراردادی است و منظور ما آن بخش از شعر است که به علت این که سرایندگان آن زنان هستند خواه ناخواه یک سری ویژگیها و مشخصههایی را داراست که آن را از شعر یک شاعر مرد، متمایز میکند.
بدیهی است که جهانبینی زنان، نوع نگرش آنها به هستی و پدیدهها، نحوهی بیان احساسی و اندیشهی آن ها با مردان متفاوت است و همین امر تفاوتهایی را در شعر آنها به وجود میآورد. اما این تفاوت و تمایز هرگز به معنی برتری یکی بر دیگری نیست.
من شخصاً با نگاه جنسیتی به شعر داشتن موافق نیستم و معتقدم که شعر، به مفهوم کلی آن «شعر» است و وقتی میگوییم شعر زنان این اصلاً به معنای جداسازی و تفکیک قایل شدن نیست. بلکه ما برای شناخت بیشتر و توجه و تأمل دادن به این بخش از شعر ناگزیر از کاربرد این عبارت هستیم.
برگزاری چنین کنگره هایی مانند کنگرهی شعر زنان را برای خانم ها چقدر سودمند میدانید؟ برآیند و حاصل این کنگرهها چه باید باشد؟ به عنوان یک شاعر زن بگویید که این کنگرهها چه کارکردهایی می تواند داشته باشد؟
برگزاری برنامه هایی چون کنگرهی شعر زنان، جایزهی شعر زنان و برنامه های این چنینی را باید به فال نیک گرفت. چنین برنامه هایی این امکان را فراهم می کند که خانم های شاعر دور هم جمع شوند، همدیگر را بشناسند، آثار هم را بشنوند، نقد و بررسی کنند و از این طریق خودشان و شعرشان و قابلیت ها و توانایی های خود را به جامعه نشان بدهند.
برنامه های این چنینی باعث تشویق زنان که حضور هرچه پررنگ تر و برجسته تر در عرصه ی ادبیات کشور می شود و به ارتقای سطح سروده های آن ها کمک می کند.
البته واضح است که نباید به این کنگره ها یا برنامه های مقطعی اکتفا کرد. امیدواریم که انشاءالله دبیرخانهی دایمی کنگرهی تشکیل شود و بعد از کنگره هم فعالیت ها ادامه پیدا کند.
نشست های شاعرانه، جلسات نقد و بررسی و گفتگو و… تداوم داشته باشد. شاعران زن خوبی که در سایر شهرها فعال هستند شناسایی شوند، آثار زنان شاعر به ویژه جوانترها و آن هایی که امکانات کمتری برای چاپ و ارائه دارند منتشر شود و ان شاءالله کنگره در سال های آینده در سطح کشوری برگزار شود و فقط در حد یک روز شعرخوانی و یکی دو جلسه نشست و سخنرانی خلاصه نشود.
از جامعهی ادبی کشور به عنوان یک زن شاعر چه توقعی دارید؟ چه تسهیلاتی را میخواهید؟ آیا فضایی که هست دلخواه است؟ چه باید کرد تا زنان راحتتر در مجامع ادبی حضور داشته باشند؟
علیرغم تمام تلاش هایی که صورت گرفته است باید این نکته را بپذیریم که هنوز هم زنان شاعر برای حضور در محافل شعری و مجامع ادبی دچار مشکلات و محدودیتهایی هستند. البته برگزاری برنامههایی نظیر کنگرهها و مسابقات و فعالیتهای ادبی خاص زنان بسیار ارزشمند و امیدوار کننده است. اما مشکلی که هم چنان باقی است این است که معمولاً برگزاری، برنامهریزی و مدیریت چنین برنامه هایی باز هم با آقایان است. به عنوان مثال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شهرداری تهران و… اقدام به برگزاری این برنامه ها میکنند و متولیان امر هستند اما عملاً در تصمیمگیری ها و برنامه ریزیها، زنان یا بی اطلاع بوده یا سهم ناچیزی دارند.
در بسیاری از ادارهها بخشی با عنوان «امور بانوان» وجود دارد که متأسفانه به دلیل فعالیت کم و نداشتن ضمانت اجرایی و عدم حمایت از سوی سازمانها و ارگانها، این بخش عملاً دچار رکود بوده و بخشی پویا و فعال نیست.
