ربیع الأنام

روزها نو نشده کهنه تر از دیروز است…

بهار من چیست ؟

بهار من کیست ؟

بهار من چه زمانی است ؟

زمستان های تاریک ، پی در پی می آیند و می روند ؛ و پس از هرکدام فصلی می آید که ظاهرا آن را بهار گویند !

اما آیا این بهار واقعا بهار است ؟

اگر بهار واقعی و کامل ، این بهار بود ؛ پس چرا بعد از آن دوباره زمستان می رسد ؟

چرا پس از سبزی ، دوباره سردی و بی جانی حاکم می شود ؟

آری …

اگر بهار واقعی می بود ، هیچگاه زمستانی دوباره پس از آن ، تاریکی را به ارمغان نمی آورد !

پس بهار چیست ؟ کجاست ؟ کِی است ؟ کی است ؟

سبزی حقیقی ، جان طبیعت ، بهار حقیقی ، کی می رسد ؟

… تا اینجا مطمئنم که خودت حدس زدی از چه می گویم !

… آری از بهار ، نه از بهار !!

اوست که وقتی بیاید ، انسان و انسانیت بهاری می شود.

اوست که وقتی بیاید همه چیز جان حقیقی می گیرد و زندگی ، سردیِ زمستانی اش را به فراموشی می سپارد ! (الی احسن الحال)

اوست که وقتی بیاید ، پرندگانِ نفس ها آواز حیات سر می دهند و امواج متلاطم قلوب ، به ساحل آرامش تکیه می زنند (او مقلب القلوب است)

اوست که می آید و تا نیاید بهار من بهار نیست !

آمدنش بهار نیست بلکه او خود بهار است !! خودش بهار است و می آید .

اوست که می خرامد و با نفس مسیحایی اش ، حیات را به جانهای مرده می دمد !

آری اوست بهار انسان ، بهار همه موجودات است

او «ربیع الأنام» است …

روزها نو نشده ، کهنه تر از دیروز است

گر کند یوسف زهرا (سلام الله علیها) نظری ، نوروز است !

۴ دیدگاه در “ربیع الأنام”

  1. تو این دل مشغولی ها و سرگرمی های دنیوی، کیه که یادش مونده باشه امام زمانی هم هست! ممنون بابت این نوشته. :(

  2. » در شادی و غم به یادتان می مانیم »
    » هر عید به یادتان دعا می خوانیم »

    » آقای دلم ، سید من ، مهدی جان »
    » ما » احسن حال » را شما می دانیم »

    « اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره و من المستشهدین بین یدیه »

دیدگاه‌ها بسته شده است.