ننه‌علی! دیدار فرزند شهیدت مبارک

چندماه پیش وقتی سراغ مادری رفتیم که نه گذشت زمان و نه آلزایمر و نه هیچ اتفاق دیگری نتوانسته بود او را از فرزند شهیدش جدا کند، وقتی گزارش را ویرایش کردیم و گوشه‌ی چشم‌مان خیس شد از بهت و اندوه در هم آمیخته، وقتی تیتر زدیم که: «ما شهدا را فراموش کردیم، ننه‌علی آلزایمر گرفت»، فکر روزی مثل امروز را نکرده بودیم؛ روزی که انتظار مادر ۹۰ ساله به پایان میرسد و ننه‌علی به دیدار فرزند شهیدش پر می‌کشد. قبول کن که تیتر زدن برای این اتفاق‌های افسانه‌گون سخت است. به قول شاعر: کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ. کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم. بازنشر گزارش آن روز، تقدیم به روح سبکبال این مادر و فرزند …

چارقد

 

حالا فقط چشم‌های ننه‌علی حرف می‌زند…

آخرین شب ماه رمضان امسال را هیچ‌وقت نمی‌توانم فراموش کنم. یک افطاری شیرین کنار کسی که دیدنش از نزدیک برایم خیلی جذاب بود. تا حالا فقط اسم «ننه علی» را شنیده بودم و می‌دانستم مادر شهیدی است که پسرش را خیلی دوست داشته و سال‌ها بعد از شهادت پسرش کنار قبر او زندگی کرده. اما دیدن ننه‌علی از نزدیک صفای دیگری دارد.

ادامه ننه‌علی! دیدار فرزند شهیدت مبارک

روزی ویژه برای چارقدی‌ها

[ms 0]

نشست رونمایی ساختار جدید چارقد و قالب تازه‌اش بود. جمعه ۲۲ مهر ۹۰، آنها که از ابتدا تا امروز در کنار چارقد و همراهش بودند، دور هم جمع شده بودند تا نو شدن و زایش دوباره چارقد را جشن بگیرند. جشنی کوتاه اما صمیمی و شاد و بی‌آلایش. جشنی که بر خلاف بیشتر برنامه‌ها سر وقت آغاز شد و پیش از آنکه قرار بود به پایان رسید. پایان یک همنشینی شیرین که حاضران را راضی به بیرون رفتن از جمع نمی‌کرد.

نشست نو شدن چارقد، با کلمات قدسی قرآن کریم آغاز شد. همه زود آمده بودند و از ابتدا بیشتر صندلی‌ها پر بود و تلاوت قرآن برنامه‌ای برای گذراندن وقت تا پر شدن صندلی‌ها نبود. قاری که رفت، خانم فاطمه خوشنما به حاضران خوش‌آمد گفت و بخشی از صفحه «درباره چارقد» را خواند. و خواند که «چارقد، خانه‌ای است برای دختر مسلمان ایرانی، با تمام مشخصاتش. دختری که علی‌رغم زیاد تکرارشدن نامش و سوژه‌شدنش غریب مانده است. و هیچ‌کس نمی‌خواهد آنی که واقعاً هست را به رسمیت بشناسد.»

روز دختر، روز چارقد جدید
پس از آن بود که حجت‌الاسلام احمد نجمی؛ مدیر مسئول نشریه الکترونیک چارقد میکروفن به دست شد و اول از همه به حاضران خوش‌آمد گفت و از حضور همه آنها که در این چهار سال ارتباطی با چارقد داشته‌اند و برای راه افتادن و همیشه زنده ماندنش تلاش کرده‌اند و نوشته‌اند و از خودشان و وقتشان و خلاقیتشان مایه گذاشته‌اند.

وی با بیان تاریخچه‌ای کوتاه از روند راه‌اندازی و سردبیران و با تشکر از زحمات آقای حامد احسانبخش، خانم لیلا باقری، از خانم سمیه ملاتبار که تا امروز مسئولیت سردبیری چارقد را به عهده داشته و از جان و دل برای درخشیدن چارقد مایه گذاشته‌اند سپاسگزاری کرد. حجت‌الاسلام نجمی این را هم گفت که چارقد جدید هفته گذشته در سالروز ولادت حضرت معصومه و روز دختر، آغاز به کار کرد.

