سیمای سیاسی اجتماعی زن در شاهنامه

حکیم ابولقاسم فردوسی طوسی از بزرگترین و برجسته ترین شعرای جهان شمرده میشود. کتاب وی (شاهنامه) دریای حکمت،معرفت،اخلاق و درس زندگیست. شعر از عناصری است که به وسیله آن می توان به فرهنگ مردم زمان آن پی برد.

صحبت اصلی ما در باره جایگاه و مقام زن در شاهنامه فردوسی است که نشان از نوع فرهنگ و رویکرد جامه آنروز به مسئله زنان دارد. در این یادداشت به معرفی پوراندخت دختر خسرو پرویز می پردازیم که در سال های آخر سلسله ساسانی حکمرانی کرد.p>

پوراندخت:

پوراندخت که با نام‌های ابوران، بوران، پوران و توران دخت نیز از او یاد شده است، سی امین شاه و به گفته خوارزمی بیست و پنجمین پادشاه ساسانی در سال ۶۳۰ میلادی و دختر خسروپرویز است.(واژه «بور» به معنای سرخ و گلگون)

پوراندخت پس از کودتای شهربراز( به تعبیر مورخان و گراز به تعبیر شاهنامه و شهریار به قلم طبری)، بر تخت شاهان ساسانی تکیه زد.

برخی منابع از جمله فرهنگ جامع شاهنامه نوشته‌ی زنجانی، پادشاهی وی را پس از اردشیر سوم گزارش نموده ولی منصوررستگار فسایی در فرهنگ نام های شاهنامه به تخت نشستن وی را پس از کشته شدن فرایین آورده است.

چون شیرویه همه‌ی برادرانش را کشته بود و هیچ فرزندی از خسروپرویز نمانده بود تا به پادشاهی برسد و تنها دو دختر وی پوراندخت و آزرمیدخت باقی مانده بودند، پوراندخت را به پادشاهی برگزیدند و سکه به نام وی ضرب کردند. در کتاب ایران در آستانة یورش تا زیان، آمده که پس از مرگ اردشیر سوم پیشینیان خسروپرویز باقی نمانده بودند پس سپاه تیسفون (پایتخت ساسانی) وی را به شاهی برگزید. انگیزه‌ی پادشاهی پوراندخت نبودن مردانی برای پادشاهی نبوده بلکه برگزیده شدن وی را به این جایگاه از بنیاد تمدن و فرهنگ درخشان و گستره‌ی ایران زمین دانسته که در آن بانوان فرهیخته به پایگاه‌های بلند می‌رسیده‌اند.

خوارزمی در کتاب مفاتیح وی را با لقب سعیده می‌شناساند و در بیشتر منابع وی را دادگستر خوانده‌اند. بلعمی در تاریخ خود آورده پوراندخت چنان داد بگسترانید که هیچ‌گاه در روزگاران گذشته مانندی برای آن دیده نشده‌بود. در لغت‌نامه دهخدا نیز که به روایت از نسخه خطی بلعمی، درباره‌ی عدل و انصاف وی بسیار سخن‌ها گفته شده است به گونه‌ای که خود وی گفته بود: «به عنایت حق سبحانه و تعالی من چنان امیددارم که شما عدل و عطا از من ببینید چنانکه از هیچکس ندیده باشید.»

گفته شده که وزیر او پوس فرخ خراسانی بوده است.

پوراندخت در سال ۶۳۱ پس از زایش مسیح بر تخت نشست. به گفته‌ی حمزه اصفهانی، پوراندخت پیراهنی زیبا و نگره‌دار و سبزرنگ بر تن، شلواری به رنگ آبی آسمانی بر پای و تاجی از نگین‌های آبی رنگ بر سر می‌گذاشت و بر تخت پادشاهان ساسانی تکیه می‌زد. وی در نامه و سخنرانی آغازین خود همگان را به دادگستری و فرمانبرداری خواند و گفت: «پادشاهی وابسته به زن یا مرد نیست بلکه به دادگری بسته است.» وی مانده‌ی خراج مردم را بخشید و از آن گذشت و عاملان کودتاهای پی در پی در دربار و قاتلان شاهان به ویژه قاتل اردشیر سوم به نام پیروز خسرو را به کیفر رساند و سکه نو با نگاری نو ضرب کرد و فرمان داد با کشاورزان به نیکی رفتار شود و همه‌ی پلها را در گستره‌ی شاهنشاهی بازسازی کنند. در بیشتر منابع آمده که پوراندخت چلیپای عیسی مسیح را که خسروپرویز آن را از گنگ دژ (بیت المقدس) به غنیمت آورده و با این کار باعث بروز جنگ های خونین میان ایران و روم شده بود به هراکلیوس امپراتور روم خاوری بازگرداند و با این کار به جنگ‌های بیست و شش ساله ایران و روم (۶۳۰-۶۰۴) پایان داد و پس از آن صلحی پایدار میان ایران و روم بسته شد.

پوراندخت در هنگامه‌ی پادشاهی خود بنای آتشکده ایستنا و بناهایی در قهستان یزد ساخت که امروزه به توران پشت نامیده می‌شود.

گویند شهربراز همسر پوراندخت بوده و به وسیله‌ی وی کشته شده‌است. درباره‌ی دوره پادشاهی او گزارش‌های گوناگونی وجود دارد مدت پادشاهی وی را یک سال و چهار ماه آورده‌اند که با مرگ پوراندخت در پاییز سال ۶۳۱ پس از زایش مسیح به پایان رسیده‌است.

فردوسی در شاهنامه مدت پادشاهی وی را شش ماه گزارش کرده و سبب درگذشت وی را بیماری دانسته است. همچنانکه مجمل التواریخ مدت پادشاهی وی را یک سال و چند روز گزارش کرده است.

از آرامگاه این شاهنشاه زن ساسانی گزارشی در دست نیست.

در زمان پادشاهی پوراندخت پیامبر اکرم(ص) درگذشته بود و زمامداری امور مسلمانان را ابوبکر خلیفه اول عهده‌دار بود و پس از سه ماه از گذشت زمامداری وی، خلافت به عمر رسید.(بلعمی، دوقرن سکوت: زرین‌کوب)

فردوسی در شاهنامه می‌گوید:

یکی دختری بود پوران نام چو زن شاه شد کارها گشت خام

که از تخت ساسان همان مانده بود بسی دفتر خسروان خوانده بود

بر آن تخت شاهیش بنشاندند بزرگان برو گوهر افشاندند

چنین گفت پس دخت پوران که من نخواهم پراکندن انجمن

کسی را که درویش باشد ز گنج توانگر کنم تا نماند برنج

۲ دیدگاه در “سیمای سیاسی اجتماعی زن در شاهنامه”

  1. سلام و خسته نباشید
    لطف کنید در صورت امکان یک سری مقالات راجع به نگاه فردوسی نسیت به زنان برایم ارسال نمائید

  2. با سلام
    مطلبی که نوشته اید زیباست اما کاش با آوردن منابع معتبر می نوشتید .اگر لطف کنید منابع را برایم ایمیل کنید .راستی توران پشت (توران دخت)که ذکر کرده اید دهی است در شهرستان تفت استان یزد که بسیار دیدنی است

دیدگاه‌ها بسته شده است.