عفیفه احمد، متولد ۱۹۷۸ میلادی و تبعهی کشور اندونزی است. فارغالتحصیل از دانشکدهی اقتصاد در یاگیارتا اندونزی است و مدتی هم مشغول به تحصیل در رشته فرهنگ و معارف اسلام در مدرسه بنتالهدی (زیر نظر جامعهالمصطفی) بوده است. وی اکنون مشغول به فعالیتهای نویسندگی، ترجمه کتاب و وبلاگنویسی است.
میتوانید کوتاه و در چند جمله کشورتان را برای ما معرفی کنید؟ مهمترین ویژگیهای اندونزی چیست؟
اندونزی یکی از کشورهای جزیرهای است که در جنوب شرق آسیا قرار گرفته، بنابراین از لحاظ آب هوایی تقریبا معتدل است و رطوبت بالایی دارد که موجب بارندگی در طول سال شده است. از لحاظ جمعیت، اندونزی در رتبه چهارم پر جمعیتترین کشورهای دنیا است که ۸۳ % آنها مسلماناناند و از این جهت، اندونزی بزرگترین کشور مسلمان از نظر جمعیت به حساب میآید. اندونزی دارای تنوع فرهنگی، آداب و رسوم و همچنین ادیانی است که موجب به وجود آمدن انجمنهای متعدد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شده است.
چند سال است به ایران تشریف آوردهاید؟
بنده، تقریبا ۵ سال است که مهمان کشور ایران شدم. ۴ سال در شهر مقدس قم مشغول به تحصیل علوم دین بودم و اکنون ساکن تهران هستم.
از فعالیتهای فرهنگیتان در ایران بگویید. گویا شما مدتی مسوول انجمن طلبههای خواهر اندونزی در ایران بودهاید. درست است؟
بله، بنده از دبیرستان علاقمند به فعالیت قرهنگی در کنار تحصیل بودم و همینطور در دانشگاه در چند انجمن از جمله انجمن دانشجویان مسلمان عضو بودم. به عقیده بنده، فعالیت فرهنگی، تجربهی زندگی واقعی را که گاهی در محیط تحصیل به دست نمیآید، در اختیار انسان قرار میدهد. به همین خاطر وقتی به ایران آمدم دوباره این نیاز را احساس میکردم و در کنار تحصیل، مشغول به فعالیت فرهنگی بودم. یک سال به عنوان مسؤل انجمن خدمت میکردم و دو سال دیگر در بخش نشریه.
فعالیتها و اهداف این انجمن چیست؟
این انجمن شامل بخشهای مختلفی میشود که از اهداف خوبی برخوردار است:
یک قسمت مربوط به تقویت اندیشه و فکر در زمینههای مختلف، به خصوص مسائل زنان و تحولات جدید از نگاه دین است و چند برنامه راجع به این بخش انجام شده است از جمله همایش زنشناسی و جایگاهش در اسلام که با همکاری قسمت فرهنگی جامعهالمصطفی برگزار شد و خوشبختانه مورد استقبال دو جانبه قرار گرفت. یِکی دیگر از برنامههای مهم اجرا شده، منتشر کردن مجله تخصصی زنان «Jurnal Fathimiah» است که موضوعات مختلفی دارد.
قسمت دیگر، مربوط به تقویت روحیهی معنوی اعضای انجمن است که با برگزاری مراسم مذهبی این اهداف را دنبال میکنیم. زیرا، در این مورد ایمان داریم، به عنوان خدمتکاران آینده مردم، خودمان نیز راز پرورش روح را یاد میگیریم تا بعدها در مقابل مشکلات اجتماعی نیروی کافی داشته باشیم.
یکی از قسمتهای مهم به تقویت مهارت زندگی اعضای انجمن برمیگردد، به خصوص مهارت ارتباطات و مدیریت در جامعه. وقتی یک شخص مسؤلیتی را قبول کند، در واقع دارد مهارت زندگی خود را در جامعهای کوچک تجربه میکند و موفقیت در انجام این مسئولیت میتواند سرمایهی موفقیت در جامعهی بزرگتر بشود.
در حال حاضر شما مشغول ترجمه یکی از داستانهای بلند از فارسی به اندونزی هستید. خودتان کتاب را معرفی کنید.
کاملا درسته، بنده اکنون دارم رمان «روی ماه خداوند را ببوس» نوشتهی مصطفی مستور را ترجمه میکنم.
چه شد که به رمان ایرانی علاقمند شدید؟ چرا این کتاب و این نویسنده؟
قبل از اینکه بنده راجع به این کتاب صحبت کنم، اجازه بدهید به نکتهای اشاره کنم.
بنده تقریبا سه سال است که به ترجمه مقاله و کتاب مشغول شدهام. البته بیشتر راجع به موضوعات مذهبی. اما این اواخر، به موضوعات اجتماعی و ادبی هم گرایش پیدا کردم. به نظر بنده، هر کتاب از جمله رمان یک وسیله برای انتقال افکار، مفاهیم و ارزشهای مورد تأیید نویسنده به خواننده است. معمولا این ارزشها وقتی در قالب داستانی ارائه شود تأثیر بیشتری در بین مردم دارد.