همه حرفها با زبان روز
آقای تقی دژاکام، روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس، نفر بعدی بود. کوتاه و گزیده و نغز سخن گفت و رفت. از اخلاق گفت و اینکه غیر از لزوم احترام به مومنین و حفظ آبروی آنها، وظیفه داریم حتی حرمت مخالفین و معاندین را هم حفظ کنیم. و گفت که این، روش پیامبر بوده است که حتی دشنام به یهودیان را نیز نمی‌پسندیده‌اند.

آقای دژاکام از امید گفت و از اینکه باید روح امید پراکند و از شعله‌های یأس و نومیدی حذر کرد. گفت باید تکلیف‌گرا باشیم و از اینترنت برای وقت‌گذرانی استفاده نکنیم و بدانیم اینترنت ابزار انجام تکلیف است و باید تکلیف‌گرایی را به دیگران نیز نشان بدهیم. پس از آن گفت که نباید تکلیف‌گرایی را با طرفداری مطلق از کسی اشتباه بگیریم و دربست در خدمت دیگران باشیم. گفت پسندیده این است که در عین حال که از اقدامات مثبت هر کسی تجلیل می‌کنیم، اما خودمان و تفکرمان را در اختیار کسی قرار ندهیم؛ چرا که این کار چیزی جز پا گذاشتن به راه جاهلیت صدر اسلام نیست.

نکته دیگر تقی دژاکام، لزوم رعایت زبان و ادبیات فارسی بود. دلسوزانه و غمناک گفت که هر کسی هر جور دوست دارد و هر جور می‌خواهد ننویسد. گفت این کار جز آنکه در بلند مدت به ریشه‌های زبان فارسی آسیب وارد کند نتیجه دیگری ندارد. از همه خواست که حتی در وبلاگ و چت و شبکه‌های اجتماعی تا جایی که می‌توانند حواسشان به زبان و ادبیات فارسی باشد و بی از این رنجورش نکنند.

آخرین سخنان تقی دژاکام، تشکر از دست‌اندرکاران نشریه چارقد بود. توصیه کرد مطالب و محتوای چارقد با زبان روز گفته شود. گفت که حتی اگر حدیث هم می‌خواهیم نقل کنیم، باید با زبان روز باشد. و این را هم گفت که این هنر را دوستان جمع حاضر نیز به خوبی دارند.

با مخاطب و برای او حرف بزنیم
نشست صمیمی تلاشگران چارقد در جشن رونمایی از نسخه جدید، همچنان ادامه داشت و دوستان و همراهان جدید همچنان می‌آمدند و می‌نشستند. پس از حجت‌الاسلام نجمی و آقای دژاکام، کسی سخن گفت که گرچه وبلاگ‌نویس نبود اما به خوبی از آنچه در فضای وبلاگ‌نویسی و اینترنت می‌گذرد مطلع بود. حجت‌الاسلام والمسلمین آقاجانی که می‌خواست مثل قبلی‌ها گزیده و کوتاه سخن بگوید، گفت که ما تبلیغ دین را با گفتمان دین انجام نمی‌دهیم. گفت باید برای تبلیغ دین نیز از خود دین و گفتمان دین بهره ببریم تا تاثیر کارمان بیشتر بشود.

او همچنین گفت: اولویت‌های ما با اولویت‌های موجود در احادیث و روایات متفاوت است. در حالی که ما باید اولویت‌هایمان را نیز از متون دینی بگیریم. گفت ما به کسی احترام می‌گذاریم که مسجدی باشد. مسجد رفتن البته خوب است اما روایات ما، صداقت را رأس ایمان می‌دانند. در روایات ما امانت‌داری رأس ایمان خوانده شده. ما معارف دینی را به میل و سلیقه خودمان پررنگ و کمرنگ می‌کنیم در حالی که همه اینها را باید از متون دینی بگیریم.

حجت‌الاسلام آقاجانی همچنین گفت: تبلیغ شرایطی دارد. امیرالمومنین گفتند تا نپرسیدند نگویید. ما باید با مخاطب حرف بزنیم. باید برای مخاطب حرف بزنیم. اگر مخاطب ما روحیه عقلانیت قوی‌تری داشت، باید استدلالی با اون حرف بزنیم و اگر روحیه‌ای نرم و هنری داشت، به اقتضای خودش با او سخن بگوییم.

