امسال روز مادر برای من با همهی روز مادرهای گذشته فرق کرده است. این فرق دقیقا نمیدانم از کجا آمده، اما روز مادر امسال برایم با تصویر مادران شهدا گره خورده است.
[ms 1]
باورکردنی نیست؛ گذشت از محبتی که همیشه نماد نهایت ِ عشق و علاقه بوده است؛ عشق و علاقه و محبتی که هیچ توقعی در آن پنهان نیست. چگونه میتوان عشق و علاقهی مادر به فرزند را نادیده گرفت؟
ما انسانها همدیگر را که دوست داریم، همیشه این دوستی و علاقه را مقیّد میکنیم به توقعاتی که از طرف مقابل داریم. اگر چند بار ازخودگذشتی تو را با بیتوجهی پاسخ دهد، اگر در مقابل تمام فداکاریها، حاضر نباشد از خواستههای خود بگذرد و متقابلا برای تو ازخودگذشتگی نماید، این دوستی سرانجامی نخواهد داشت و بهزودی پایان خواهد یافت. عشق و علاقههای بشری معمولا عاری از توقع و خواستههای متقابل نیست، اما عشق مادر، علاقهای بدون چشمداشت است.
عشق مادر به فرزند، بههمین دلیل، همیشه سمبل عشق متعالی و پایدار بوده است. شما هم لابد زیاد میشنوید که وقتی بخواهند محبتی را مثال بزنند که ایثار در آن نمایان باشد، به علاقهی مادری تشبیه میکنند. حالا برای خودم علامت سؤالیست؛ چگونه میشود همین مادر که حاضر نیست خاری به دست فرزندش برود، به شهادت او در راه خدا راضی میشود و افتخار میکند؟ مادران شهدا چگونه تمام عشق خالص خود به فرزند را فدای دین میکنند؟!
اصلا باورکردنی نیست، برای تمام آنهایی که تابهحال مادر نبودهاند و آنهایی که بهتازگی مادر شدهاند. باور کردن اینکه یک مادر نهتنها در فراغ فرزند شهید خود نمیگرید، که با شکوه و عظمتی وصفناشدنی، بدون اینکه کمر خم کند، از رشادت فرزندش سخن میگوید و فریاد میزند: «ای کاش باز هم پسر داشتم فدای اسلام کنم!». این جمله را بسیار از زبان مادران شهدا شنیدهایم. مطمئنا صحنهای را بهخاطر میآورید که مادر، سر پسر خود را که دشمن از تن جدا ساخته، به میدان جنگ میاندازد و میگوید: «ما آنچه را در راه خدا دادهایم، بازپس نمیگیریم!» در کربلا چنین صحنههایی دیده و نقل شده است.
نسل ما گوشش با این حرفها بیگانه نبود، اما چشمش ندیده بود. سالی که گذشت چشم این نسل، یکی از همین مادرها را دید، صبر و صلابتش را دید و شنید و چشید و فهمید که نسل این مادرها هیچوقت تمامشدنی نیست.
[ms 0]
نسل ما آن روز که «مصطفی احمدیروشن»اش را روی دوش تشییع میکرد، زنی را دید که خاطرهی آن شنیدهها را دوباره بهیادش آورد. چشمهای مات نسل من خیس شد. شانههایش لرزید و فهمید که هنوز هم پشت این عشقهای مادرانهی بیپایان، رازهایی این چنین افسانهگون وجود دارد.
آنجا که مادر مصطفی به رهبر گفت: «دعا کنید خدا به من صبر بدهد… من از روز رفتن مصطفی یک قطره اشک هم نریختم.» و رهبر به او گفت گریه کند که اشک تسلی است و زن جواب داد: «نمیخواهم دشمنشاد بشود»، نسل ما تازه فهمید که «مادری کردن»ی این چنین هم هست.
صبر بر مصیبت، تنها در پناه عشق است که میسر میگردد. عشقی قویتر از ناگواری پدید آمده. عشق مادران شهدا به خدایی که آنان را در خلقت خود شریک گردانیده. فقط مادران این را میتوانند درک کنند؛ اینکه خداوند چه تفضلی بر آنان نموده که قدرت خلق بشر بدانها داده است. عشق به فرزند را تنها در برابر عشق به خداوند میتوان ندیده گرفت و بر فراغ آن صبر نمود.
میلاد حضرت زهراست و روز زیبای زن و دوباره نام و آوازهی زنان بر سر زبانها. سخن از زنانگی و عظمت این مخلوق الهی و صحبت از کرامتی است که خداوند به زنها نموده و مادری را در قوارهی آنها قرار داده، اما شکوه و کبریایی خداوند را در صبر و شکیبایی مادران شهدا میتوان نمودار کرد و این بار، روز زن را با صبوری این مادران جشن بگیریم.
این پیامی برای تمامی ما زنان مسلمان است. صبوری مادران شهدا که شهادت هنوز راهی فراخ دارد و تا جهاد در تمام عرصهها هست، زن مسلمان حاضر است بر تمام مصیبتها صبر نماید. اینبار به صبوری مادران شهدا روز زن را پاس میداریم. دستشان را میبوسیم و از خداوند بهترینها را برایشان آرزو میکنیم.
————————————————
تیم خوب چارقدی من نیز متشکل از مادران جوان و مادران آینده است. امروز برای من که باید به تکتکشان تبریک بگویم، به مادریهاشان، به خانوادهمحوریشان، به تلاش پایدارشان، روز زیباییست. برای تکتکشان، حتی مادران و همسران آقایان مجموعه، همیشه شادابی و موفقیت را در سایهسار بانوی دو عالم خواستارم.
جالب بود که رهبر هم در صحبتهای دیروزش دقیقا به همین رفتار مادر شهید روشن اشاره کرد.
سلام. با تشکر از قلم شیوا و متن خوبتان، از سردبیر محترم تقاضا میشود گاهی سراغ برخی دوستان قدیمی اش را بگیرد. می ترسم این فراموشکاریهای متعمدانه هزینه زا باشد برای ایشان.