ما انتظار داریم مسئولین با اختصاص بودجه، فراهم کردن زمینه های کار و فعالیت و ایجاد ضمانت اجرایی محکم و حمایت های لازم، در آینده برنامهریزی و تصمیمگیری دربارهی چنین فعالیت هایی را به خود بانوان واگذار کنند. چرا که خانم ها خودشان از مشکلات، نیازها، موانع و محدودیت ها و هم چنین توانایی ها و قابلیت های خود بیشتر آگاه هستند و قطعاً اگر در برگزاری اینگونه برنامه ها، مشارکت جدیتر و حضور پویاتری داشته باشند و از سوی مسئولین هم مورد حمایت و تشویق قرار بگیرند موفقتر خواهند بود.
زبان شعر زنان از چه عناصر و ویژگی هایی برخوردار است؟
بعد از انقلاب اسلامی به ویژه، ما پیشرفت محسوسی در عرصه ی شعر زنان داریم. شاعران زن بسیار خوب و برجسته ای داریم که شعر آن ها به لحاظ برخورداری از برخی مشخصات و ویژگی ها، خاص است. چه به لحاظ زبان و فرم، چه به لحاظ مضامین و اندیشه های شاعرانه.
البته گروهی از خانم های شاعر هم هستند که شاید بشود گفت شعرشان «مردانه» است. (این اصطلاح را با مسامحه به کار می برم و شاید خیلی دقیق نباشد) منظورم این است که وقتی شعر را می خوانیم اگر نام یا امضای شاعر پای آن نباشد متوجه نمی شویم که این شعر را یک زن سروده یا یک مرد! این همان «فردیّت گم شده» در شعر است که امروز خیلی دربارهی آن بحث و گفتگو می شود. منظورم تنها به کار بردن اصطلاحات و یا واژه های زنانه و یا بیان بی پرده ی احساسات عاشقانه و شخصی نیست، بلکه منظور آن ویژگی ها و شاخصه هایی است که سبک هر شعر را از شعر شاعران دیگر متمایز می کند.
در مقابل در شعر برخی دیگر از شاعران زن (به ویژه جوان ها) گاه به دلیل غلبهی عناصری چون احساس و عاطفه و بیان شدید احساسات زنانه و شخصی، با نوعی رمانتیکگرایی افراطی روبه رو هستیم. هردوی این جریانات افراطی هستند و به نظر می رسد باید بین این دو گرایش نوعی تعادل برقرار شود.
نکتهی دیگر این که در سال های اخیر شعر شاعران زن تا حدود زیادی به زندگی و جامعه نزدیک شده و ما می توانیم دغدغه ها و دردها و عواطف و اندیشه های اجتماعی و انسانی را در آن ببینیم. این نکتهی بسیار خوبی است و باعث می شود که شعر ما مخاطب بیشتری پیدا کند و این گونه نباشد که ما فقط در جلسات و کنگره ها بنشینیم و برای خودمان شعر بخوانیم.
چرا زنان شاعر در هیچ کدام از جنبه های شعری سرآمد نیستند؟ (در مقایسه با مردان مثلاً میگوییم احمد عزیزی یا علی معلم در مثنوی یا…)؟
البته من با این نظر شما موافق نیستم. اولاً به این دلیل که ما در شعر زنان هم، چهرههای برجسته ای که در برخی ازجنبه ها سرآمد هستند داریم. مثلاً ما از میان شاعران نسل قبل سیمین بهبهانی را داریم که در غزل و اوزان نوآوری های زیادی کرده و وزن های جدیدی ابداع کرده و از این نظر شاخص است.
مرحوم طاهره صفارزاده را داریم که هم در حوزهی اندیشه و محتوای شعر برجسته و شاخص است و هم به لحاظ کارهایی که در عرصهی فرم شعر کرده است(توجه او به شعرهای نیمایی و سپید بلند، شعرهای تصویری و کانکریت و…)
البته این ها همه متعلق به یکی دو نسل قبل هستند. شاید در نسل جدید هنوز چنین چهره هایی نداشته باشیم. به نظر من هنوز قضاوت و نتیجه گیری در اینباره زود است و باید صبر کرد و قضاوت را به زمان واگزار کرد.