آخرین نکته او این بود که نقش ما در حوزه عفاف و حجاب و حیا، باید نقش استراتژیک باشد نه عملیاتی. ما باید گفتمان راهبردی حجاب را در جامعه گسترش بدهیم. نقش ما همان نقش راهبردی است که گفتمان دینی بر اساس آن است. نقش راهبردی عملیات‌آفرین است. در حالی که نقش عملیاتی استعدادها را کور می‌کند و مردم را تحت فشار قرار می‌ٔهد. اما ایفای نقش راهبردی، خود مردم را به کار می‌گیرد و از خلاقیت و توان خود آنها استفاده می‌کند.

حجاب را از زندگی دینی جدا نکنیم
مهمان بعدی نشست چارقد، لیلا اقبالی بود. خانم اقبالی با تجربیاتی که در تبلیغ حجاب داشت، آمد تا تجربیاتش را خیلی کوتاه با دوستان چارقد در میان بگذارد. او گفت: موضوع حجاب را نباید به عنوان یک بحث مجرد و منفک از زندگی دینی ببینیم. حجاب بخشی از کلیت زندگی دینی و شخصیت یک زن مسلمان است. اگر حجاب را به تنهایی از این کل کنار بکشیم و تنها به حجاب بپردازیم و قوانین اجتماعی را فراموش کنیم، تقید به اخلاق نیکو را فراموش کنیم و سایر عرصه‌های دین را فراموش کنیم، قطعا نگاه خوبی به تبلیغ حجاب نداشته‌ایم.

وی همچنین گفت: بعضی اوقات متاسفانه مبلغان عمومی حجاب برای خوشایند کردن حجاب و پوشش اسلامی، مسائلی را با سلیقه شخصی خودشان از حجاب کم می‌کنند و یا به آن اضافه می‌کنند و متانت حجاب را فراموش می‌کنند. نگاه ما به حجاب نباید فقط پوشش باشد. پوشش صرف، سطحی‌ترین لایه آن است. کسی که حجاب را تبلیغ می‌کند، باید به لایه‌های زیرین آن مانند حیا و عفاف هم دقت کند.

لیلا اقبالی با اشاره به تجربیاتی که در صحبت با مخاطبان غیرمسلمان و غیرایرانی داشته، گفت: مخاطب خارجی از حجاب به حقوق زن و تعدد زوجات و برداشت اسلام از زن و مسائل اینچنینی منتقل می‌شود. بنابراین برای پاسخگو بودن در همه این زمینه‌ها باید اطلاعات خودمان را افزایش بدهیم. اگر ما فقط درباره حجاب مطالعه کنیم و نتوانم درباره حقوق زنان پاسخگو باشیم، تبلیغ حجاب هم موفقیت‌آمیز نخواهد بود.

میزبانی در قامت میهمان
نفر بعدی اما، هم میزبان بود و هم مهمان. مهدی صرامی، مدیر مرکز رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، که به حکم مسئولیتش در نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال میزبان نشست چارقد بود، آمد و چند کلامی با همکاران و دوست‌داران چارقد سخن گفت. در ابتدا از  هدف‌گیری خوب چارقد تقدیر کرد که سبک زندگی یا اصلی‌ترین محور فعالیت خود قرار داده است. وی گفت: غرب در شرایط حاضر به این نتیجه رسیده که برای پیروزی بر انقلاب اسلامی، باید سبک زندگی اسلامی و زندگی اسلامی را مخدوش کند و بتواند سبک زندگی غربی را در جوامع اسلامی جایگزین کند. الان به این نتیجه رسیده‌اند که اگر سبک زندگی را عوض کنند، مدل فکر فرد عوض می‌شود. مدل فکر که عوض شد، نوع انتخاب عوض می‌شود و پس از آن مدیران تغییر می‌کنند و بنابراین آنها می‌توانند همان کسانی که می‌خواهند را بر سر کار بیاورند.

