[ms 1]
اولین کنفرانس بینالمللی «زن و بیداری اسلامی» که روز سهشنبه بیستم تیرماه با حضور بیش از هزار زن از هشتاد کشور آغاز به کار کرد، فرصتی در اختیار آن دسته از بانوان که تصورات نادرست در خصوص ایران، زن ایرانی و زندگیاش در ذهن داشتند، گذاشت تا خود با چشمهای خویش شاهد درستی یا نادرستی این مهم باشند. به گفتهی آنان، این مشاهداتِ شخصی بهخوبی دور از واقعیت بودن داستان قدیمی این تصویر وارونه و غیر واقعی (Camera Obscura) از زندگی زن در ایران را به نمایش گذاشت.
این تصاویر وارونه که باعث تحریف حقیقت در خصوص ایران شدهاند، حاصل پخش گزارشها و فیلمهای فریبکارانه، و نیز انتشار کتابهای خاطره، داستان، کامیک و… توسط اتاقهای فکر یا مقامات ضد دولت اسلامی ایران، بهویژه آمریکا و کشورهای غربی میباشد.
هرچند این داستان جدید نیست، هنوز هم افراد زیادی بر این باورند که زن در ایران، هم توسط دولت اسلامی در مرتبهی بالا و هم توسط مردان در مرتبهای دیگر، بهطور حسابشدهای سرکوب میشود، جایگاهش کوچک شمرده شده و در مقایسه با مردان، کمارزش محسوب میشود.
بر طبق این تصویر ثابت، زن ایرانی سرتاپا سیاه میپوشد و اجازهی استفاده از رنگ دیگر را هم ندارد؛ جایگاهش تنزل داده شده و از ابتداییترین حقوق خویش محروم است؛ خودش بهتنهایی هویت ندارد و این، همسر، پدر و دولت -که به گفتهی خودشان توسط «مُلاها» اداره میشود- هستند که به جایش هویت او را تعیین و معلوم میکنند. فارغ از این، زندانبانی همیشه بالای سر وی حاضر است تا در صورت نافرمانی، او را تا سر حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار دهد.
آزاردهندهتر اینکه هر زنی را که به هر علتی قصد سفر به ایران دارد، میترسانند و به وی هشدار میدهند که کارهای مشخصی را در محیط عمومی انجام ندهد: نخندد، رنگی جز مشکی نپوشد و…
«آفردیتا»، یکی از نمایندگان پارلمان مُنتنیگرو که لباسی (دامن و بلوزی بلند) به رنگهای قرمز و صورتی به تن دارد، میگوید: «در واقع، ما از خود سؤال میکردیم که آیا پوشیدن چنین لباسی موردی ندارد. عذر میخواهم که این را میگویم، اما اینجا همه سیاه پوشیدهاند.» (1)
«اِدینا»، عضو دیگر پارلمان میگوید: «به ما گفتهاند در ایران زیاد نخندید.»
آفردیتا اضافه میکند که: «همچنین به ما گفتهاند که از استفاده از جواهرات خودداری کنیم، با مردها حرف نزنیم و غیره.» (2)
اصرار بر القای اینکه رنگ مشکی که در ایران برای حجاب استفاده میشود، نمودی منفی دارد و نشانگر افراطیگری اسلامی است، تضاد طعنهآمیزی را نمایان میکند و آن اینکه هرگاه همان رنگ توسط زنان غیر مسلمان استفاده شود، تبدیل به نشان زیبایی، مقام و افتخار میشود. بنابراین، مسئله این است که چه کسی و کجا این رنگ لباس را میپوشد.
در هر صورت، سایهی این ابر سیاه، چه دلیلش اطلاعات اشتباه باشد و چه مقاصد شیطانی سیاسی و مذهبی، که تلاش میکند تصویری ترسناک از شرایط و مکانی که زن ایرانی در آن زندگی میکند نشان دهد، در اذهان باقی خواهد ماند؛ مگر اینکه افراد چشمان خویش را بگشایند و خودشان واقعیت ماجرا را ببینند.
