پیامبر در دامان خانواده

آمنه ‌«سلام‌الله‌علیها» از طایفه‌‌ی بنی‌زهره (در نزدیکی مکه)‌ بودند، دختر وهب بن عبدالمناف. در این قبیله ایشان به پاک دامنی و عفیف بودن مشهور بود و همین امر باعث شد که عبدالمطلب این دختر را برای پسر کوچک خود یعنی عبدالله (پدر حضرت محمد«صل‌الله‌علیه‌وآله») به عنوان همسر برگزیند و درباره بزرگواری و مقام و منزلت مادر ایشان همین بس که چنان زن پاکی بوده اند که افتخار مادری پیامبر گرامی اسلام را دارا شدند.

پیامبر گرامی اسلام، در ۱۷ ربیع‌الاول سال عام‌الفیل در شهر مکه ولادت یافتند. ‌

بر طبق آداب قبیله قریش فرزندانی که به دنیا می‌آمدند به زنان صحرانشین، مخصوصا از قبیله سعدیه می‌دادند و علت انجام این عمل در دو دلیل نهفته است: یکی اینکه این گروه چون خارج از شهر زندگی می‌کردند و از هوای پاک بهره داشتند می‌توانستند کودکان در کمال تندرستی پرورش دهند و از سویی این قبیله شهرت به فصاحت زبان در گویش خود داشتند و این امر نیز بعدها در گفتار حضرت به وضوح دیده می‌‌شود. زنان و مردان بنی‌سعد نیز بیش از سایر قبایل برای گرفتن بچه‏های قریش و تربیت آنها در میان خود به مکه می‏آمدند و شاید در هر سال چندبار به طور دسته‌جمعی به همین منظور به مکه می‏آمدند، در زمان ولادت پیامبر اکرم«صل‌الله‌علیه‌وآله» سرزمینهای اطراف و مجاور مکه را قحطی و خشکسالی فراگرفته بود و تنها شهر مکه به برکت رسول خدا«صل‌الله‌علیه‌وآله» سرسبزی و خرمی داشت، برای همین مردم عرب ساکن اطراف و نواحی مجاور مکه از هر سو به آنجا رهسپار می‌شدند. از جمله‌ی آنان حلیمه«سلام‌الله‌علیه‌وآله» بودند که با زنان بنی‌سعد برای رهایی از قحطی و خشکسالی رو به جانب مکه گذارد تا از این طریق فرزندی برای تربیت و شیردهی برگزیند و از یاری اهل و خانواده‌ی او بهره‌مند گردد. در توصیف این بانوی بزرگوار گفته‌اند که وی پاک و پاکیزه‌ترین زن قوم و قبیله‌اش و عفیف‌ترین آنان به شمار می‌رفت.

ایشان در مورد برکت وجود حضرت رسول«صل‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «در هنگام ورود به مکه ما تنها با یک الاغ فرتوت و شتری که شیر نداشت، داشتیم، اما بعد از آنکه ایشان را به همراه خود به قبیله آوردیم الاغ در قدم برداشتنش سرعت یافت به گونه‌ای که انگار جوان شده است و شتر نیز شیر فراوان یافت.»

و این تنها نشانه‌های برکت وجود کودک نبود بلکه در آن سال قحطی صحرایی که قبیله‌ی حلیمه‌«سلام‌الله‌علیها» در آن زندگی می‌کردند، سرسبز شد. به گفته حلیمه«سلام‌الله‌علیها»، حضرت نسبت به کودکان هم سن و سال خود تواناتر و درشت اندام‌تر بود، با آنکه کودکان در ابتدای صبح با چشمانی پف کرده بیدار می‌شدند ایشان سرحال و شاداب از خواب بر می‌خواستند.

زمان باز پس فرستادن حضرت رسول‌«صل‌الله‌علیه‌وآله» به خانواده‌شان، حلیمه«سلام‌الله‌علیها» مایل می‌شوند برای آنکه برکت وجود ایشان را همچنان دارا باشند حضرت را در نزد خود نگه دارند و می‌فرمایند: «اگر او را نزد ما واگذاری تا بزرگ‌تر گردد، بهتر است زیرا ما از وبای مکه نسبت به او هراسانیم.» و سرانجام حضرت آمنه«سلام‌الله‌علیها» به علت اصرار حلیمه و اطرافیان او موافقت کرد که برای مدتی دیگر رسول خدا«صل‌الله‌علیه‌وآله» در صحرا و در کنار قبیله بنی‌سعد زندگی کنند.

بعد از بازگشت، مادر و پدربزرگشان، حضرت محمد«صل‌الله‌علیه‌وآله» را مورد توجه و تربیت خویش قرار دادند، اما در سن ۶ سالگی که عبدالمطلب، آمنه«سلام‌الله‌علیها» را به دیدن دایی‌های پدری حضرت که در یثرب (مدینه) ساکن بودند، می‌برند، در راه بازگشت، بعد از آن‌که مزار عبدالله«علیه‌السلام» (پدر حضرت محمد«صل‌الله‌علیه‌وآله») را زیارت می‌کنند و به سوی مکه به راه می‌افتند، در محلی به نام ابواء آمنه«سلام‌الله‌علیها» به سختی بیمار می‌شوند و در همان جا وفات می‌یابد، ولی پیش از وفات، محمد«صل‌الله‌علیه‌وآله» را به دست ام ایمن که کنیز پاکدامنشان بودند، می‌سپارند.(ایشان ظاهرا نخست متعلق به حضرت عبدالله«علیه‌السلام» بودند و پس از وفات ایشان به حضرت‌ آمنه«سلام‌الله‌علیها» و بعد از وفات ایشان نیز به رسول خدا«صل‌الله‌علیه‌وآله» تعلق گرفت و پس از مدتی به دست ایشان آزاد گردیدند.) و بدین ترتیب، سرپرستی ایشان در اختیار عبدالمطلب«علیه‌السلام» قرار می‌گیرد. او حضرت را بسیار گرامی می‌داشت و به دیگران می‌گفت در آینده او بزرگی و سیادت می‌بینم اما ایشان نیز در سن ۹ سالگی فوت می‌کنند و تربیت ایشان تا سن جوانی به عمویشان، یعنی ابوطالب‌«علیه‌السلام» و همسرشان فاطمه بنت اسد«سلام‌الله‌علیها» سپرده می‌شود. در زیارتنامه‌ای که درباره‌ی وی، وارد شده، خطاب به ایشان عباراتی چون«تقیه، نقیه، الکریمه الرضیه » و … گفته شده که حاکی از صفات و سجایای برجسته‌ و عالی و خدمات بی‌نظیر ایشان است.

منابع:

  1. مدرسی، محمد تقی، زندگینامه چهارده معصوم، انتشارات محبان الحسین(ع)، ۱۳۸۱،ص۱۲.

  2. گروهی از مولفان پژوهشکده باقرالعلوم، بانوان نمونه، قم: نورالسجاد، ۱۳۸۷، صص ۲۹۶-۳۱۹.