او گفت که کشورهای غربی حتی در داخل کشور نیز رسانه‌هایی برای رسیدن به اهدافشان دارند و حتی روزنامه هم دارند تا نگاه سکولار را گسترش بدهند و زندگی غربی را ترویج کنند. مهدی صرامی گفت: ما اگر بخواهیم زندگی اسلامی را به مردم معرفی کنیم و ترویج کنیم، مخاطب بانوان در کانون فعالیت ما قرار می‌گیرد. چون بایستی خانواده را اسلامی کرد. خانواده سلول زندگی اسلامی است و مرکزیت آن هم زن خانه است. چرا که هم همسر است و هم مادر است و نقش کلیدی در تربیت فرزندان دارد.

وی با اشاره به اینکه غرب از تئوری به رفتار رسیده و از رفتار به محصول رسیده، گفت ما هم باید باید موضوع زندگی اسلامی را به خوبی تبیین کنیم و در قالب محصولات موجود به مخاطب بچشانیم. کاری که چارقد می‌کند کار سختی است و جای تشکر دارد. رقیب غربی بسیار پرقدرت ظاهر شده و ما هم باید با قوت در جامعه فعالیت کنیم.

آخرین سخن مهدی صرامی این بود که اینترنت و نشریات الکترونیک هم یکی از مواردی که است که ما باید در آن فعالانه حضور داشته باشیم وگرنه آنها تسلط خود را تحمیل خواهند کرد. ما باید الگوهای موجود خودمان را به زبان‌های دیگر نیز تولید کنیم که در این صورت خیلی موثرتر خواهد بود. وی همچنین ابراز امیدواری کرد در نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال سال آینده، زبان‌های دیگر نشریه الکترونیک چارقد نیز رونمایی شده باشد تا بتوانیم الگوی زندگی اسلامی را به زنان جهان نیز معرفی کنیم.

پرشور و مادرانه
و آخرین نفری که بالا آمد و با شور و علاقه سخن گفت و مادرانه از کسانی که برای فرزندش؛ چارقد زحمتی کشیده بودند تشکر کرد، سردبیر چارقد بود؛ خانم سمیه ملاتبار. آمد و یک نفس از همراهان چارقد نام برد و تشکر کرد. گفت: ‫نمی‌دانم از رضوان خسروی تقدیر کنم که با مطالب اختصاصی حوزه دختران و پوشش‌های زیبا به چارقد جلوه می‌دهد یا مهتاب طباطبایی که با خواندن هر خبری با من تماس می‌گرفت و از دغدغه‌هایش می‌‌گفت، ازینکه فردا منتظر این مطلبم باش در این زمینه. یا فاطمه خوش‌نما که ستون «زن روز» را طوری اداره می‌کرد که انصافا خداقوت داشت.

خانم ملاتبار با همان شور ادامه می‌داد: نمی‌دانم از زهرا رضاییان بگویم که در موضوعات اعتقادی خوب درخشید یا شادی رمضانی که دغدغه‌های اجتماعی‌اش را در قالب طنز جاری می‌کرد و یا آقای حسن فکوری و محسن پاک‌نیت که برای دغدغه‌های فرهنگی‌شان در چارقد، تمام‌قد بودند و خواهند بود؛ که اگر نبودند، ما هم نبودیم. یا آقای محمد دهقانی که یک سال و نیم مطالبمان را با عکس‌های تولیدی زیبا می‌کرد.

سه نفر از سی نفر
سمیه ملاتبار گفت: شاهکار این حضورها را در چارقد دیدیم و حق بدهید سخت باشد برای من انتخاب سه برگزیده از این جمع کوچک سی نفره چارقدی‌مان. اینها فقط نماینده تیم تحریریه چارقد بودند و اجازه بدهید تقدیری از همه تیم داشته باشم برای خوب بودنشان و همراهی‌هاشان؛ که اگر نبودند، چارقد چنان که امروز هست، سربلند نبود.

حجت‌الاسلام غریب‌رضا، سیدمحمدرضا فخری، حجت‌الاسلام نجمی، تقی دژاکام و مهدی صرامی، و همه حاضران در نشست صمیمی چارقد آماده بودند. خانم هدی فکری بعنوان برترین خبرنگار چارقد، خانم اعظم ایرانشاهی؛ به‌نمایندگی از نویسندگان خوب و برتر و آقای محمد دهقانی برای سپاس از یکسال و نیم همراهی‌شان در عکسهای تولیدی مطالب، سه نفری بودند که هدایایشان را از دستان مهمانان بزرگوار و بزرگتر نشست چارقد گرفتند و تشویق حاضران را شنیدند و دیدند.