اینگونه تصاویر از بین نخواهند رفت، مگر فرد خودش به ایران سفر کند و از نزدیک شاهد واقعیت باشد، یا شنیدهها را کنار بگذارد و آنچه هست را خود جستجو کند، آن هم از طریق یک ایرانی (مخالف دولت اسلامی نباشد) یا کسی که به ایران سفر کرده و از نزدیک شاهد بوده است، یا انجام تحقیق. یکی از راههای بسیار ساده، استفاده از گوگل و بهعنوان مثال، تایپ کلمات «ایران + زن + عکس» میباشد.
ایرانیستیزی و این دست تبلیغات فاقد قرائن در اوج فعالیت خویش خواهد بود، متوقف نخواهد شد و از بین نخواهد رفت؛ مگر فرد بداند از چه کسی ماجرا را میشنود؛ آزاد از هرگونه قصد فریب و یا برعکس.
در همین رابطه: Iran: Reality, Woman and Life
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. گفتگویی دوستانه بین سرکار خانم فهیمه قرایی و این دو شرکتکننده.
۲. همان.
سلام
۱- خانم علوی در مورد عکس گرفتن با کلاه گیس، نظرشان تا حدودی فراتر از نظر مراجع بود . ظاهرا در اینجا معیار رنگ لباس را نظر مراجع قرار میدهتد. مایه خرسندی است اگرچه بنظر میرسد که مراجع ، هر رنگ لباسی را مجاز ندانند.
۲- نمیخواستم در مورد ورزش بانوان بنویسم اما اصرار نشریه محترم بر این موضوع ، وادارم کرد: واقع بینانه و صادقانه نگاه کنیم ورزش بانوان در حضور مردان نامحرم ، حتی با این لباسهای اصطلاحا اسلامی ، شرعا مجاز نیست. نه حرکات بسیاری از ورزشها و نه لباسهای آنها. جالبست که در مصاحبه با خانم سروری ایشان اشاره کرده اند به اجازه حضور بانوان محجبه ایرانی در مسابقات جهانی ایروبیک (که نمیدانم چقدر با حرکات موزون! تفاوت دارد). نمیدانم شاید نفعش بیش از ضررش باشد. سالهاست که مردان ایرانی با لباس شرعا غیرمجاز در مسابقات مختلف شرکت میکنند این هم مثل همان! اما بپذیریم که شرعا نه پوشش و حرکات آنان مجازست و نه لباس اینان. اگر مصلحتی هست (که واقعا دوست دارم بدانم چیست) اشکال ندارد، تعریف کنید ، اما نباید آنقدر حقیقت را وارونه جلوه دهیم و از حجاب ناقص تعریف کنیم که مایه رواج بدعت و تغییر تعریف حجاب شویم.
متشکرم
در پناه حق
بسمالله النور.
حضور محترم خانم یا آقای بینام،
با سلام و احترام،
روی سخن حضرتعالی با اینجانب نبودهاست. نمیدانم با چه کسی خواستید راجع به بنده حرف بزنید.اما چون نگارنده جاناتان و این یادداشت هستم، بااجازه حضرتعالی نکاتی را عرض مینمایم.
در مورد اینکه فرمودید در»مورد عکس گرفتن با کلاه گیس، نظرشان تا حدودی فراتر از نظر مراجع بود»
«جاناتان مرغ دریایی» سفرنامه است؛ خاطرات است. فلذا در زمینه مسائل و احکام اسلامی مرجع نیست و نخواهد بود. هر چند میزان و دغدغه بنده قرآن و عترت باشد، که هست.
در قسمت اول جاناتان نگارنده مسائلی را ذکر کرد که به علت گفتن خیلی از مسائل اشاره داره. چرا اسم این سفرنامه «جاناتان» است؟ چرا در قسمت اول از حج حرف زده است؛ از سفری روحانی…سفری از جهل به علم و الخ؟
در قسمت «عکس با کلاهگیس» :
«بر این باور شدهام که میزان رعایت دستورات الهی، با میزان معرفت نسبت نزدیک و مستقیم دارد؛ هر چه معرفتت نسبت به آفرینشت و چرایی درخواست الله مبنی بر حفظ حجابت – و رعایت و عمل به هر چیز دیگر- بالاتر رود، به همان اندازه وظیفهات هم سنگینتر میشود (مانند سجدهی طولانیتر). تازه، اگر ندانی و مرتکب عملی بشوی، خیلی فرق دارد تا بدانی و مرتکب شوی. دانستن هم با دانستن فرق دارد. دانستن صرف هم نه؛ فهمیدنش و ایمان آوردن به چراییاش.
