از میان خبرنگارانی که به همایش برترین خبرنگاران زن مسلمان دعوت شدهاند، یکی بیش از همه توجهم را جلب میکند. زنی شیکپوش، محکم و جذاب که به خاطر تسلطش به ۴ زبان عربی، انگلیسی، فرانسه و فارسی، دائماً به روی سن دعوت میشود تا مسئولان و میهمانان را در ترجمه یاری دهد.
لیلا مزبودی، مدیر تحریریه و سردبیر سیاسی_اقتصادی بخش فرانسویزبان شبکه ماهوارهای ۴ زبانه «المنار» است.
وی که مدرک Master PHD (مرحله قبل از دکترا) خود را در رشته ژورنالیست و خبرنگاری گرفته، به زودی برای ادامه تحصیلات در مقطع دکترا، عازم فرانسه خواهد شد.
انتخاب لیلا بهعنوان یکی از خبرنگاران زن برگزیده جهان اسلام و دعوتش به ایران، به ما این فرصت را داد تا بار دیگر از نگاه ناظری هوشیار و آگاه، به گذشته، حال و آیندهمان نظری بیفکنیم. ناظری لبنانیالاصل که چندین سال از کودکیاش را در فرانسه گذرانده و چند سال از جوانیاش را در ایران.
چند سال است که در حرفه خبرنگاری مشغولید؟
قبل ازدواج ۵ سال سابقه کار داشتم اما پس از ازدواج، سالها معلم بودم تا اینکه از ۱۰ سال پیش مجدداً به عرصه کار ژورنالیسم برگشتم.
برای یک زن کار خبرنگاری با بچه سخت نیست؟
وقتی مرد میفهمد و به زن کمک میکند، میتوانند با هم در مسئولیتهای خانوادگی مشارکت کنند. اما همیشه اینطور نیست، همیشه مرد کمک و مشارکت نمیکند. من سه فرزند دارم. زمانی که بچهها کوچک بودند معلم شدم، چون نمیتوانستم بچه ها را تنها بگذارم باهم به مدرسه میرفتیم و برمیگشتیم. وقتی بزرگ شدند توانستم کارم را ادامه دهم.
عدهای خانوادههایشان و یا مادرانشان کمک میکند تا زن بتواند در این عرصه فعالیت کند ولی من تنها بودم. اما الحمدلله بچهها به من کمک میکردند و زمانی که دیر به خانه میرسیدم، خودشان ازپس کار خودشان بر میآمدند.
چه شد که این حرفه را انتخاب کردید؟
تخصص من جنگ رسانه است. زمانیکه اشغال لبنان توسط اسراییل با مقاومت حزبالله تمام شد دیدم که چند روزنامه ضد مقاومت کار میکنند و چند روزنامه هم با مقاومت. با تمرکز بر مطالب آنها متوجه شدم چطور با هیجان صحبت میکنند و با تحلیلهایشان برخی را به اشتباه میاندازند و گاه جامعه را مدیریت میکنند.
به همین دلیل تصمیم گرفتم که با درکی درست، وارد این عرصه شوم. هماکنون نیز در سایت فرانسوی زبان المنار، تحولات کشورهای لبنان، فلسطین و افغانستان را بررسی میکنم.
تأثیر حضور زنان مسلمان را در عرصه خبر و رسانه چگونه میبینید؟
ما در جهانی زندگی میکنیم که اسلام، بهویژه زنان مسلمان، در معرض حملات فرهنگی و جنگهای روانی هستند و ترویج اسلامهراسی به سیاست بیشتر کشورهای غربی تبدیل شده است.
دشمنان اسلام امروز سعی دارند با به راهانداختن جنگ روانی علیه زنان محجبه مسلمان، اینگونه نشان دهند که زنان در جوامع اسلامی منزوی هستند؛ بنابراین در حال حاضر مقابله با جنگ روانی دشمن، مهمترین وظیفه زنان مسلمان است.
