همانگونه که شهیدان از دامن زنان به معراج رفتند، اندیشهی شهیدان نیز از قلم زنان به جاودانگی میپیوندد. همایش تخصصی «زنان اهل قلم انقلاب و دفاع مقدس » از جمله برنامه هایی است که در تاریخ ۴ مهرماه مصادف با روز «دفاع مقدس، زنان، خانواده و ۳۰ سال پایداری » در تهران با حضور زنان اهل قلم با همکاری مرکز امور زنان و خانواه ریاست جمهوری و بسیج جامعه زنان برگزار میشود.
و این بهانه ای است تا گفتگویی داشته باشیم با عصمت صادقی؛ کارشناس ارشد ورزشهای سازمانی که حدود ۲۹ سالست سابقه کار در نیروی مقاوت بسیج در سپاه را در کارنامهی خود دارد. آنچه در زیر می خوانید ماحصل این گفتگو است
چه زمانی وارد جبهه شدید؟
در کلاس سوم دبیرستان بودم که غائله کردستان شروع شد. یک سال بعد هم جنگ ایران و عراق آغاز شد. سال سختی را گذراندم، به خاطر اینکه بتوانم وارد جبهه شوم صبح زود باید دوره کلاس امدادگری را طی می کردم.
تا ساعت ۲ عصر هم کلاس های دبیرستان را می گذراندم و از ساعت ۳ تا ۵ عصر هم دورههای نظامی. تااینکه در تاریخ ۲ تیر سال ۶۰ برای اعزام به مناطق محروم معرفی شدیم البته من اصرار داشتم که به جبهه اعزام شوم و در نهایت با این وعده که هر یک ماه که در مناطق محروم بمانید، ۲ ماه به جبهه اعزام میشوید، قبول کردم به مناطق محروم بروم و عازم شدیم. با چقدر سختی ۴ تیر به بندرعباس رسیدیم و در آنجا گفتند یا ۴ ماه میمانید یا از همینجا برگردید! و ما قبول کردیم تا بعد از این مدت از آنجا به جبهه اعزام شویم.
زمانی که این دوره ها را می گذراندید چه احساسی داشتید؟
من ارشد کلاس بودم. هر زمان که سلاح دست میگرفتم تا از اسلحه خانه به کلاس ببرم با خود میگفتم چه میشد الآن رو در روی دشمن بودم و به طرف او نشانه میگرفتم. احساس اینکه می توانم برای دفاع از کشور قدمی بردارم خواب را از چشمانم ربوده بود.
با توجه به اینه جهاد برای زنان واجب نیست با چه هدفی وارد عرصه دفاع مقدس شدید و چه طور با این موضوع کنار امدید؟
هرچند که خداوند حضور فیزیکی زنان در جبهه و جنگ را واجب نداسته است ولی همین که احساس خطر از ناحیه دشمن خارجی در کشوری به وجود آید تمام افراد کشور خود را موظف به پاسداری میدانند هرچند که برای من به عنوان یک زن حضور در جبهه واجب نبود ولی من و تمام زنانی که به این عرصه وارد شدند خود را موظف به انجام خدمت میدانستند حال در جبهه یا پشت جبهه؛ در اینگونه موارد تمام وظیفه انسان به سمت دفاع از شرافت و ناموس میرود.
نظر شما به عنوان یک زن، درباره جهاد چیست و جهاد را در چه میدایند؟
جهاد اصلی برای یک زن، تربیت نسل آینده است. تربیت فرزند با توجه به شئونات اسلامی و اعتقادات مذهبی و قرآنی، همچنین حفظ حریم خانواده از مهمترین وظایف یک زن است که شاید این را بتوان همان جهاد اصغر وی نامید. اگر زنی بتواند نسلی را تربیت کند که ادامه دهنده راه شهدا و امام حسین(ع) باشد جهاد بزرگی انجام داده است.
نظر خانواده مخصوصاً پدرتان نسبت به حضور فیزیکی شما در جبهه چه بود؟
زمانی که میخواستم به مأموریت بندرعباس بروم همه اهل خانه از اینکه این موضوع را به پدرم بگویند، میترسیدند چرا که پدرم بسیار جدی بود و نگران بودم که مبادا عصبانی شود.
