در اخبار خبری مبنی بر حذف جذب دختران در برخی رشتههای دانشگاهی بر روی سایتهای خبری قرار گرفت و علیرغم اهمیت این موضوع برای دختران که بیش از ۶۵ درصد ورودی دانشگاههای کشور ما را تشکیل میدهند، چندان بدان توجهی نگردید و مطابق معمول در این مورد مانند موارد مشابه دیگر در جامعه دختران با بیعدالتی مواجه گردیدند و هیچکس اعتراضی هم نکرد. اما این کار از کجا ناشی میشود و نتیجه چه طرز تفکری میباشد؟
در چند وقت اخیر و یا از کمی قبلتر همواره بحثی در میان مسئولین و متفکرین ما مطرح بوده است که دختران باید در رشتههای متناسب با روحیات خودشان ادامه تحصیل بدهند و در امتداد همین طرز تفکر، نتیجهگیری بدانجا رسیده است که دختران را از ادامه تحصیل در برخی رشتهها محروم نمایند. اما این نوع نتیجهگیری؛ یعنی به تبعیض رسیدن از تناسب روحیهای، مورد انتقاد جدی است، گرچه ممکن است اصل حرف درست باشد.
اولین نکته این است که نوع روحیه افراد از چه ناشی میشود؟ قطعا پاسخی که میتوان داد اینست که برخی ریشه در فطرت فرد دارد و بخش بسیاری از آن از جامعه و فضای تربیتی فرد ناشی میگردد. بهواقع محیط اجتماعی با اثرات و نوع نگاهی که به فرد مینماید سبب تصمیمگیری او خواهد شد.
شاید تا حدود زیادی میتوان گفت که جمله سیمین دوبوار «ما زن به دنیا نمیآییم، ما زن میشویم» درست باشد؛ درواقع متاسفانه فرهنگ غلط تربیتی در جامعه ما باعث شده است که دختران ما برای مقابله با این وضعیت به سمت تقابل روی بیاورند؛ یعنی بخواهند و مجبور باشند به مقابله بهمثل دست بزنند و جایگاههای پسران را تصاحب نمایند.
تبعیضها و برخی محدودیتهای بیمورد باعث ایجاد فشار بر روی دختران گردیده است که فشار زیادی بر آنها وارد مینماید. نمونهای از این فشارها همین حذف آنها از انتخاب برخی رشتههای دانشگاهی است.
براساس آموزههای دینی ما، زن و مرد از نظر عقلی تفاوتی ندارند و بهواقع خودشان میتوانند برای خود تصمیم بگیرند و اگر ما با رویکرد حذفی به دختران در برخی موارد که منطقی هم به نظر نمیرسد، نگاه کنیم به سلب آزادی آنها پرداختهایم.
بحث دیگری مطرح میشود که اصلا از کجا میتوان اثبات کرد که برای نمونه رشته ایکس با دختران سازگاری ندارد حال اینکه برای نمونه در طرف مقابل اگر مردی آشپز ماهری شد به او بگوییم با مردبودن تو در تناسب نیست. در واقع میتوان گفت که استعدادهای بالقوه در زن و مرد وجود دارد و آنچه سبب بروز یا سقوط آن میگردد تا حدود زیادی فضای تربیتی خانوادگی و محیط اجتماع است.
پس اگر قرار باشد کاری برای دختران انجام دهیم بهتر است که آنها را درست تربیت کنیم و به آنها صحیح فکر کردن را بیاموزیم تا خود به صلاح خویش عمل نمایند نه اینکه آنها را حذف نماییم و مجبور کنیم کاری را به زور انجام دهند.
وقتی حرف از سهمیه بندی رشته هاست، منظور محروم کردن دختران از بعضی رشته ها نیست. همانطور که مثلا هیچ پسری نباید و حق ندارد در رشته مامایی درس بخواند، علی القاعده در مملکت نیازی به مهندس اکتشاف معدن خانم هم نخواهد بود.
بنابراین تقسیم بندی مذکور با این سیاقی که مقاله گفته است، تحلیل نمی شود، بلکه باید بر اساس نیازهای کشور و روحیات دو جنس (همان روحیات متفاوتی که خدا بر همان اساس قوانین این دو جنس را وضع کرده است) تقسیم رشته ها صورت بگیرد
دقیقا در بحث سهمیه بندی بحث بر سر حذف و دیگاه حذفی می باشد.در ضمن به این سوال پاسخ دهید که بر چه اساسی می گویید فلان رشته تناسب دارد یا خیر.
در ضمن بحث در این مقاله همانطور که اشاره شده است باید به افراد نحوه صحیح فکر کردن را آموخت نه به جبر و حذف در جایی اقدام کرد.
چه کسی گفته است که این روحیات را از اول اعظم تا ابد خواهد بود.
به شما پیشنهاد می کنم به این کتب(مساله زن ،اسلام فمینیسم دکتر محمد منصور نژاد انتشارات زیتون مراجعه کنید.
با سلام. به نظر اینجانب تحلیل نویسنده مقاله صحیح نمی باشد. در حال حاضر بسیاری تحصیل کرده های دختر در رشته های خاص داریم که نه تنها نفعی از تحصیلات دانشگاهی شان نبرده اند بلکه سرخورده از انتخاب رشته تحصیلی و به نوعی هدررفت عمرشان هستند. پس درست بیندیشیم و درست قضاوت کنیم. ما برای ساختن فردای ایرانمان، به مردان و زنان هوشمند و کارآمد نیاز داریم نه شعار.
اینکه برخی تحصیل کرده ها ی ما به سرکار نمی روند و یا از آن ها استفاده نمی شود در مورد بسیاری از مردان نیز صدق می کند.این دلیل دلیل کافی و مناسبی برای این موضوع نمی باشد.
اینکه می فرمایید به زنان هوشمند و مردان هوشمند نیاز داریم حرف درستی ولی این افراد از آسمان نازل نمی شوند بلکه باید توسط جامعه ،دولت و خانواده تربیت شوند.
فرمایش متین، اما باید در رشته ای تحصیل کرد که به ارزشها و آرمانهای مورد نظر دسترسی صحیحتری داشت. مثلا زن، رشته های تربیتی، جامعه شناسی ، اخلاق، حقوق زن و … بخواند در رسالت تربیت فرزند موفقتر است یا رشته های مهندسی معدن و کشتیرانی و …. در حال حاضر هنر تربیت فرزند به قهقهرا گراییده است با دخترانی که با این تیپها و آرمانهای کشکی وارد دانشگاهها می شوند. والله بصیر