 

و این بود نشست صمیمانه چارقد برای جشن گرفتن رونمایی از نسخه جدید. نشست تمام شد اما سلام‌ها و حرف‌ها و «چه خبر»ها تازه شروع شد. برخی از اعضای تیم تحریریه‌ی چارقد برای گفتگوی بهتر و جزیی‌تر درمورد محتوای نشریه، میزگردی روی چمن نمایشگاه داشتند و گفتند و شنیدند و خواهند نوشت.

گزارش تصویری از این مراسم

خشونت خانگی علیه مردان

[ms 0]

نشسته‌ام به نت گردی و از گوگل‌ریدر مطالب وبلاگ‌ها و سایت‌هایی را که به روز شده‌اند می‌خوانم، می‌رسم به سایت مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای، مهرماه است و وقت دفاع پایان‌نامه‌ها، و سایت معمولاً تاریخ دفاع پایان‌نامه‌های دانشکده را اطلاع‌رسانی می‌کند.

موضوع یکی‌اش حسابی شاخک‌های کنجکاوی آدم را تحریک می‌کند و علامت‌های ؟! است که بالای سر آدم سبز می‌شود. عنوان‌اش «خشونت خانگی علیه مردان» است. حالا حتما حق می‌دهید که آدم کمی چشم‌هایش گشادتر از حد معمول شود و این سوال برایش مطرح شود که یعنی عمومیت چنین موضوعی تا بدین حد رسد که یک نفر بیاید آنرا مورد بررسی قرارد دهد.

اسم استاد راهنمایش را می‌بینم، خانم است، یکی از اساتیدی که در حوزه مورد بررسی یعنی خشونت صاحب‌نظر هم هستند، ایضا استاد داورش هم خانم است. حالا دیگر دوز کنجکاوی و سوال‌ها اینقدر هست که  هفته اول مهری ادم را بکشاند دانشگاه.

فکر می‌کردم شاید حداقل در مورد این موضوع که موضوعش منحصراً  مردان هستند  تعداد پسرهای حاضر در جلسه بیشتر از دخترها باشد، بالاخره هرچه نباشد یکی پیدا شده بود و از سوی آنها ندای مظلومیت سر داده، اما گویا سر درآوردن از این موضوع برای دختران شیرین تر است.

پژوهش انجام شده به نتایج جالبی در مورد خشونت علیه مردان رسیده، مهمترین‌اش اینکه مردان برعکس زنان چندان مورد خشونت جسمی و فیزیکی واقع نمی‌شوند بلکه خشونت‌های کلامی، روانی، جنسی و مالی بیشترین مواردی هستند که مردان ادعا می‌کنند در معرض آن قرار گرفته‌اند. این در حالی است که شدت خشونت‌‌ های کلامی و جنسی از درصد بالایی برخوردار است.

استراتژی که مردان در مقابل رفتارهای خشونت آمیز انجام می‌دهند هم جالب‌توجه بود، اکثرا در ابتدا سعی می‌کنند با تحمل و مدارا و یا گفت‌و گو قضیه را حل و فصل کنند، گاهی هم قطع رابطه و بی‌محلی را راه‌حل بهتری می‌دانند. اما اکثراً دوست ندارند از خدمات مشاوره‌ای استفاده کنند و حتی وقتی در مقابل تقاضای مراجعه به مشاور از سوی همسرشان هم مواجه می‌شوند از آن سر باز می‌زنند.

از سوال‌های مهمی که پژوهش به دنبال پاسخی برای آن بود این است که چطور ممکن است در نظامی با ریشه‌های قوی مردسالاری، مردان نیز در معرض خشونت قرار ‌گیرند؟ امروزه نظام مردسالاری همانند تیغی دولبه عمل می‌کند، یعنی دیگر مردان با اِعمال قدرت مردانه  نمی‌توانند خود را در حاشیه‌ای امن قرار دهند، بلکه همین قدرت مردانه می‌تواند به عنوان اهرمی علیه آن‌ها استفاده شده و آن‌ها را در معرض خشونت قرار دهد.

