به تاریخ که نگاه میکنم میبینم وضعمان بعنوان یک جنس مونث بد هم نیست. با وجود تمام نقدهایی که دارم و داریم و دارند. نمیتوانیم پیشرفت حضورمان در جامعه را انکار کنیم. جهتمان را مشخص کردهایم. هدایت را بدست گرفتیم، طعمههای سر راه را بلعیدیم و با خوردن هر طعمه بزرگتر شدیم. با موانع هم مقابله کردیم و حالا در مراحل بعدی هستیم.
بازی اسنک را می گویم. امتحانش کردهاید لابد! کرمی ست که جهت حرکتش را مشخص میکنیم و باید طوری هدایتش کنیم که همهی طعمهها و گلولههای موردنظر را ببلعد تا با خوردن هر طعمه، طول کرم هم بزرگتر شود. این مرحله سختتر است. هرچقدر طول بزرگتر میشود نیاز به مراقبت بیشتری دارد. تازه دیوارهها و موانع بیشتری هم ایجاد میشود که صبر و تبحر خاصی را میطلبد برای عبور.
زمانی هم هست که بدون انتظاری، می بازیم. زمانی هم بود که در پیچ و خمهای تاریخ، باخته بودیم. اما هر سوختنی سماجت خاصی ایجاد میکند برای ادامه، سماجت خاصی ایجاد کرد برای ادامه. و سریعمان کرد و عکس العملمان را تند و تیز.
همیشه سعی کنیم به مرحلههای بالاتر اسنک برسیم.همیشه سعی کنیم به مرحلههای بالاتری در عرصهی خودمان برسیم.
همیشه سعی کنیم با طعمهها و موانع بیشتری برخورد کنیم، همیشه طوری بنویسیم و نگاه کنیم که موانع بیشتری هم جلوی پایمان قرار دهند مثل گذشته در تاریخ مثل حال در امروز… اینجوری هیجانش هم بیشتر است.
فقط دو نکته یادمان نرود:
۱. یادمان بماند تا ابد در این بازی وقت نداریم.
۲. و درست است که طعمه مهم ست اما یادمان نرود اگر کرم حرکت نکند، هزاران طعمه هم به هیچ کاری نمیآید. پس حرکت کنیم.