پای صحبت «ملیکا گلی» قصه نویس خردسال

به گزارش نشریه الکترونیکی چاقرد به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی؛ وی که نویسندگی را به طور رسمی از هفت سالگی آغاز کرده است، می گوید: ادبیات ایران با وجود داشتن نویسندگان خوب و شایسته، هنوز موفق به کسب جایزه نوبل نشده و امیدوارم روزی این هدیه را به پیشگاه ملت ایران، تقدیم کنم.
ملیکا خواستار دوستی هر چه بیشتر مردم و مسوولان با کتاب و نویسندگان است و آرزو دارد بتواند به زودی ۲۰ عنوان کتاب دیگرش را منتشر کند.
او کودکان ایرانی را سرشار از استعداد می داند و معتقد است از این استعداد به خوبی بهره برداری نمی شود.
وی گفت: از آنجا که تاکنون از مهربانی اهالی واقعی هنر بی بهره نمانده ام، امیدوارم در پیمودن این مسیر تا نیل به سوی قلل موفقیت جهانی، چنانکه در شان ادبیات همیشه جاوید ایران است، باز هم ما را یاری نمایند، تا بار دیگر پرچم عزت و سر بلندی ادب ایرانی، بر فراز هنر گیتی به اهتزاز در آید.
او می گوید: امیدوارم روزی برسد که شرایطی فراهم شود تا حاصل زحمات هر چند ناچیز من در گستره بین المللی منعکس شود.
از ملیکا می پرسم دوست داری چکاره شوی و او در پاسخ می گوید: دلم می خواهد کاری داشته باشم که همه من را دوست داشته باشند، خصوصا بچه ها خیلی لذت ببرند, حتماً یک آدم نیکوکار می شوم، کلی مدرسه می سازم.

فکرش را بکنید، کلی بچه توی کلاسهایی که من ساخته ام، درس می خوانند. آن وقت هر کدامشان یک شغلی پیدا می کنند، شاید هم یکی از آن ها، روزی رییس جمهور شود یا شهردار و شاید هم یک آدم نیکوکار دیگر، وای خدای من این چه شغل خوبی است.
رییس جدید، ماهی مغرور، شاهزاده خانم نازک نارنجی، دوچرخه، زیباترین عروسک دنیا، ره آورد سرزمین نور، خوشگلتر از همیشه، خیاط خیاط، عروس، کلاغه به خونه اش نرسید و دفعه آخر، عنوان ۱۱ کتاب وی می باشند.
ملیکا در بیان چکیده یکی از داستانهایش نیز می گوید: داستان «خیاط خیاط» دو خواهر دوقلو به تصویر کشیده شده که به جز خرابکاری کار دیگری بلد نبودند.
آنها یک بار تصمیم گرفتند آشپزی کنند، یک آشپزی دوقولویی! معلوم است غذا یا شور بود یا بی نمک.
بعد تصمیم گرفتند خیاط شوند و یک مغازه زدند و اسمش را گذاشتند: «خیاط خیاط» چه اسم عجیبی!
یکی از دوقولوها لباس را قیچی می کرد و دیگری می دوخت و به این ترتیب نخستین لباس را کج دوختند، اما وقتی مشتری آمد تا لباسش را ببرد، همین که چشمش به لباس کج افتاد، گفت: وای چه مدل جدیدی!
از آن به بعد دوقلوها هر روز یک لباس اختراع می کردند و این لباس های کج وکوله و عجیب و غریب چون با همه لباسها فرق داشت، خیلی زود معروف و مشهور شدند…
محمد گلی پدر ملیکا در این خصوص می گوید: ملیکا نه فرزند من،که فرزند ادبیات کشور می باشد و با موفقیتهایی که تاکنون در عرصه ادبیات خردسال بوجود آورده، نشان داد اندک توجه مسوولان موجب می شود تا وی به الگویی برای نونهالان این مرز و بوم که راه هنر وادبیات را می پیمایند، تبدیل شود.
وی در ادامه به معرفی سوابق ادبی ملیکا پرداخته و می گوید: کسب رتبه دوم جشنواره بین المللی امام رضا(ع) شهر کرد در سال ۸۶ و ۸۷، برگزیده جشنواره دستان کوچک دعای تبریز در سال ۸۶، تقدیر شده جشنواره تولیدات رسانه ای حجاب و عفاف تهران در سال ۸۷، برگزیده جشنواره ره آورد سرزمین نور تهران در سال ۸۶، تقدیر شده ویژه جشنواره کشف لحظه های تهران در سال ۸۷، برگزیده جشنواره فجر جاوید مشهد در سال ۸۶، دریافت لوح سپاس از دوره چهارم جایزه ادبی اصفهان، تقدیر شده جشنواره ره آورد سرزمین نور خراسان رضوی در سال ۸۷، تقدیر شده جشنواره حضور در سال ۸۷، تقدیر شده جشنواره ره آورد تهران در سال ۸۸،
تقدیر شده جشنواره هنر در آیینه مطبوعات در سال ۸۸، کسب رتبه سوم جشنواره کتاب سال رضوی(کودک) همدان در سال ۸۸، تقدیر شده هفدهمین دوره هفته کتاب اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی در سال ۸۸ و تقدیر شده انجمن بانوان ناشر و اهل قلم خراسان رضوی در سال ۸۸ می باشد.
محمد گلی که معلم آموزش و پرورش مشهد است، خود نیز مولف چندین کتاب می باشد و تاکنون در جشنواره های مختلف مورد تقدیر قرار گرفته است.