یک روزنامهنگار مسلمان قبل از هر چیز باید متعهد به کار خویش باشد ، بنابراین زنان مسلمان باید بهصورت جدی و با رعایت قوانین اسلامی در مقابل این جنگ روانی ایستادگی کنند؛ رسانه یکی از ابزارهای مهم در جهان امروز است که حضور زنان مسلمان در این عرصه میتواند راهی برای معرفی زن مسلمان و مقابله با جنگ روانی دشمنان باشد.
خبرنگار مسلمان باید در تمامی عرصههای اجتماعی، سیاسی، دینی و فرهنگی حضور فعال داشته باشد؛ چرا که دشمن برای ضربهزدن به شخصیت زن مسلمان از تمام امکانات و از تمامی عرصهها برای دستیافتن به این اهداف استفاده میکند؛ در حال حاضر لبنان و ایران در معرض شدیدترین حملات روانی دشمنان قرار دارند؛ زنان مسلمان نباید در مقابل این حملات از خود ضعف نشان دهند و یا احساس خستگی کنند؛ بلکه آنان باید با مقاومت خود، دروغگویی دشمنان را به اثبات برسانند.
زن مسلمانی که وظیفه خبرنگاری را بهعهده میگیرد، باید ظاهری کاملاً اسلامی داشته و محجبه باشد؛ چرا که حجاب زن مسلمان یکی از بزرگترین نشانههای احترام به تعالیم دین اسلام است.
فعالیت زنان باحجاب در عرصه رسانه و معرفی این فعالیتها به جهانیان، پاسخی محکم به تمامی کسانی است که میخواهند با متهم کردن زنان مسلمان به انزوا و گوشهگیری، به اهداف ضداسلامی خود دست پیدا کنند؛ خبرنگاران محجبه به دشمنان ثابت میکنند که زنان مسلمان نه تنها در جامعه منزوی نیستند؛ بلکه در بزرگترین عرصه جامعه و در رسانه مشغول به فعالیت هستند.
چرا گرایش زنان بهحجاب در سدههای آخر یکی از بزرگترین دغدغههای فرهنگی کشورهای غربی بشمار میرود؟
جنگ بر ضد حجاب حدود ۲۵ سال قبل در غرب و بویژه در فرانسه آغاز شد. در نیمه دهه ۸۰ میلادی فرانسه احساس کرد که اسلام روز به روز قویتر میشود و چون تقویت اسلام را نمیخواست، شروع به جنگ با حجاب کرد.
فرانسه چند موضوع ضد اسلام اختیار کرد که یکی از آنها حجاب و وضعیت زن در اسلام بود. از آنجاییکه سردمداران رژیم لائیک هستند و دیانت را قبول ندارند، نتوانستند اسلام را تحمل کنند. آنان معتقدند حجاب فقط مربوط به خانه است و وقتی زنی در عرصه اجتماعی حجاب می گیرد بدین معناست که دین او را میتوانیم ببینیم. این لاییکها که صدها سال در برابر اسلام ایستاده بودند در دهه ۸۰ دیدند که اسلام قویتر میشود.
غرب میخواست توسط زن به اسلام ضربه بزند. برای همین است که میگویم زن باید خودش از اسلام دفاع کند. درواقع باید یک دوز اسلامی داشته باشد و داشتن حجاب یکی از این مولفه هاست.
من فکر میکنم در این جنگ ضد اسلام زنان مسلمان همیشه باید جلوتر باشند. جامعه روانی در غرب، جامعه شهوانی و مادی است. آنها نمیفهمند شرح صدر، جانب روانی و ارتقاء روانی یعنی چه. حجاب مرتبط است به جانب روانی.