مسألهی بعد این است که این نکتهای که شما میفرمایید (سرآمد بودن در یکی از جنبه های شعری) به عنوان یک مسأله ی جنبی در شعر مطرح است و یک اصل کلی نیست. ما شاعران خیلی خوب و برجستهای داریم که شاید اصلاً نشود گفت در چه موردی از وجوهات شعری شاخص هستند اما کلیت شعرشان با اقبال مواجه شده. مثلاً راز ماندگاری حافظ در چیست؟ آیا او قالب جدیدی ابداع کرده؟ آیا وزن جدیدی ساخته است؟
هیچ کدام. اما کلیت شعر او مورد توجه و اقبال واقع شده و سبب ماندگاری او بعد از قرن هاست. یا در شعر معاصر«زنده یاد قیصر امین پور». نکتهی شاخص یا بارزی وجود ندارد که بگوییم قیصر در این مقوله سرآمد و زبانزد است ولی شعرش به گونه ای است که مخاطب دوست دارد و به راحتی به خاطر می سپارد.
به اعتقاد من ای قضیه آن قدر اهمیت ندارد که حالا چرا ما در شعر شاعران زن چنین برجستگی ها و شاخصه هایی نداریم. این یکی از فرعیات است و اصل نیست.
چرا خانم ها بعد از ازدواج دچار رکود و کم کاری می شوند؟
بله متأسفانه این اتفاق می افتد. هرچند این هم یک اصل کلی و فراگیر نیست. بسیاری از خانم های شاعر هستند که تا قبل از ازدواج به ویژه در دو دوره ی جوانی و نوجوانی بسیار پرشور و فعال هستند. اما همین که ازدواج می کنند دچار نوعی رکود و انزوا در عرصهی شعر می شوند. به نظر می رسد درگیری و گرفتاری در مسایل زندگی مشترک، مشغول شدن به امور خانه داری و مسئولیتهای زندگی و رسیدگی به فرزندان و… فرصت چندانی برای پرداختن به شعر و شاعری باقی نمی گذارد.
از آنجا که در فرهنگ ما هم به نقش «مادر» و وظایف او در خانه توجه ویژه ای شده است برای بسیاری از خانم ها سخت است که بتوانند میان مسئولیت های شغلی، خانه داری و دلمشغولی های شخصی خودشان (مثل پرداختن به شعر و ادبیات توازن و تعادل برقرار کنند و به همین دلیل بسیاری از آن ها در نیمه های راه یا شعر را رها می کنند یا دچار رکود و کم کاری می شوند. البته خیلی از خانم ها هم هستند که صبر و حوصله و تلاش مضاعف توانستهاند این توازن را برقرار کنند و اگرچه نه مثل سابق پرشور و گرم، به آفرینش و خلق آثار تازه با رویکرد جدید و نو بزنند. اگر از دید مثبت به این قضیه نگاه کنیم می توانیم از هر محدودیت و گرفتاری و درگیری در جهت آفرینش و خلق اثر سود بجوییم. چرا که با شروع زندگی مشترک و تولد فرزندان دریچه های تازه ای از احساس و عاطفه به روی مادر گشوده می شود و فرصت های ناب شاعرانه را در زندگی تجربه خواهد کرد که هر کدام می توانند سوژه ی یک شعر تازه باشند!)
از خانم های جوان شاعر هم دوره های خودتان کار کدام یک را می پسندید. چرا؟
به هرحال جریان های بسیار امیدوارکننده و خوبی در شعر جوان امروز آغاز شده است که در شعر خانم های جوان شاعر هم تأثیر داشته است. خانم های شاعر جوان مستعدی به عرصه آمده اند، با سروده هایی بسیار زیبا، عمیق و سرشار از عواطف انسانی. توجه به مسایل اجتماعی و مذهبی در شعر شاعران جوان امروز بسیار قابل تأمل است. هم چنین ساختارشکنی و رویکردهای تازه ای که در عرصهی فرم و قالب شعر شاهد هستیم که اگرچه این جریان ها هنوز تثبیت نشده اند اما نوید آیندهی روشنی را برای شعر زنان می دهند. من شعر همه ی هم سن و سالان خودم را با اشتیاق می خوانم و دوست دارم و اجازه می خواهم که از شخص خاصی اسم نبرم چرا که می ترسم نام کسی را از قلم بیندازم و یا حافظه ام یاری نکند. برای همه ی آن ها آرزوی روزهایی پر بار و سرشار از امید و آگاهی در عرصه ی شعر دارم.