و آخر اینکه  خانواده به‌عنوان اصلی‌ترین نهاد هر جامعه از تعامل و توافق دوجانبه زن و مرد در کنار هم قوام می‌یابد. یک خانواده سالم و شاد هنگامی به وقوع می‌پیوندد که زن و مرد در کنار هم احساس رضایت و خشنودی کنند و به تبع هرگونه ناخشنودی و خشونتی که از سوی هر یک از زوجین اِعمال شود، واکنش و ناخشنودی طرف مقابل را نیز به همراه دارد.

گزارش رصد به سبک چارقد

پنج‌شنبه بود و من به جلسه جارقد نرسیده‌ بودم. روز قبلش که خبر رسید بلیط گیر نمی‌آید؛ به فکر برنامه‌ای برای فرداش بودم. تصمیم می‌گیرم بروم رصد. می‌گویند رصد آموزشی است و برای بچه‌هاست. می‌گویم عیبی ندارد، خوب است!

باید در کم‌تر از نیم ساعت وسایل را جمع کنیم. بین لباس‌های تابستانی، دنبال کلاه و شال گردن می‌گردم! یادم می‌آید مامان همه وسایل رصد را جمع کرده بودند…

ادامه گزارش رصد به سبک چارقد

حجاب مجاهدانه را معرفی کنیم

نشست صمیمانه نویسندگان، خبرنگاران، و دیگر فعالان نشریه الکترونیک چارقد، یک روز پس از عید سعید فطر، پنجشنبه دهم شهریورماه ۱۳۹۰ برگزار شد. این نشست با حضور مدیر مسئول نشریه الکترونیک چارقد، حجت‌الاسلام و المسلمین احمد نجمی، سردبیر این نشریه خانم سمیه ملاتبار و دیگر دست‌اندرکاران و مشارکت‌کنندگان، از ساعت ده صبح آغاز شد. قسمت اول این جلسه که در جهت آشنایی بیشتر همکاران چارقد با یکدیگر و همچنین جلب مشارکت بیشتر در آماده‌سازی و رفع اشکال نسخه جدید نشریه الکترونیک چارقد برگزار شده بود، تا دقایقی پیش از اذان ظهر ادامه یافت.

ادامه حجاب مجاهدانه را معرفی کنیم

روایتی از هفتاد و دو گوشه غرفه‌ی حجاب و عفاف

نزدیک یک ساعت توی راه بودم. از گرما تنم خیس شد تا رسیدم. از پله‌های مترو که بالا آمدم، تازه دیدم خبری از وسایل نقلیه مخصوص برای رساندن بازدیدکنندگان به نمایشگاه نیست. با کلی خستگی و تشنگی، آن هم در آن هوای گرم، رفتم سراغ ون‌ها. بالاخره سوار شدم اما چنان هوا گرم بود که انگار زیر چادر می‌سوختم. جلو شبستان که رسیدم، چشمم به تابلو بخش عفاف و حجاب بود که برای بازدید از آنجا بروم داخل شبستان؛ اما با تعجب دیدم فلش‌ها سمت چپ را نشانه گرفته‌اند و باید به حیاط پایین بروم. دنبال فلش‌ها رفتم. رفتم. رفتم ولی نفسم بریده بود. آن هم با چادر و ساق‌دست و مقنعه و غیره. واقعا با زبان روزه آن هم در آن گرما، عسلی هم که باشی می‌پزی.

ادامه روایتی از هفتاد و دو گوشه غرفه‌ی حجاب و عفاف

لبه‌ی تیز چارقد بناست چه چیزی را ببُرد؟

مخاطبان و خوانندگان چارقد را بشناسیم

خانم اعظم ایرانشاهی اولین کسی بود که پس از سخنان مدیرمسئول، سردبیر و برنامه‌ریزان نسخه جدید سایت چارقد، به بیان پیشنهادهای مورد نظر خود پرداخت. وی گفت: «صحبت‌هایی که شنیدیم خیلی امیدبخش بود چون چارقد فعلی اگر خانم ملاتبار را نداشت اعضای جدید به آن ملحق نمی‌شدند. من خودم به خاطر دوستی با خانم ملاتبار وارد چارقد شدم.» وی همچنین گفت: «چارقد فعلی جذابیت بصری لازم را ندارد.»

