جوانان ایرانی و ولنتاین رومی

مجردها جنگ‌جویان بهتری هستند!

این تفکر شاید مبنای اصلی واقعه‌ای آمیخته با افسانه است که این روزها جوانان با عنوان «روز ولنتاین» سالگرد آن را جشن می‌گیرند: قتل «ولنتاین» ‌کشیش مسیحی‌ به دست «کلاودیوس» دوم، پادشاه روم باستان.
ماجرا از این قرار است که به عقیده‌ی «کلاودیوس» ازدواج و تعهد به همسر و خانواده باعث کاهش توان رزمی سربازان می‌شد و به همین دلیل او ازدواج را برای مردان مجرد رومی ممنوع اعلام کرد.
در همین دوران -‌قرن سوم میلادی- کشیشی مسیحی به نام «ولنتاین» که این حکم را ناعادلانه می‌دانست، مخفیانه سربازان رومی را به عقد دختران محبوب‌شان در می‌آورد و به همین دلیل «کلاودیوس» او را به زندان فرستاد.
او در زندان عاشق دختر نابینای زندان‌بان می‌شود و سرانجام در روز ۱۴ فوریه، ولنتاین ِ عاشق به جرم عقد عشاق اعدام می‌شود!

از آن روز به بعد، بسیاری از جوامع ۱۴ فوریه را به عنوان روز عشق‌ورزی جشن می‌گیرند و به کسانی که دوست‌شان دارند هدیه می‌دهند. معمولا در انتهای کارت‌ها و نامه‌هایی که عشاق در این روز رد و بدل می کنند عبارت «از ولنتاین تو» (from your valentine) به چشم می‌خورد. عبارتی که کشیش مسیحی در انتهای نامه‌هایش به آن دختر نابینا می‌نوشت.

عشق چه رنگی است؟
چند سالی است که در ایران خودمان هم ۱۴ فوریه (۲۵ بهمن ماه) رنگ و بوی دیگری گرفته و این رسم غریب سال به سال برای‌مان آشناتر می‌شود. برگزاری جشن ولنتاین هم مثل پیروی از انواع مدها نشانه‌ی تجدد و مایه‌ی افتخار محسوب می‌شود و بسیاری از جوانان برای این‌که از سوی اطرافیان‌شان تایید شوند و برچسب‌هایی مثل «عقب‌مانده» و «امّل» نخورند به سراغ این رسم می‌روند. بسیاری نیز برای رسیدن به شادی و نشاط ولنتاین را جشن می‌گیرند. به هر حال اگر این روزها سری به بازارها بزنید متوجه حال و هوای ولنتاینی جوانان ایرانی می شوید! کارت‌های ولنتاین، ربان و قلب، قرمز، گل‌رز، عروسک، شکلات و هدایای فانتزی با سرعت بالایی به فروش می‌رسند. این روزها پاساژهای شیک شهرهای کوچک و بزرگ، رنگی متفاوت به خود گرفته اند. سرخ سرخ. رنگ عشق!

یک روز تبلیغاتی
رسم ولنتاین هم مثل بسیاری از آداب و رسوم وارداتی به بهانه‌ی شادی و مهرورزی در بین جوانان ایرانی نفوذ کرده و هر ساله طرفداران بیشتری پیدا می‌کند. این آیین پر زرق و برق دنیای غرب با تبلیغات گسترده و به دلیل سیطره‌ی آنها بر فناوری ارتباطات روز به روز بیشتر نمایان می‌شود.

فرهنگ ناشناخته!
شاید یکی از دلایل عمده گرایش جوانان ایرانی به جشن ولنتاین ناشناخته ماندن الگوها و
ارزش‌های فرهنگی داخلی یا غیرکاربردی بودن آن‌هاست. جوانان ترجیح می‌دهند به جای رفتن به دنبال شناخت الگوهای اصیل از بطن منابع دینی و تاریخی، و به جای جنگیدن با غول تبلیغات غرب! به الگوهای آماده، زنده و کاربردی -هر چند غیر وطنی و بیگانه- روی بیاورند.

آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد!
جالب است بدانید که در ایران باستان حدود ۲۳ قرن پیش از زندگی ولنتاین و کلاودیوس، روزی به نام «سپندارمذگان» یا روز عشق وجود داشته است که این روزها کمتر کسی از آن باخبر است. «سپندارمذ» به معنی گستراننده و فروتن، در واقع لقبی برای زمین بوده است. در ایران باستان زمین نماد عشق و مادری بوده، چرا که با تواضع و گذشت به همه یکسان عشق‌ می‌ورزیده است. در این روز مردان، زنان و دختران را بر تخت نشانده، به آنها هدیه می‌دادند و از آنها اطاعت می‌کردند.

طبل توخالی
مشتری: ببخشید آقا…کارت تبریکی دارین که روش نوشته باشه «تو تنها عشق منی؟»
فروشنده: بله
مشتری: لطفا ۸ تا بدین!

ممکن است لطیفه‌ی بالا تکراری و بی‌مزه باشد، اما شک نکنید که پر از مفهوم و درد دل است. ابراز عشق، تبریک گفتن در شادی‌ها، هدیه دادن و هدیه گرفتن، اگر باعث حفظ روابط سالم و تحکیم بنیاد خانواده شود در فرهنگ ملی و دینی ما امری بسیار پسندیده و توصیه شده است. ولی متاسفانه چنین آیین‌هایی علاوه بر اینکه نمادی از فرهنگ غرب هستند کارکرد درست خود را در جامعه‌ی امروز ما از دست داده اند:

– تهمینه اینو ببین…خیلی توپه.
– کلک…از کی گرفتی؟
– فک کنم رامین…نه نه…مال حامده.

– پس اینو داشته باش!

– وای چه بانمکه…جای تو باشم اینو به هیشکی نمیدم.

– پس کوروشو چی کار کنم؟

– مال کامرانو بده.

– اونو که دادم به پیمان.

– پس این چیه؟

– اینو مجبورم بدم به اون پسر عینکیه….اسمش چی بود؟…بگو؟

– فرشاد؟

– ای وای! اصلا حواسم به فرشاد نبود.

(قسمتی از دیالوگ‌های فیلم مجنون لیلی)

سوال این‌جاست که آیا تاثیر این مراسم و شادیِ چنین جشن‌هایی ماندگار است یا مثل تبی تند، زودگذر و فانی است؟ آیا با تقلید از آداب و رسوم غربی به جایی نمی‌رسیم که آنها قبلا بوده اند و هستند؟ آیا آنجا عشق پررنگ تر و شادی فراگیرتر است؟ آیا سرزمین ولنتاین‌ها و سوپرمن‌ها برجسته‌تر از مهد آریایی‌ها و رستم‌ها و سرزمین آرمان‌های آخرین دین آسمانی است؟