شعر زنان امروز تا چه حدی پای بند فرم است؟
در شعر امروز به ویژه شعر جوان حرکت ها و جریان های تازه ای ایجاد شده که شعر زنان هم از آن مستثنی نیست و به نوعی با آن درگیر است. بسیاری از این حرکت ها اتفاقاً در عرصه ی فرم و ساختار و قالب شعر است. مثل به هم زدن روایت خطی در شعرهای روایی، توجه به آوای حروف، فاصله گزاری، بازی های لفظی و زبانی، تغییراتی که در قالب های شعر، بازی با کلمات و صداها و…انجام شده است.
اما گذشته از این جریانات که هنوز در عرصهی شعر تثبیت نشده اند و ماندگاری یا عدم ماندگاری آنها را باید به گذشت زمان واگزار کرد، به نظر من شعر زنان بیش از توجه به فرم پای بند محتوا و درون مایه است. درون مایه ی شعر زنان امروز مسایلی چون تنهایی، عشق، امید، توجه به مسایل اجتماعی، توجه به مفاهیم مسایل مذهبی(نظیر عاشورا و انتظار و..) و نیز اعتراض به برخی محدودیت های اجتماعی و… است.
به نظر شما سهم زنان شاعر در شعر امروز چقدر است و چه جایگاهی دارند؟
گرچه امروز شاعران زنی که در عرصه حضور دارند و می سرایند تعدادشان کم نیست اما به نظر میرسد با توجه به فضای مردانهی حاکم بر اجتماع، فرهنگ و ادبیات ما، زنان شاعر هم چنان در محدودیت به سر می برند سهم زنان شاعر از شعر امروز سهم زیادی نیست و هنوز نتوانسته اند آن چنان که باید و شاید جایگاه محکم و با ثباتی در فضای شعر امروز کسب کنند. چرا که متأسفانه مانند بسیاری از مقوله های دیگر چون هنر، ورزش، سیاست و… در شعر و ادبیات هم هنوز توجه و دغدغهی زنان شاعر پیش از آن که به ارتقای سطح شعر و کیفیت کارشان معطوف بشود باید برای «اثبات» خودشان تلاش کنند و کسب جایگاه شایسته در شعر و… در مراحل بعدی قرار دارد.
حرف آخر؟
در پایان ضمن تشکر از شما و برگزارکنندگان کنگره، سخنی که با خانم های شاعره مخصوصاً جوانترها و همسن و سالان خودم دارم این است که پیش از آن که به محدودیت ها و موانع و مشکلات فکر کنند به توانایی ها و قابلیت های خودشان بیندیشند. این که ما بنشینیم و مدام بگوییم که جامعه این طور است و آن طور است و ما محدود هستیم و امکانات نداریم و… دردی را دوا نمی کند. اگر قدری سستی و تنبلی را کنار بگذاریم و خودمان را بیشتر باور کنیم علیرغم همهی این موانع، موفق خواهیم شد.
نکتهی دیگر این که ما خانم ها در مقایسه با آقایان خیلی کمتر مطالعه می کنیم و این به ضرر ماست. البته می دانم فرصت ها کم است، مشکلات و مسئولیت های زندگی اجازه نمی دهد و… و… اما اگر درست برنامهریزی کنیم، از وقت ها خوب استفاده کنیم به مطالعه هم خواهیم رسید. مطالعه سبب میشود که ما از جریان زنده و پویای ادبیات روز عقب نمانیم، خودمان را به روز کنیم و پشتوانه ی علمی و ادبی محکمی برای ادامه ی کار ادبی و آفرینش و خلق آثار تازهتر داشته باشیم!