[ms 0]
کسانی که به قم تردد دارند لابد نام «پردیسان» را شنیدهاند. پردیسان، یک شهرک/شهر است در حدود ۱۰ کیلومتری جنوب قم که اخیرا شهرداری آن به عنوان یکی از مناطق شهری قم فعال شده است. این شهرک به منظور اسکان دادن سرریز جمعیت قم از چند سال پیش مورد توجه مسؤولین قرار گرفت.
از آنجا که قم شهری مهاجرپذیر است، طبیعی است که عمده ساکنین آپارتمانهای این شهر/شهرک را طلاب، بخصوص طلاب جوان تشکیل دهند. هرچند که بسیاری از نهادها و مؤسسات دولتی و غیر دولتی نیز برای پرسنل یا افراد تحت تکفّل خود، اقدام به ساختن واحدهای آپارتمانی نمودهاند، ولی همچنان غلبه جمعیت در این بخش از شهر قم با خانوادههای طلاب است.
به شهادت تجربه، در مناطقی که عموماً طلاب زندگی میکنند فرهنگی خاصّ و گاه بسیار متفاوت با دیگر مناطق شهری ایران رایج است. لابد کسانی که حتی برای یکبار پا به شهرک مهدیه قم گذاشته باشند آشکارا این تفاوت را تجربه نمودهاند.
محیطی شبیه جامعهی آرمانی و ایدهآل مذهبی که هرچند در ظاهر، و بهرغم برخی آفات، بسیاری از شعائر دینی نمود گستردهای دارد. شاید بتوان حسّ برادری و همخوانی دینی را مهمترین نماد اینگونه مجموعهها دانست.
در شهر/شهرک پردیسان هم به وضوح چنین چیزی را میتوان یافت. هرچند خدمات حمل و نقل عمومی در بخش هزارههای سوم تا ششم این مجموعه شهری بسیار کمرنگ است ولی شما کمتر طلبه یا روحانی دارای وسیله نقلیه را میبینید که در مسیر پردیسان ـ مرکز شهر، دیگر طلبهها را سوار نکند. و جالب است بدانید که علی رغم مخارج سنگینی که به صاحبان وسائل نقلیه مثل استهلاک، بنزین و … تحمیل میشود، ولی عمدتا کسی تقاضا یا انتظار دریافت کرایه را ندارد.
طلبهها می دانند که فقط تاکسی ها، اتوبوسهای واحد یا مسافرکشهای شخصی کرایه میگیرند. نویسنده به چشم خود ناراحتی طلبه/روحانی راننده را از کسی که بخواهد به وی در ازاء رساندنش از پردیسان به شهر قم کرایه بدهد، دیده است. حتی در مواردی این اقدام، توهین تلقی شده است.
به هر حال، علاوه بر ساعات پرترافیک کاری مثل اول صبح و بعداز ظهر، حتی در ساعات کم ترافیک نیز کمتر طلبهای را میتوان مشاهده نمود که در صورت عبور اتومبیلهای طلاب/روحانیون، مجبور به پیادهروی مسیر طولانی انتهای خط (عمدتا کانال آب) تا مجتمع محلّ سکونت خود باشد. حتی در مسیر پردیسان به قم نیز کمتر مشاهده شده که طلاب/روحانیون بیتفاوت از مسافران بگذرند.
در این میان، و در بین پدیدههای جالب و گاه تعجببر انگیزی که ممکن است مشاهده شود، آنچه نویسنده را بر آن داشت که در اینباره بنویسد، فرهنگی است که در این فضا نسبت به بانوان وجود دارد.
اگر صاحبان اتومبیل، یک طلبه/روحانی را به همراه خانوادهاش ببینند قطعاً وی را به مقصد خواهند رساند. حتی بسیار اتفاق افتاده است که جهت ملاحظهی حال خانواده، بخصوص در شرایط بد آب و هوایی یا برخی اوقات خاص مثل شب که اطراف مجتمع ها عمدتا تاریک است، صاحب وسیله، مسیر خود را نیز تغییر میدهد تا ایشان را به مقصد برساند.
این اتفاق کم و بیش در موردی نیز دیده میشود که چند خانم در این مسیر در حال تردد هستند. ولی چیزی که جای تأمل، سؤال، گله یا تعجب دارد این است که حتی در بدترین زمانها و شرایط آب و هوایی، بسیار دیده شده است که اگر یک خانم به تنهایی مجبور به طیّ این مسیر باشد، طلاب/روحانیون صاحب وسیله، کمتر اقدام به سوار کردن وی میکنند. شاید ترس احتمالی از برخی شایعه ها، یا احتیاط نسبت به برخورد با نامحرم، بخصوص وقتی که راننده مسافر دیگری ندارد و امثال اینها، جرأت اقدام را از عموم طلبه/روحانی ها می گیرد.
خود نویسنده نیز در این خصوص نمیتواند نظر قاطعی بدهد. از طرفی، برخی گزارههای فقهی یا اخلاقی از تماس با زن نامحرم، بخصوص در صورت تنهایی منع کرده است. از دیگر سو،، تهمتهای کم و بیش نابجا که به طلبه/روحانی ها نسبت به رابطه مخفیانه با زنان نامحرم وارد کردهاند نیز جرأت کمک در این مورد را از طلبه/روحانی مذکور میگیرد.
ولی از سویی نیز، مشاهدهی سختی تردد، در هوای داغ تابستان و بسیار سرد زمستان قم، بخصوص نسبت به بانوان که به جهت وضع پوشش در شرایط آسیبپذیرتری نسبت به مردان قرار دارند میطلبد که طلبه همهی خطرات یا تهمتهای احتمالی را به جان بخرد و وی را به مقصد برساند.