این عضو هیئت تحریریه چارقد همچنین با بیان چگونگی آشنا شدنش با چارقد گفت: «بعد از دیدن سلسله کاریکاتورهایی از چارقد که در اتوبوس اتفاق می‌افتاد، فکر کردم این همان چیزی است که باید باشد، اما با دیدن خود چارقد متوجه شدم که بقیه مطالب چارقد اینگونه نیست و چارقد همان چیزی نیست که باید باشد. اشکالات چارقد دغدغه ما هم بود اما جز با خانم ملاتبار نمی‌شد با کس دیگری در میان گذاشت و امیدواریم در چارقد جدید بتوان این مشکلات را راحت‌تر با مسئولان نشریه در میان گذاشت.»

ادامه لبه‌ی تیز چارقد بناست چه چیزی را ببُرد؟

حجاب زیباست، زیبایی نیست

ضیافت افطار همسفران کربلا در ماه خدا

از حضور پررنگ دختران وبلاگ‌نویس به عنوان لیدرهای این مراسم، مادران وبلاگی به همراه کودکان ‌و خانواده‌های وبلاگ‌نویسان در کنار فرزندان، پذیرایی از کودکان با عروسک‌ها تا پخش کلیپ اولین اردوی وبلاگ‌نویسان به عتبات عالیات و به دنبال آن غرق شدن در فضای معنوی و دل‌شکستگی و هوایی شدن وبلاگ‌نویسان به خصوص زنان وبلاگ‌نویس حاضر در جمع بگیرید که گریه دیگر امانشان نمی‌داد، تا جمله ‌و پاسخی زیبا در راستای اظهارات برخی از مطبوعات، در کلیپی از مراسم که «حجاب زیباست، زیبایی نیست» و حتی در پایان، بارش باران؛ آن هم درست در هنگام افطار و برهم ریختن چیدمان میزهای افطاری و شرمندگی میزبان، خانه فعالان مجازی، همه و همه حضور زیبایی از اهالی صمیمی اهل قلم را رقم زد که از نظر گذراندن گزارشش خالی از لطف نخواهد بود.

ادامه حجاب زیباست، زیبایی نیست

می‌خواهم امام را به لبنان ببرم!

چند هفته پیش تعدادی از دختران نوجوان عضو موسسه فرهنگی کشافه‌المهدی لبنان در سفری زیارتی به ایران آمدند که گروهی از آنها ابتدا به حرم حضرت معصومه (س) و گروهی نیز ابتدا به زیارت حرم علی‌بن موسی‌الرضا (ع) مشرف شدند و در ادامه مسیر اردوی زیارتی خود، به شهرستان چالوس در استان مازندران وارد شدند و در اردوگاه شهید مهدی‌زاده (دلگشا) چالوس دو روز میهمان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودند. هدف آنها از حضور در این کانون، آشنایی بیشتر با فعالیت‌های آن و رفع خستگی گذشتن از مسیرهای طولانی‌ای بود که طی کردند.

ادامه می‌خواهم امام را به لبنان ببرم!

تک‌نوشت‌هایی از دختر مسافر

همه داستان با چند تا کلیک شروع شد. وقتی که پست می‌گذارند: «جهنم و ضرر! یک کاروان کربلا راه انداختیم.» کاروانی که از اردوی عفاف و حجاب شروع شد. اسم‌ش هم می‌‌شود: بلاگ تا کربلا.

***

برای خداحافظی از مدیر و ناظم دبیرستان قدیمی‌مان، می‌روم مدرسه. از بین همه صحبت‌هایشان یک جمله را می‌گیرم: بگرد؛ ببین کدام یکی از کلیک‌هایت خالصانه بوده…

***

ساعت ۲ صبح است و ما در فرودگاه دنبال بچه‌هایی می‌گردیم که توی چت‌ها و کامنت‌ها با هم آشنا شده بودیم. هر ازگاهی صدایی بلند می‌شود: تو فلانی هستی؟!