و بنده، میدانم پاسخ عمل نکردن و تسلیم نشدن در برابر چیزی که به دل تقریر شد را روزی خواهم داد. وقتی بفهمی «زن» چه مفهومی دارد و آفرینشت چه مفهومی، پس از آن، همهچیز عوض میشود. آن وقت است که بیشتر در حجاب فرو میروی. و این حجاب صرفا به معنای پوشش جسم نیست؛ که یعنی چون خورشیدی که در غرب فرو میرود، از نظرها پنهان میشوی. چون گلی که بسته میشود. و این، شعار نیست؛ حقیقتی است که اهلش خوب میفهمند؛ به سکوت و به نگاهی!»
وقتی این را مینوشتم اصلا به مساله که شما فرمودهاید فکر نکردم. اصلا قصد بنده این نبود که رو در روی آنها قرار بگیرم. مرجعی در ذهن نبود اصلا.
خود را عرض نمیکنم به هیچ وجه. اما شما فکر میکنید کسانی که عارف به جایگاه خویش در آفرینش میشوند و رابطه خاص با الله پیدا میکنند، رو به روز بیشتر بر معرفتشان افزوده میشود، میزان رعایتشان با هم یکیست؟ در کتب مراجع حد واجب و شرع را نگاشته است. به عنوان مثال آیتالله بهجت و سید علی خامنهای که غیر از اینکه مرجع باشند عارف هستند، به نظرتان همان را که همه رعایت میکنند عمل میکنند؟ حتما این جمله را، چه روایت، چه غیر شنیدهاید که «ذنوب المقرّبین حسنات الأبرار».
نکته دیگر اینکه مرجع مورد نظر گفته بودند «اگر»…
در مورد این یادداشت هم اصلا قصد پرداختن به نظر مراجع، رنگها، حجاب و غیره نبوده است. نظری را که برای خانم بهار گذاشتهام بخوانید روشن میشود برایتان.
در مورد مطلب شمارهی دو.
کاملا با حضرتعالی موافق هستم.
در مورد مسائل اسلامی، احکام و دستوارات، هرگاه کتاب خداوند را به عنوان سند، استناد و میزان گذاشتیم جلوی خود و با توجه به آن نگاشتیم، مطلب ما مورد استناد است. اما در جایی که اظهار نظرهای شخصی، بدون در نظر گرفتن میزان برای صدور حکم مورد استفاده قرار گیرد باطل میباشد. در دیدار اخیر رهبری با دانشجویان ایشان فرمودهاند استناد شما نه سایتها باشند نه وبلاگها. قرآن، نهج البلاغه و …
از نزول قرآن و آخرین فرستاده و یازدهمین امام قرنهاست که میگذرد. حجت تمام شدهاست. مسائل بسیار ساده در سورههای احزاب، نور و لقمان گفته شده است. احکام فقه بماند…
یک خانم هم اگر آفرینشش برایش مکشوف شود، قدری بیندیشد دیگر کاری ندارد دیگران چه میگویند، شبهه دارند، مخالفند، نگرانند یا الخ. خودش هوای خودش را خواهد داشت…
با تشکر از توجه شما و با تجدید احترام فائقه.
علوی.
چه گزارش اختصاصی مفصلییی!!!!
الان از نظر شما و گشت ارشاد لباس این خانم( بلوز و دامن صورتی و قرمز ) و شال نازک و موهای بیرون اشکالی نداره؟
یا برای دیگران خوبه و برای ما بد؟
بسمالله النور،
حضور محترم سرکار خانم بهار،
باسلام و احترام،
بایستی خدمت حضرتعالی عرض کنم که بنده ساکن ایران نیستم.
این متن را دوباره مورد مطالعه قرار دادم و متوجه نشدم کجای متن از گشت ارشاد صحبت نمودهام که شما بین بنده و آنها قرابت پیدا کردهاید. شما نه از مواضع بنده آگاه هستید، نه بنده را میشناسید و نه اینجانب با دستگاههای ذیربط همکاری دارم تا اعتراض شما را به گوش آنها برسانم.