حجاب تنها در شکل نیست، ما در وقت نیاز باید لباس بپوشیم. می پرسید چرا؟ ما زمانی که تنها هستیم هم لباس میپوشیم. این نشان میدهد که این حجاب بعد روانی هم دارد و تنها برای غیر محارم نیست. این حجاب به موضوع علاقه بین جسم وروح مربوط میشود.
بهطور مثال ما در حج اجازه نداریم به آیینه نگاه کنیم این بدان معنی است که باید جسممان را فراموش کنیم. برای یک زن، جسم خیلی اهمیت دارد. زن خود را در آیینه نگاه میکند و به سلامتی و ظاهرش اهمیت میدهد. در واقع در حج میآموزد که برای ارتقاء خودش و روحش باید لحظه ای ظاهر و جسمش را فراموش کند.
در کشورهای غرب جایی برای روح و روان نیست. متأسفانه ما هم در کشورمان به جوانب روانی اهمیت نمیدهیم. اسلام تنها به صورت شکل شده است.
در اسلام بر عدالتمحوری تأکید میشود. این عدالت باید ارتقاء روانی دهد. سوال اینجاست: چرا من باید عادل بشوم؟ برای اینکه باید به خدا نزدیکتر شوم، بایستی به دیگران کمک کنم. این یعنی علاقه به خدا.
ما در این زندگی سریع پر از احتیاجات ممکن است خدا را فراموش کنیم. چراکه ما در این زندگی، زیر بمباران عکسها هستیم. همیشه عکسها و شکلها هستند که اهمیت دارند، بنابراین زندگی در این بمباران تصویری، نیاز به تأملات بسیار دارد. عکسهای تلویزیون در منزل و تصاویر رنگارنگ دیگر در بیرون از منزل و در مسیر راه باعث میشود که فکرمان دیگر کار نکند.
ما در عصر صورت زندگی میکنیم. چون از تصاویر فاصله نمیگیریم. باید چند بار دور برویم، دور از شلوغی و صداها و تصویرها زندگی کنیم. این اصل به ما تسلط میدهد. بایستی نگاه انتقادی به عصرمان داشته باشیم. مثلاً در وقت نماز، توجهمان به نماز باشد و به صورتهای دیگر اهمیت ندهیم. متأسفانه در مراسمهایی که در کشورتان شرکت کردم، دیدم که مسأله نماز اول وقت، قربانی سایر مسایل می شود.
پیشنهاد شما برای رهایی از این بمباران تصویری چیست؟
یک پیشنهاد دارم و آن این است که یک هتل مخصوص در قم احداث کنید تا مردم به دور از هیاهوی شهرها، یک ماه برنامه روانی داشته باشند و با علم به زیارت حضرت معصومه (س) بروند.
این طرح میتواند برای توریستها نیز مفید باشد تا بتوانند داخلشان را پاک کنند و در عین حال با همدیگر تعاملات داشته باشند. شرایط امروز جهان ما به گونهای است که دیگر عمیق فکر نمیکنیم و فکرمان سطحی شده است.
آیا شما پیش از این هم به ایران سفر کرده اید؟
بله حدود ۲۰سال پیش همراه همسرم برای کسب مدرک تخصصیاش در رشته جراحی عمومی به اصفهان آمدیم و ۴ سال در ایران بودیم.
چه تفاوتی میان ایران دودهه پیش با ایران امروز میبینید؟
۲۰ سال پیش در ایران مخالفین نبودند. اما یک اشتباهی باعث شده که این اتفاقات بیافتد. شاید بایستی به دانشگاهها خیلی بیشتر اهمیت میدادند. چرا که همیشه همه چیز از دانشگاه شروع میشود. دانشگاهها اهمیت بالاتری نسبت به سایر مکانها دارند چرا که سطح آزادی افراد از مدرسه بسیار بیشتر است و قرارهای مهم زندگی و تصمیمات مهم از زمان دانشگاه شکل میگیرد.
