شاید بتوان مهمترین دغدغهی اخلاقی روزهای منتهی به هر انتخاباتی را، در یک کلمه خلاصه کرد. دغدغهای که هر بار، بهانهای میشود برای تهمتزنی، بداخلاقی، و ایجاد فضای ضداخلاقی. و آن یک کلمه، تخریب است.
همه که نمیتوان گفت؛ اما خیلی از هواداران و حامیان کاندیداها، وقتی لازم میشود دربارهی تخریب سخن بگویند، با اعتماد به نفس تمام، به گفتن کلیاتی میپردازند، که مخالفان همان هوادار و حامی هم میگویند. تعریف هواداران کاندیدای الف از تخریب، دقیقا همان تعریفی است که هواداران کاندیدای ب دارند. و بیشتر اوقات حتی جملههایی که در توضیح تخریب میگویند هم شبیه هم هستند. و جالبتر آنکه همه برای تشریح تخریب، میگویند که تخریب با انتقاد فرق دارد و قرار نیست کسی به بهانهی انتقاد، تخریب کند.
تقریبا همه مانند هم رفتار میکنند. تقریبا همه به نام انتقاد تخریب میکنند، و اگر کسی هم بخواهد به هواداران یکی از کاندیداها ثابت کند که این کارشان تخریب است، خیلی خیلی بعید است که کسی قبول کند کارش تخریب بوده، و ادامهی ماجرا. هر کدام از هواداران و حامیان کاندیداها، با این وضع مخالفند و از این وضع ناراضی. با هر کدامشان که به گفتگو بنشینیم، دلخوری و دلزدگی را به راحتی میتوان در گفتههایشان دید. هر کدامشان هم مطمئنا تا حدودی درست میگویند، و هر کدامشان هم، رفتار انتخاباتی خودشان را مصداق تخریب نمیدانند به هیچ وجه، و معتقدند کارشان تخریب نیست.
مشکل کجاست؟ آیا ما واقعا میخواهیم تخریب کنیم؟ یا واقعا فقط میخواهیم انتقاد کنیم، و ناخودآگاه دچار تخریب میشویم؟ یا اصلا هیچ تخریبی در کار نیست، و روند اخلاقی موجود، کاملا اخلاقی است؟ چگونه میتوان به یک درک همگانی نسبی از انتقاد، تخریب، و مقولات مرتبط با تبلیغات انتخاباتی رسید؟
البته کاملا قابل درک و روشن است که هواداران و حامیان همهی کاندیداها، باید همهی تلاش! خود را برای پیروزی کاندیدای دلخواهشان به کار گیرند تا بتوانند به هدفشان برسند؛ و در این میان شاید خیلی هم مهم نباشد که اخلاق چه حکم میکند و هنجارهای اجتماعی اقتضای چه رفتاری را دارد. و مهمتر از همه، زیاد هم مهم نیست که جامعهی ما یک جامعهی اسلامی است، و باید رفتار و اخلاق اسلامی را بتوان در جایجای مناسبات و کنشهای اجتماعی دید؛ آنچه مهم است، پیروزی است، تخریب هم اگر بتواند راه پیروزی باشد، خوب میشود!
چاره چیست؟ اصلا فرض کنیم همهی هواداران و حامیان کاندیداها، معتقدند کارشان کاملا درست است و هیچ تخریب و بیانصافیای در کار نیست، و حق همین است که آنها دارند انجام میدهند. یک وجه ماجرا، این است که میبینیم
همه، یک یا چند تن از کاندیداها را متهم به تخریبهای سازمانیافته میکنند؛ و در برابر اتهام تخریب به خودشان، با اطمینان این اتهامات را رد میکنند. تقریبا همین وضع را میتوان از اولین انتخاباتی که در جمهوری اسلامی ایران برگزار شده است، دید. همه مدعیاند، همه متهماند، و همه هم دغدغه دارند. فعالیتهای فراوانی هم برای تعدیل فضای انتخاباتی، و رهایی از بیانصافی و تخریب انجام شده، اما میبینیم که هیچ نتیجهای نداده است.
برای رسیدگی به این موضوع، البته هیاتی در ستاد انتخابات کشور، مشغول فعالیت است، و شرایط و دستورالعملهای ویژهای هم به رسانهها ابلاغ شده است، تا فضای انتخابات شفافتر، و ویژگیها و تفاوتهای نقدهای انتخاباتی و تخریب، روشن شود، و در همین راستا، چند پایگاه خبری تاکنون توقیف شده است، اما به نظر میرسد این راهکارها تا این روزها، که کمتر از دو هفته به برگزاری انتخابات مانده، نتوانسته فضا را آرام و امن کند.
البته قرار نیست همهی کاستیها و اشکالات، یکباره حل شود، و به راحتی بتوان همهی بداخلاقیهایی که در این چند دهه، تقریبا نهادینه شده است را تبدیل به اخلاقمداری و هنجارها و رفتارهای اسلامی کرد. البته نکتهای که همیشه فراموش شده، جایگاه قانون، و ایجاد ضمانت اجرایی لازم برای قوانین است. واضح است که اگر دولت محترم، ستاد انتخابات کشور، و هیات بازرسی انتخابات، با جدیت به انجام وظایف قانونی خود بپردازند، دستکم برای انتخابات بعدی، میتوان چشمانتظار شرایط بهتری بود.
برای رسیدن به شرایطی که اخلاق اسلامی را بتوان در روزهای انتخابات جاری دید، هم برگزارکنندگان انتخابات، و هم کاندیداهای انتخابات، باید با دقت و جدیت هر گونه رفتار ناهنجار و آلوده کنندهی فضا را شناسایی کنند. دستگاههای مسئول در برگزاری، نظارت و بازرسی بر انتخابات، باید بتوانند با آزادی و بیپروایی کامل، به تخلفات و تخریبها رسیدگی کنند، تا بتوان به شرایط مناسبی رسید.
ستادهای سختکوش تبلیغات انتخاباتی برای کاندیداهای محترم هم، باید با دقت و جدیت، به تهیهی اسناد و مدارک، و گزارش دقیق آنها به ستاد انتخابات کشور، و هیات بازرسی بپردازند، تا به جای وانمود کردن وجود فضای تخریب و بیانصافی، ستاد انتخابات کشور، بتواند وظایف قانونی خود را انجام دهد، و برای تاثیرگذاری بیشتر بر فضای رسانهای، از امکان اطلاعرسانی واضح و شفاف نیز برخوردار باشد.
درست یا نادرست، شرایط حاضر، نتیجهای جز نشان دادن فضایی غیراخلاقی از برگزاری انتخابات در جمهوری اسلامی ایران ندارد؛ چرا که بیان مبهم و بدون شفافیت تخریبها و بیانصافیها از سوی هر کدام از کاندیداها، به تنهایی نمیتواند باعث دست برداشتن تخریبگران از کار خود شود؛ بلکه اجرای قانون از سوی مراجع قانونی، تنها راهی است که میتواند فضا را به سوی آنچه در خور جامعهی اسلامی است نزدیک کند.
به امید آنکه همهی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، و همهی حامیان و هوادارانشان، بیش از آنکه در سودای پیروزی باشند، نگران اخلاق و پاکی فضای رسانهای و رضایت مردم از حاکمیت باشند؛ چنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودهاند: «مردم هر جا ببینند مسؤولان با هم هستند و همدل و همزبانند و یکدیگر را تخریب نمیکنند، خوشحال و امیدوار میشوند؛ اما دشمن به عکس، ناامید میشود.»