نکته دیگر، در جایی در این متن نوع پوشش این دو خانم مورد تایید و یا غیر قرار نگرفته است. ضمن اینکه این دو خانم، به حجاب معتقد نیستند و فقط برای اینکه بتوانند وارد ایران شوند یک شال بسیار معمولی روی سر انداختهاند.مانند بقیه خارجیها.
از کامنتهای وارده بر سفرنامه «جاناتان» دریافتم تحصیل کرده هستید[عطف به صحبت خودتان] لذا برای بنده بسیار جای تعجب داشت که شما اصلا به آنچه که اصل و موضوع بوده است توجه نکرده و این مطلب را فرصتی و مُحلی برای ابراز خشم و یا…ی خود نسبت به امر حجاب و مسائل مربوط دانستهاید.
اصل این یادداشت یه زبان انگلیسی نوشته است و دو جمله از صحبتهای این دو خانم، که بنده آنها را فمینیست میدانم تا اسلامگرا، بهانهای شد تا به مسئلهای که سالهاست ایرانی خارج از کشور با آن درگیر است بپردازم. و آن ایجاد رعب وحشت نسبت به ایران و ایرانی و الخ است که شما هم شامل آن هستید. نه از حجاب حرفی زده شد و نه غیر. بحث چیزی دیگر است. حرفی دیگر….
نمیدانم حضرتعالی ساکن کدام یک از شهرها هستید، اما آنچه در تهران مشاهده میشود این است که بانوانی هستند که پوششان شال نازک هست، هم موی بیرون، هم لباس صورتی و قرمز و ….و حتی بنده مشاهده کردم موقع رانندگی چیزی روی سرشان نبود و لباس تنشان بلوز و شلوار بود.
لازم میدانم بگویم که هفته پیش پلیس فرانسه نسبت به نوع پوشش زنان هشدار داد وگفت حتما برخورد میکند. نکته دیگر اینکه، نه تنها بنده که معتقد به حجاب هستم، بلکه هر ایرانی که خارج ایران زندگی میکند و به حجاب اعتقادی ندارد، و هم خارجیانی که به ایران سفر کردهاند از نوع پوشش زن ایرانی، آنگونه تنگ و ….متعجب شدهاند. بنده در تمام این سالها زندگی که محدود به فرانسه هم نبودهاست چنین پوشش و نوع آرایشی را ندیدم…
نکته آخر در خصوص این نوشته،
خانم بهار، با اینکه به حجاب اسلامی معتقدم، اما تا به حال به خود اجازه تکه انداختن، متلک پراندن، توهین و دشمن فرض کردن خانم دیگری که اعتقادی به آنچه باور دارم ندارد ندادهام. و حتی اینگونه با نفرت ایشان را مخاطب قرار ندادهام هرگز. آن هم اینگونه بیربط به موضوع…
به صرف اینکه کسی به حجاب معتقد است،وی را دشمن فرضش نکنید و آماده نباشید از حرفها و نوشتههایش یکی دو خط را بهانه کنید و…در تمام این سالها هر گاه از ایران و ایرانی دفاع کردهام از همه بوده، جدا نکردهام، اما متاسفانه برعکسش…
مهم نیست. فقط خواهشمندم کمی با خود بیندیشید که اگر دین اسلام را پذیرفتهاید پس تمام وکمال بپذیرید، با همه احکامش. اگر در این دین کسی به اسم اسلام خطایی کرد همه را به یک چوب نرانید. ما هم وطن هستیم. از یک خاک. از یک کشور. دشمن نیستیم. نماینده گروه دیگر هم.
همهی دنیا با هرگونه اختلاف با هم متحدند اما ما… نیاز به دشمن نداریم، خودمان خودمان را نابود خواهیم کرد.
راجع به لوور هم که فرموده بودید:
هر ایرانی، با هر گرایش، با هر پاسپورت که وارد این قسمت میشود غصه میخورد. حتی دوستی داشتم که میخواست برود بیرون سیگار بکشد.آنقدر گریه کرد که همه میپرسیدند چه شده. اسم اشیا را به نام کشور دیگری زده بودند.