مثالی میآورم؛ من یک دوست ایرانی دارم که در رشته روانشناسی درس میخواند. از او پرسیدم که شما روانشناسی را از دیدگاه اسلام بررسی میکنید یا از دیدگاه غربی؟ پاسخ داد: «فقط از دیدگاه غربی و تنها چند واحد درسی در زمینه اسلام داریم.» این موضوع در سایر رشتههای دانشگاههای ایران از جمله اقتصاد و جامعهشناسی و … نیز صدق میکند.
شاید تنها دانشگاه امام صادق (ع) باشد که به این نکته توجه میکند، درحالیکه این نگاه باید در تمام جامعه عمومیت داشته باشد. زمانیکه مثلاً روانشناسی و یا جامعهشناسی را به روش غربی درس میدهید، اندیشه دانشجویتان هم همان سمت و سو را میگیرد.
براین اساس است که من میگویم از ۲۰ سال قبل در ایران یک چیزی اشتباه شده است. برای اینکه امروز بعضی از ایرانیها از اسلام فاصله گرفتهاند. جوانها علومشان را از فرهنگ غرب گرفتهاند. در این سالها حرکت ترجمه از کتب غربی به نسبت سالهای قبل زیاد بوده است.
فکر میکنم برای اصلاح وضع موجود باید از دانشگاه شروع کنیم و دوباره به اصلاح ساختار دانشگاهها برگردیم. زنان ایرانی وقتی به مدرسه و دانشگاه میآیند حجاب خوبی دارند، اما زمانی که خارج میشوند، حجابشان تغییر کرده است.
من سالها قبل به مدت ۲ سال در کوی استادان در شهر اصفهان زندگی میکردم. در آن سالها همه استادان دانشگاه بد حجاب بودند بجز یک خانم دکت! خب این استادان بدحجاب نمونهای میشوند برای دختران دانشجو، از سوی دیگر علمی هم که فرا میگیرند از غرب گرفته شده، درنتیجه طبیعی است که در دانشگاه چیزی از نظام اسلامی و الگوهای اسلامی فرا نگیرند!
وقتی ۳۰ سال پیش امام به ایران برگشت و انقلاب اسلامی شکل گرفت، همه مسلمانان جهان و بویژه اهل سنت و مسلمانانی که مومن نبودند، گمان کردند که اهل شیعه بهتر از دیگران اسلام را شناخته و اجرا میکنند و شیفته اسلام و ایران شدند.
اما امروز وقتی میبینیم که در ایران، اسلام را تحمل نمیکنند، جهانیان فکر میکنند نمیتوانند اسلام را اجرا کنند. ایران کشور ائمه اثنی عشری و امام رضا (ع) است و باید بیشتر از همه مسلمانان جهان به اسلام توجه کند، چرا که چشم مسلمانان جهان به ایران دوخته شده است.
حجاب دختر امروز ایرانی چگونه است؟
من یک دختر دارم که لباسهای شیک و زیبا میپوشد، ولی حجابش کامل است. یک دختر میتواند خوشگل باشد و شیک بپوشد و حجاب هم داشته باشد. من نمیفهمم که چرا چند تار موی دختر ایرانی بیرون است، این چند تار مو هیچکاری نمیکند. میتوانیم هم حجاب داشته باشیم و هم قشنگ باشیم.
اطاعت خدا از هر چیز بالاتر است. همه ما یک روز ما زیر خاک میرویم. چون ما در لبنان همیشه با مرگ زندگی میکنیم این جمله برای ما ملموستر است.
من ۷ سال در فرانسه زندگی کردهام. الان زنان غربی علاقمند به حجاب شدهاند. هر بار که زنی مسلمان شده و حجاب را برمیگزیند، زنان بیشتری جذب حجاب میشوند.