از طرف دیگر، از کودکی به خواندن و نوشتن داستان علاقه داشتهام و این میتواند در فهم و درک متن ادبی فارسی کمکم کند.
این کتاب دربارهی جستجوی هویت از طرف شخصی که در اثبات وجود خداند مشکل پیدا کرده است، سخن میگوید. موضوع کلاسیک است ولی اساسیترین مسأله زندگی انسان به شمار میآید. اما باید بگویم که از این کتاب نباید به اندازه کتابی کلامی و اعتقادی انتظار داشته باشیم. زیرا این داستان نظر شخصی نویسنده را مطرح میکند و این یکی از خصوصیتهای رمان است.
قدری درباره فضای ترجمه در اندونزی برایمان بگویید. منظورم ترجمه متون فارسی است. بیشتر چه کتابهایی ترجمه میشود؟ این آثار ترجمه شده چه تاثیری در فضای فکری و فرهنگی اندونزی داشته؟
به نظر میرسد دروازهی ورودی ترجمهی فارسی- اندونزی هنوز باز است. با اینکه کنابهای فراوانی به زبان اندونزی ترجمه شده -بیشتر کتابهای شهید مطهری- اما هنوز هم جا برای ترجمه وجود دارد و نیاز به ترجمه بیشتر احساس میشود. مخصوصا در زمینه مسایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی.
قطعا کتابهای ترجمه شده تاثیر فراوانی در فضای فکری اندونزی داشته است. اکنون، شخصی چون شهید مطهری در میان دانشجویان اندونزی جایگاه خاص دارد و آنان عاشق راه او هستند.
شما وبلاگنویس هم هستید. بفرمایید بیشتر در حول چه موضوعاتی مینویسید؟ استقبال مخاطبان اندونزی نسبت به مطالبتان چگونه است؟
بله، همینطور که عرض کردم من از کودکی عاشق نوشتن یادداشت، داستان و خاطره بودهام. اکنون که توفیق دارم در میان مردم صمیمیی ایران زندگی کنم و با فرهنگ و آداب ایرانی آشنایی بیشتر پیدا کردهام، دوست داشتم این تجربه لذت بخش را به هموطنانم نیز که در نقاط مختلف جهان زندگی میکنند، منتقل کنم.
وبلاگهای بنده هم موضوع خاصی ندارند. یکی از وبلاگها شامل چند عنوان است از جمله: جهان اسلام، زنان مسلمان و ایران، فرهنگ ایران (مراسم، فیلم و رمان)، اقتصاد اسلامی و … http://bundahakim.wordpress.com
در وبلاگ دیگر، بیشتر خاطرات رزمرهام و حوادثی که در دنیا اتفاق میافتد را یادداشت میکنم. http://sophiazahra.multiply.com
به نظر بنده آمار مخاطبان خیلی مهم نیست، مهم این است که میتوان این وبلاگ را ادامه بدهم و کسانی باشند که از مطالبم استفاده کنند. اما خوشبختانه تا آنجا که یادم هست افراد زیادی، نه فقط در اندونزی، بلکه اندونزیهای مقیم کشورهای خارجی از جمله آلمان، مصر، لندن هم ازاین وبلاگ استفاده میکنند.
زنهای اندونزی به ایران و به زن ایرانی چطور نگاه میکنند؟
متأسفانه هنوز خیلیها شناخت کافی ندارند. وقتی من در اندونزی بودم فکر میکردم زنان ایرانی مثل بقیه زنان خاور میانه در مسائل اجتماعی محدود باشند. اما وقتی به ایرن آمدم و با چشم خودم فعالیت زنان ایرانی را دیدم نظرم زود عوض شد.
واقعا غیر قبول تصور است. شاید این طبیعی باشد دو ملت با فاصلهی طولانی همدیگر را کمتر میشناسند. اما نکته اینجا است که تبلیغات غربی راجع به نقاط ضعف کشورهای مسلمان هم کم نیست. از طرف دیگر، اطلاعات درست در این زمینه هم با تبلیغات منفی برابری نمیکند. البته امروزه کمکم بوسیله کتابها، مقالهها و وبلاگها، آرام آرام حقیقت روشن میشود. اما هنوز خیلی کار مانده است.
در پایان اگر صحبتی برای دختران ایرانی دارید بفرمایید.
صادقانه بگویم، دختران ایرانی باید از همه بیشتر احساس سعادت کنند و خوشحال باشند زیرا در ایران با اینکه با حجاباند فرصتهای فراوانی برای مشارکت اجتماعی دارند. این نکته من را به یاد خانم کیکا، محقق و جامعهشناس ژاپنی میاندازد که چند وقت پیش به ایران سفر کرده بود. ایشان از فعالیتهای زنان ایرانی در زمینه اجتماعی، به خصوص در مراکز آموزشی بسیار راضی بود. بنده هم همین نظر را دارم.
خوشحالم که توانستم در این مصاحبه شرکت کنم و امیدوارم شما و همکارانتان همیشه موفق باشید.
ممنون از این مطلب. کاش سوالات بنیادی تری جواب گفته شده بود.