با این حال، بسیار دیدهام که طلاب در وضعی مردّد نسبت به این قضیه قرار دارند و نتوانستهاند در این مورد بین این اصول اخلاقی و شرعی جمع کنند. به نظر میرسد حتی قواعد اصولی و فقهی نیز نتوانسته است در مقام عمل کمکی به حلّ این مشکل نماید. مشکلی که تا زمان رفع مشکل حمل و نقل عمومی، همچنان طلاب/روحانیون و خانوادههای آنان را میرنجاند!
بسم الله،
سلام؛
از نویسنده محترم بابت بیان این دغدغه اجتماعیشون متشکرم.
گاهاً صحبت در مورد زندگی روزمره و ارتباطات اجتماعی روحانیون و طلاب برای ما سخته و انگار یه حریم و محدودهای هستش که نباید بهش وارد شد. در صورتی که این قشر محترم از جامعه هم دقیقا مسائل و مواردی رو که برای عموم مردم وجود داره تجربه میکنن و هر روز باهاش مواجه میشن.
متأسفانه به خاطر تبلیغهای فراوان بر ضد مبلغین اسلام و روحانیون، مطالبی رو که در خصوص تهمتها و … فرمودید به وفور در مکالمات روزمره اطرافیان میشنوم و جز رد لسانی و منطقی این تهمتها بیمورد کاری از دستم بر نمیاد.
به هر حال جزو مطالب بسیار ارزشمند چارقد بود و امیدوارم این نوع مطالب در خصوص زندگی روزمره روحانیون بیشتر کار بشه در چارقد.
و پیشنهادم اینه که مطلبی از زبان خانمهای مورد بحث در این پست در همین زمینه نوشته بشه تا نظر خانمی که توی اون سرما و گرما منتظر خودرویی هست که ایشون رو برسونه و کمتر کسی چنین کاری رو میکنه جویا بشیم تا دغدغه های بانوان جامعه در این زمینه هم شنیده بشه.
موفق باشید
من اهل تبریز و دانشجوی دانشگاه ادیان هستم. واقعا به عنوان یک خانم شاید ۹۰ درصد رفت و آمدم به پردیسان رایگان است و عمدتا هم طلبه ها من را می رسانند اون هم بدون هیچ کرایه ای در بیشتر اوقات خانواده اشان همراهشان است که به قول نویسنده مورد اتهام قرار نگیرند. قبل از دانشجوییم فقط دو بار قم اومده بودم اون هم برای زیارت ولی تو این مدت چیزهای قشنگی تو قم دیدم که نمونه کوچکش همین احترام به خانمها در رفت و آمدم به شهر.
اتفاقا من هم در این شهر زندگی می کنم، به مدت ۴ سال.
از آنجا که هم برای خودم پیش آمده و هم برای سایرین که با آنها صحبت کرده ام. بارها و بار ها برایم چنین مواردی پیش آمده است. حتی اگر گرمای تابستان و سرمای زمستان را فاکتور بگیریم!!! و فقط مدت زمانی که برای رسیدن یک وسیله عمومی باید صرف شود را در نظر بگیریم و طاقتی که از ما سلب می شود، چه بسا کودک خردسالی هم در بر داشته باشی! اینجاست که بر خلاف میل باطنی خود، در هر لحظه که ماشینی تردد می کند آرزو می کنی که ای کاش بایستد و شما را حداقل به ایستگاه اتوبوسی برساند! هرچند هزار باره با خودم می گویم اگر ایستاد، سوار نمی شو م!!! ولی این انتظار را دارم که این اتفاق بافتد.
مطلبی جزئی و خیلی هم قمی بود
و دارای سوالات مبهمی برای خود نویسنده!
من اهل قم و این محاه نیستم –
ولی این موضوع برای من سئوال بوده و هست
که در یک مسیر نا امن و سخت اگر خواهری آن هم با حجاب کامل در این مسیر در سختی است ، آیا نگه دارم یا خیر
گاها نگه داشته ام ولی آنها سوار نشده اند
تکلیف چیست ؟
و این تفکر عدم خدمت رسانی به خاطر سیبل شایعات نشدن از کجاست
من اهل پردیسانم و قبل از هر مطلبی از تمامی صاحبان خودرو تشکر می کنم بارها در شرایط خوب و بد ما را یاری رسانده اند براستی که باید هم چنین باشد چرا که فرهنگ اهل بیت اطهار علیهم السلام که ساکنین این منطقه مروج آن هستند همین است بارها از خداوند منان خواسته ام که وسیله ی نقلیه ایی به من مرحمت نماید و من هم به شکرانه آن در هر کجا که برایم مقدور بود بندگانش را در رسیدن به مقصد یاری می رساندم و البته نکته ای که اشاره کردید اگر خواهری تنها باشدجای شک و تردید نیست که با سوار شدن ایشان، شیطان نیز سوار می شود و هیچ کس نباید به گمان اینکه ایمانش قوی است در این مساله تساهل کند کافی است در این مساله نگاهی به فرمایشات معصومین علیهم السلام و بزرگان دین بیندازیید .
این شیوه رفتاری باید بیشتر وبهتردرمحیط های طلبگی نمایان شود.
من هم هم نظرشما هستم بعضی وقتها بعلت شدت تردید برای خانمی توقف کرده ام ولی ایشان سوار نشده،که این مساله موجب ایجاد احساس خاصی شده.