اما در ایران باید تحقیق شود که چه در سرشان است و نگاهشان چیست. چند درصدشان به حجاب اعتقاد ندارند و چند درصدشان بدحجابند و علت آن در چیست. عدهای میگویند که علت بدحجابی در حجاب اجباری است و اگر اجبار نبود ما حجاب کامل را برمیگزیدیم، اما به گمان من این بهانه است و اگر بیحجابی رواج پیدا میکرد، عدهای از زنان بدون لباس، بیهیچ شرم و خجالتی به خیابانها میآمدند.
جوان ایرانی را چطور میبینید؟
شما همیشه میخواهید بگذارید جوابتان را با مثالی از کشور خودم پاسخ دهم: ما در لبنان همیشه در جنگ زندگی میکنیم، فکر میکنیم امروز یا فردا ممکن است جنگ شود، اما با این وجود کسی نمیگوید که نباید با صهیونیست جنگ کنیم.
از ۶۰ سال قبل تاکنون، شهرهای جنوب لبنان زیر ضربه اسراییلیهاست و ۶ جنگ سنگین با اسراییلیها داشتهایم. زمان جنگ آنها نماز و دعا میخواندند و ما هم مناجات میکردیم و نماز میخواندیم. شرایط شبیه زمان مباهله شده بود.
بعد از جنگ ۳۳ روزه، اسراییلیها وقتی دیدند که پیروز نشدند، به یأس رسیده و میگفتند دیگر خدا با ما نیست! آنها آنقدر با ترس زندگی کردهاند که اکنون متوحش شدهاند. وقتی شما ضعیف نباشید و جنگ را خوب آماده کنید، دشمنان برای ضربه خیلی فکر میکنند. بنابراین باید دائم مطالعه داشته باشیم و با دیگران مشورت کنیم.
بحمدالله زنان ایران در همه زمینهها فعالیت دارند و به راحتی و بدون هیچ مشکلی میتوانند آزادانه کار کنند که این نشان از فرهنگ بالای کشور ایران دارد.
وظیفه دختران و زنان در دوره انتظار چیست؟
میان زن و مرد از لحاظ روانی فرق نیست، وقتی امام حسین (ع) به کربلا رفتند، همه خانواده با هم رفتند. زمان سختی کل خانواده باید احساس مسئولیت داشته باشند، این فلسفه عاشوراست.
امام حسین (ع) میدانست که شهید میشود اما همه کودکان و زنان را با خود برد. زمانیکه این سختیها نیست مسئولیتها تخصصی میشود. ما باید احساس کنیم که ظهور امام زمان وابسته به عمل ماست، اگر ما آماده باشیم او ظهور میکند.
پس باید آماده باشیم. وقتی سیرت امام حسین (ع) و اصحابشان را مطالعه میکنیم، میبینیم که آنها چطور زندگی میکنند. ایشان از نماز مغرب تا نماز صبح دعا میکردند و دائمالوضو بودند.
حال وقتی زنی هم مادراست و هم خبرنگار، باید هم یاد خدا و امام زمانش باشد و هم یاد خانواده و هم در عرصه کار و اجتماع، مقتدرانه وارد شود. بایستی از لحاظ روانی روی خود کار کنیم و احساس کنیم که جنگ ضد صهیونیستی، آخرین جنگ قبل از ظهور است و روزی در مسجدالاقصی، نماز را به امام زمان (ع) اقتدا میکنیم. بایستی تا آنروز نیمه شعبان و مناسبتهای دیگر را جشن بگیریم.
زنان مسلمان باید با شناخت احساسات عمومی، توجه جامعه بشری را به سوی خود جلب کنند و از این طریق، چهره واقعی زن در اسلام و اهمیت فعالیتهای بانوان مسلمان را متذکر شوند؛ چنین اقداماتی میتواند به ایجاد جامعهعدالتمحور کمک کند؛ جامعهای که هیچگاه مطابق خواسته صهیونیسم جهانی اداره نخواهد شد و مقدمات ظهور امام زمان(ع) را آماده خواهد کرد.
بسیار عالی بود ممنون موفق باشید