به خانه برنمی‌گردیم

اوایل سال ۸۷ بود که در گوشه و کنار شهرهای بزرگ، مردم با الگانس‌ها و ون‌های پلیس کنار ایستگاه‌های مترو و میادین اصلی شهر روبرو شدند. ماشین‌هایی که به گفته‌ی مسئولان اجرایی ِ این طرح، آمده بودند تا «امنیت اجتماعی» شهروندان را ارتقا ببخشند.

این طرح از سال گذشته تا به حال شکل‌های مختلفی به خود گرفته است. زمانی در اوایل طرح، عنوان شد «قصد قشون‌کشی نداریم»! مصادیق برهم‌زنندگان امنیت اجتماعی هم کسانی بیان شده بودند که شلوار و مانتوهای کوتاه یا چسبان و… به تن می‌کردند.

اما اجرای این طرح در عمل، فقط به این موارد محدود نشد و از جمع آوری اراذل و اوباش گرفته تا کنترل روابط افراد و برخورد با افراد «بدحجاب» در شرکت‌های خصوصی و کافی‌شاپ‌ها ادامه یافت؛ به‌طوری‌که هر ازچند گاهی، روابط عمومی ‌نیروی انتظامی ‌و یا مسئولان انتظامی، ‌از طریق رسانه‌ها، راه افتادن فاز جدیدی از طرح موسوم به «امنیت اجتماعی» را نوید می‌دادند.

به راستی بعد از گذشت حدود دو سال و نیم از آغاز این طرح، به چه میزان شاهد موفقیت اهداف این طرح بوده‌ایم؟

* ظاهرشان به بیش از بیست سال نمی‌خورد. باعث ترافیک غریبی شده و چند ماشین به خاطر آن‌ها پشت سر هم ایستاده بودند. دو نفر بودند با آرایشی غلیظ. آرایشی نه درخور شأن یک خانم متشخص! بعد از چند بار رد کردن ماشین‌ها، سوار یک ماشین مدل بالا شده و رفتند.

آیا هرگز فکر کرده‌ایم که چند درصد از دختران در اجتماع، به دلیل ناهنجاری‌های اجتماعی در اطراف خویش، دست به فرار می‌زنند و عاقبت آنان با این فرار چگونه رقم می‌خورد؟ چقدر با اصطلاح دختران خیابانی آشنا هستیم و از مکان اسکان آن‌ها خبر داریم؟ تا به حال به این فکر کرده‌ایم که سرمای زیر صفر شب‌های زمستان را چگونه پشت سر گذاشته و امورات خود را می‌گذرانند؟

اغلب دختران فراری، کمتر از ۲۴ ساعت پس از فرار، مورد تجاوز قرار می‌گیرند! و بیش‌تر این دختران، پس از تجاوز از سوی خانواده‌های‌شان پذیرفته نمی‌شوند.

از حضور و وجود معضلی به نام دختران فراری، امنیت چه کسانی بیش از پیش به خطر می‌افتد؟ خود آنان؟ جامعه و امنیت اخلاقی جامعه؟

«امنیت اجتماعی»، زود گذر یا زود بازده؟

جامعه از مجموع به هم پیوسته‌ی انسان‌ها و واحدهای مجزای بشری در کنار یکدیگر شکل می‌گیرد. از این رو اعضای جامعه هر یک دارای رشد و بالندگی ویژه‌ی خویش در طول حیات بوده و از سوی دیگر به دلیل گستردگی افراد، جامعه شاهد گوناگونی در رفتارهاست.

با نگرشی بر طرح امنیت اجتماعی و بازخوردهای آن در جامعه، می‌شود نتیجه گرفت که نمی‌توان با یک ساختار کاملاً واحد، و دوره‌ی زمانی محدود، به اصلاح رفتار افراد یک جامعه، با آن فراوانی اعضا پرداخت؛ که اگر چنین بود دیگر نیازی به وجود نهادهایی هم‌چون آموزش و پرورش، فرهنگ‌سراها و… برای خط دهی فرهنگی به نسل‌های درحال رشد نبود و می‌شد جامعه را به حال خویش رها کرد و تنها در صورت مشاهده‌ی کج‌روی‌های احتمالی، با روی آوردن به طرح‌های ضربتی، همه چیز را حل کرد!

طبیعتا نیروی انتظامی به عنوان بازوی اجرایی این طرح، فعالیت‌هایی داشته و خواهد داشت. لکن نگاه کارشناسانه و پژوهش‌گرانه به ریشه‌های این معضل، و نیز برنامه‌ریزی‌های فرهنگی، اجتماعی و آموزشی در راستای ارائه‌ی راه‌حل‌های عملی، اهمیت بیش‌تری داشته و همکاری جدی سازمان‌ها و دستگاه‌های دیگر را نیز طلب می‌کند.

موضوع امنیت اجتماعی و اخلاقی زنان نیز کاملاً دارای زیرساخت‌های فرهنگی بوده و هرگونه گام برداشتن در این وادی، نیازمند پژوهش و واکاوی‌های کارشناسانه است.

امید که با طرح و برنامه‌ریزی‌های مناسب، و هماهنگی تمامی مراجع قانونی و اجرایی و فرهنگی، دیگر شاهد پرپر شدن گل‌های زندگی دختران نوجوان و جوانی نباشیم که به هر دلیل، از منزل بیرون زده و دیگر راه بازگشت به منزل ندارند. دخترکانی که از فرار تا سقوط، فقط ۲۴ ساعت فرصت دارند. ۲۴ ساعتِ سرنوشت‌سازی که معلوم نیست کدامین آن‌ها در چنگال کدامین نامرد اسیر گشته و به کدامین وادی تباهی سقوط می‌نمایند.

* پزشکی قانونی…

۳ دختر بودند. پیدا شده در یکی از لانه‌های فساد. با یک همراه خانم از منکرات.

متصدی ثبت مشخصات:

نام: «لیلا»

نام خانوادگی: «آواره»!

جرم: «تنهایی، ناامنی، بی‌کسی، فرار، فحشا، زندگی، پوچی و نیستی»!!!