در مورد خریدن هم خیر دزدی هستند. کسی که از ایران بدزدد و قاچاق کند خارج ایران و مسولین این موزهها هم بدانند از قاچاق چی میخرند و بخرند همان دزدی است حتی اگر پول داده باشند. مثل این میماند کسی چیزی از شما بردارد و ببرد به کس دیگر بفروشد و شخص هم بداند و بگیرد. مدتی هست که پلیس اینترپل ایتالیا شروع به کار در این زمینه کرده است.
فرهنگ را هم ما همه با هم میسازیم. من و شما و دیگران. همه شامل هستیم. کسی منزه نیست. اینکه بخواهیم در کشور خودمان باشد حق ماست. حتی اگر بدانیم رئیس فلان موزهمان ناشیست، نمیداند. شما هم میتوانید یک استاد خوب بشوید و به دانشجویانتان یاد بدهید قدر بدانند. این بچههایی هم که بزرگ میشوند و من و شما میشویم حاصل تربیت یک زن و یک مرد است. حالا مادر، پدر، معلم، استاد یا….
با تجدید احترام فائقه.
علوی
حجاب کارش تمومه دیگه حالا شما هم یه مواجبی میگیرید
بسمه تعالی
سرکار خانم علوی
سلام
با این بند از پاسخ شما موافقم «بر این باور شدهام که میزان رعایت دستورات الهی، با میزان معرفت نسبت نزدیک و مستقیم دارد؛ … دانستن صرف هم نه؛ فهمیدنش و ایمان آوردن به چراییاش» و قانع شدم. اما اینکه «جاناتان مرغ دریایی سفرنامه است؛ خاطرات است. فلذا در زمینه مسائل و احکام اسلامی مرجع نیست و نخواهد بود.» را نمیتوانم بپذیرم.با این توجیه ، همه میتوانند در باره همه چیز نظر بدهند و در آخر بگویند که سخن من ، مرجع نیست. اگر مطلب، بیانگر نظر آن زمانتان بود یا منظوری غیر از برداشت من داشتید باید بگونه ای اشاره میکردید. گمان میکنم صداقت مذهبی شما سزاوار این دقت و این نحوه توجیه ،دور از سلامت رأیتان باشد.
دیگر اینکه ظاهرا باید عرض میکردم تا باعث سوء تفاهم نشود: بنده با نقطه نظر کلی این مقاله (مبنی بر اصلاح رفتار مسلمانان و پرهیز از افراط و تفریط) موافقم گرچه احتمالا در جزئیات و مرز تعادل ، دیدگاه دیگری داشته باشم. شاید صحیح این بود که تذکر خارج از موضوع را (اگرچه ضمن متن است) با این بیان موافقت، همراه میکردم.
متشکرم
در پناه حق
سرکار خانم علوی ، من نه از شما خاستم صدای اعتراض به کسی برسونید و نه اصولا اعتراضی کردم.فقط سوال کردم
شما (با توجه به جوابتان) در این نوشته داز هجمه ها و سیاه نمایی های غرب علیه ایران بود که همونطور که در متن هم اومده یکی از این مسائل، مسئله پوشش زنان بوده. خانمها ابراز تعجب کرده بودند که تونستن با اون پوشش در ایران حضور داشته باشن
این پوشش طبق قوانین ایران جرم محسوب میشه. اینکه به هر دلیل (خارجی بودن یا هر چیز دیگه) با این افراد برخورد نشده، جرم بودن این پوشش در ایران رو تغییر نمیده. پس حرف رسانه های غربی چندان هم بیراه نیست
الان هم خیلی از افراد پوشش بدتر از این دارن، ولی اولا که ارشاد برخورد میکنه، و ثانیا پوشش قانونی و رسمی چیز دیگه ست
شما قصد » سفید » نشون دادن اوضاع رو در مقابل » سیاه» نمایی های غرب داشتین، ولی حداقل در خیلی از مواردی که در متن اومده، اوضاع ایران سیاه هست. نیاز به سیاه نمایی نداره. شما کمی بیطرفانه به اوضاع نگاه کنید تا ببینید