ادامه تک‌نوشت‌هایی از دختر مسافر

مگر خدای خودت را خودت مجاب کنی

پنج‌شنبه، ۱۲ شعبان ۱۴۳۲، پایانهٔ مرزی خسروی

فرقی نمی‌کند تعریفت از خوش‌‌پوشی، مثل دخترهای چادری شهری باشد –با روسری ساتن و ساق و هدبند ِ ست شده- یا مثل دخترهای مانتویی شهری –با شلوار جین و مانتوی راسته و شال- یا چیزی باشد در میانهٔ این دو. به هر حال در سفر عراق، آن هم اواخر تیر، نمی‌توانی به معنای شهری کلمه، خوش‌پوش باشی. این را من مدت‌ها پیش از سفر حدس زده بودم و حالا، در سالن انتظار گمرک، ارزش این حدس پیشاپیش را می‌فهمم. گرما همه‌مان را در خودش ذوب کرده و همه‌چیز ِ سالن –از صندلی‌ها گرفته تا ساعت دیواری و کیف‌ها و چمدان‌ها- با او هم‌دستند؛ همه چیز سالن به جز مقنعه‌های نخی، تونیک‌های گشاد و صندل‌های راحت.

ادامه مگر خدای خودت را خودت مجاب کنی

احساسی گم شده از شغلی ظاهرا مردانه

ساعت ۱۴ یک روز آفتابی در میدان امام به دنبال سوژه موردنظر بودیم. از همکارانش سراغش را گرفتیم؛ ظاهرا در مسیر پامنار بود. بعد از نیم ساعت انتظار خانم یثربی با ون نقره‌ایش به اول خط رسید. برای این گفتگو ۴ بار مسیر میدان امام تا پامنار را رفتیم و آمدیم. خواستیم درباره شروع کار و دغدغه‌های شغلی‌اش بپرسیم. می‌شد از نگاه خسته‌اش حرفهای زیادی را خواند. …

ادامه احساسی گم شده از شغلی ظاهرا مردانه

دختری با کفش‌های مارک‌دار

آرایشش تر و تازه است. موهای رنگ‌شده‌اش را از جلوی روسری بیرون داده. رنگ روسری‌ش با رنگ موها کنتراست دارد و همین جلای خاصی به موها داده. مانتوش هم خوش‌فرم است، پیداست از یکی از این بوتیک‌های بالای شهر خریداری شده. کیف و کفشش هم پدرمادردار است، آل‌استار. مجموعه این ظواهر، دختر را توی ذهنت می‌برد و می‌گذارد توی طبقه متوسط به بالای شهری، که با گران شدن بنزین مجبور شده‌اند از مترو استفاده کنند. می‌آید و می‌نشیند صندلی جلوی من. مترو که راه می افتد در کیفش را آرام باز می‌کند، یک جعبه پر از رژلب درمی‌آورد و پامی‌شود که «خانوما، رژلب بورژوا دارم، نصف قیمت مغازه»

ادامه دختری با کفش‌های مارک‌دار

دخترانه‌های اردوی وبلاگ‌نویسان

اردوی وبلاگ‌نویسان (نور) هم تمام شد اما خاطراتش همیشه ماندگار است. خاطرات شیرینی که طعم شیرین یک کار گروهی موفق را بیشتر از گذشته زیر زبانمان گذاشت. جایتان خالی ما و این دوربینمان چه لحظه‌ها که شکار نکردیم! از خوابگاه لاله میعادگاه دوستی‌های دخترانه تا دختران جوان چمدان به‌دست که از دور و نزدیک با هزار شوق و امید، رنج سفر به جان خریده بودند تا بمانند و بیشتر بدانند…

ادامه دخترانه‌های اردوی وبلاگ‌نویسان

جیک‌ جیک‌های دخترانه، در کوچه باغ‌های مجازی

حالا دیگر مدتهاست که بزرگ‌مردان جهان دریافته‌اند که زنان در تمام عرصه‌های اجتماعی حضور دارند. اما زنان و دختران به این حضور اجتماعی قناعت نکرده و در فضای اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی مجازی راه پیدا کرده و بخش عمده‌ای از این فضا را به خودشان اختصاص داده‌اند.

ادامه جیک‌ جیک‌های دخترانه، در کوچه باغ‌های مجازی