قبل از انقلاب: هر سال دختر شایسته ایرانی در هتل هیلتون تهران انتخاب میشد و برای مسابقات جهانی به آمریکا صادر. . . ببخشید عازم میشد! حداقلهای یک دختر شایسته، سن بین ۱۴ تا ۱۸، تجرد، رضایتنامه از والدین و ده نفر از دوستان، تسلط به یک زبان خارجه و طبیعتا زیبایی خیرهکننده بود. دختران شایسته پس از انتخاب در بهترین حالت به سمت تبلیغات تلویزیونی و مجلات مد کشیده میشدند. مادرم تعریف میکنند که یکی از دختران مدرسهشان دختر شایسته شد و یک بار که شاه به شیراز آمد برای استقبالش رفت و گل تقدیمش کرد و خب آن سالها خیلی کار مهمی بود!
دهه شصت: ذکر خیر دختر شایسته – ولو با تغییر ملاکها- کار ناشایستی بوده. خانم اسکندری –سردبیر نشریه «زن روز» در دهه ۶۰- میگوید: «من در همان زمان هم که سردبیر نشریه بودم این طرح را دادم، اما بر اساس جو آن زمان مخالفت شد و میگفتند چگونه می شود دختری را نمونه انتخاب کنید و فضای ارزشی آن زمان را نداشته باشد؟ البته من میگفتم میتوانیم گروهی را به عنوان نمونه انتخاب کنیم، اما این طرح پذیرفته نشد».
دهه هشتاد: طرح دختر شایسته با تغییر نام به «دختر نمونه» و با تغییر ملاکها دوباره سر زبان افتاد. طرحی که هنوز چند و چونش مشخص نیست. برخی میگویند باید گروهی را که هر کدام جلوهای از ارزشهای یک دختر مسلمان دارند را نمونه معرفی کنیم و بعد بگوییم تنها حضرت زهرا -سلام الله علیها- جامع تمام این صفات هستند. بعضی، همکارهای نهادهای مختلف را طلب میکنند. عدهای شاخصگذاری برای ملاکهای معنوی را سخت یا محال میدانند. گروهی هم معیارهای جالبی مثل با حجاب بودن، با اخلاق بودن، فرزند صالح بودن و درسخوان بودن را مطرح کردهاند.
گلدخترانه: سیر منطقی درستی دارد این جریان، و نیز سرعتی لاکپشتی. ابتدا رد انتخاب ناشایست دختر شایسته، سپس شک در تکرار اشتباه گذشته و بعد تلاش برای خلق ملاکهایی معنوی؛ کاری که باید همان اوایل انقلاب میشد و هر وقت هم از آبش بگیرند تازه است.
فعلا تا اینجا را داشته باشید که وضعیت زنان در طول انقلاب به اینجا رسیده که مادری که زمان انقلاب، اوایل جوانیاش بوده و محیط فاسد جامعه، قهرا از بسیاری تفریحات سالم و فرصتهای علمی منعش میکرده و حتی ارتباط با همکلاسیهایش برای خانوادهاش نگرانکننده بوده اما با تلاش خودش درس خوانده و دانشگاه قبول شده… من امشب پای کامپیوتر شخصی همین مادر نشستهام و دارم صفحات اینترنتی که برای سخنرانیاش مطالعه کرده را خوراک مطلبم میکنم و برای همین هم هست که در این نوشته نیمفاصله ندارم! خرده نگیرید…
مسخره بود….
متون را قوی تر کار کنید.