در مورد اینکه قضاوت کردید ک من با محجبه ها مشکل دارم، شما نه من رو میشناسید و نه با من برخوردی داشتید. واقعا نمیدونم این رو از کجای یک خط نوشته من این رو برداشت کردید، من نه شما رو دشمن دونستم و نه حتی با نفرت شما رو خطاب کردم. من به حجاب معتقد نیستم ولی معتقدم که هر کس باید بر طبق عقیده ش رفتار کنه و عقیده ش کاملا برای من محترمه. عقیده شما به عنوان یک معتقد به حجاب محترمه و از نظر من هر جای دنیا باید بتونین طبق عقیده تون رفتار کنید( و در همه ماجراهای عکس گرفتن و .. که نوشته بودید با شما احساس همدردی میکنم. چون این قانون واقعا مخالف ازادی فردیه. حجا اجباری و بی حجابی اجباری از نظر من دو روی یک سکه هستن)
در مورد لوور، من هم احتمالا اونجا بیام غصه میخورم، ولی همچنان ترجیح میدم همونجا باشن تا به عنوان جاکفشی در نمازخونه تخت جمشید استفاده بشن ، یا در انبار موزه ایران باستان باشن و بدون حتی ثبت قانونی اینقدر در شرایط نامساعد نگه داشته بشن که هیچی ازشون نمونه
مجموعه غنی مفرغهای لرستان که در کشوهای یک فایل در میراث فرهنگی نگهداری میشدن رو که فراموش نکردین؟
و اینکه تاکید کنم خیلی از این اثار طبق قرارداد با دولتهای وقت از ایران خارج شدن و اینترپل در این مورد هیچکاری نمیتونه بکنه. این پروسه ای که توضیح دادید در مورد بیشتر اشیا تمدن مصر صادقه و دولت مصر بیشتر اثار دزدیده شده رو برگردوند. ولی در مورد ایران اینجوری نیست. گروه باستانشناسی اثر رو از دولت ایران( به عنوان صاحب اثر) خریده و از کشور خارج کرده و به موزه اهدا کرده یا فروخته. اگر خلافی انجام شده باشه( مثل ماجرای سر سرباز هخامنشی) دادگاه برگزار میشه و حتی اگر اون اثر صاحب قانونی داشته باشه، به کشور برگردونده میشه
در مورد به نام کشور دیگری زدن، در بعضی موزه ها جداسازی اشیا به نام کشور فعلیشون صورت میگیره. مثلا منشور کوروش که در بابل کشف شده، متعلق به کشور عراقه نه ایران
درکل ممنون از نامه مفصلتون. فقط لطفا دفعه دیگه اینقدر با دید منفی به سوالها جواب ندین. مرسی
سلام
به به
عالیه واقعا عالیه
تبریک میگم سایتتون عالیه
انشا…موفق باشید
خداراشکرمیکنم بخاطر وجود موهبت هایی مثل شما
ازصمیم قلب دعامیکنم تو زندگیتون موفق و شاد باشید واسه ایران عزیز بمونید
باید دست پدر و مادرتون رو بوسید
خدانگهدارتون باشه
با سلام . سایتتان بسیار عالیست. حدود ۲ ساعته دارم از مطالب آن استفاده میکنم و لذت میبرم . حتی بیشترنظرات را هم خوانده ام. از اینکه یک هموطن در آن سوی دنیا اینگونه از اسلام و اعتقاداتش تعریف و دفاع میکند واقعا احساس غرور میکنم. مثل این میماند که ورزشکاری ایرانی در کشوری غریب پرچم کشورت را بالا میبرد و اشک از چشمان ما جاری میشود .
درست است که ما ایرانی هستیم اما باید این را بدانیم که لطف خداوند شامل حال ما بوده که از ابتدای ایران زمین مردمی داشته ایم که همواره خداپرست بوده اند و به وجود خدای یگانه اعتقاد داشته اند و بسیار باید به خود ببالیم که دین رسمی کشورمان برترین دینها یعنی اسلام است که در ادیان دیگر هم به آن سفارش شده است . پس اعتقاد به حجاب یعنی اعتقاد داشتن به اسلام و باریتعالی زیرا که در قرآن به آن سفارش شده است و مخالفت با حجاب یعنی مخالفت با اسلام.
به خانم علوی به خاطر متنهای شیوایشان و همچنین اعتقادات زیبایشان تبریک میگویم و به ایشان خسته نباشید عرض میکنم . امیوارم که همچنان در راهی که قدم برداشته اید موفق باشید.