بعد چه شد؟
در هر حال من تصمیم خودم را گرفته بودم، بلیت و حکم مأموریت را گرفته و چمدانم را هم بسته بودم. شب موقع شام کنار پدر نشستم و در حالیکه در وجود خودم و بقیه اهل خانه آشوب بود. آرام گفتم: «بابا سوغاتی چه میخواهید برایتان بیاورم؟» پدرم پرسید «از کجا؟» گفتم: از بندرعباس.
عکس العمل پدرتان چه بود ؟
خدا رحمتش کند، مرد با درایت و پر جذبه ای بود. در حالیکه قاشق پر از غذا بین زمین و هوا در دستش مانده بود، آن را به آرامی در بشقاب گذاشت ؛ از ته دل آهی کشید و با صدای آرامی گفت هیچی دخترم هیچی ..، سلامتی.
نگاه همه ی اعضای خانواده پر از اشک شده بود. پدر که حتی اجازه نمیداد من یک روز از صبح تا شب منزل خواهرم بروم برای این سفر هیچ چیز نگفت. این قدرت خدا بود که زبان پدرم را بسته بود.
چه زمانی به عنوان امدادگر وارد مناطق جنگی شدید؟
وقتی دورههای امدادگریام تمام شد وارد جاسک شدم. بیمارستان خاموش و راکد ِ کمیته امداد امام خمینی «ره » بندر جاسک روز به روز با حضور نیروهای ثابت و همکاری پزشکان شبکه بهداری و کارمندان نیروی هوایی روشنتر میشد. مردم دیگر آن جا را خانه خود میدانستند تا جایی که به مکان امنی برای دختران جوان تبدیل شده بود.
از چه زمانی وارد سپاه شدید؟
کار و زندگی مان در جاسک با هم یکی شده بود. در همان زمان به عضویت داوطلب سپاه پاسداران منطقه ۷ (یزد) درآمدم و تا زمانی که در جاسک بودم با سپاه پاسداران شاخه بندر جاسک همکاری زیادی داشتم.
پس نظرتان درباره حضور زنان در جبهه مثبت بود که خودتان شرکت داشتید؟
اینکه زنان در جبهه به صورت فیزیکی حضور داشته باشند خیلی مهم نیست، مهم این است که زنان باید در هر حوزه ای که فعالیت دارند، حضور و نقش خود را به درستی ایفا کنند . ممکن است یک زمانی نیاز باشد به جبهه برود و زمانی هم در پشت جبهه خدمت رسانی کند.
وظیفه امروز زنان در دفاع از ارزش های دفاع مقدس و آرمان های جنگ جیست؟
زنان تربیت کننده نسل های آینده هستند، وظیفه زنان و مادران امروز که دشمن از هر راهی به فکر ضربه زدن به اسلام است سنگینتر از گذشته است. زنان جامعه ما باید دشمن اهداف آن را بشناسند و فرزندان مخصوصاً دختران خود را با تکیه بر اعتقادات دینی و حفظ ارزش ها یو آرمان های اسلام تربیت کنند.
بنظر شما امروزه نقش زنان در مقابله با جنگ نرم چیست؟
شاید همه فکر کنند وظیفه ما امروز کمتر از دوران جنگ است. ولی این درست نیست؛ حفظ خون جوانانی که برای وطن و اسلام از خود گذشتند به مراتب سختتر از جنگ در برابر دشمن است؛ جنگ تمام شده است ولی آثار آن تا زمان ظهور امام عصر(عج) باید حفظ شود البته نه ظاهر جنگ بلکه هدف از جنگیدن در برابر دشمن.
به عنوان آخرین سؤال چه خاطرهای از دورانی که در جبهه حضور داشتید میتوانید تعریف کیند؟
تمام روزهایی که به عنوان امدادگر در جببه بودم برایم سراسر خاطره است ولی انچه که در تمام رزمنده ها وجود داشت به عنوان خاطرهای ماندگار در ذهنم باقی مانده است .اینکه هر رزمنده هرچند که جراحت بسیار داشت و یا تازه از زیر عمل جراحی به هوش امده بود به دنبال این بود که هر چه زودتر به جبهه برگردد ،این همه پذیرش مسئولیت و حس انجام وظیفه برای جوانانی که خیلی از آنها مجرد هم بودند برایم عجیب بود
زندگی و سپری شدن عمر در کنار افرادی که جان خود را در دست گرفته و با اخلاص برای دیگران میدهند وصف شدنی نیست
از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید از شما متشکرم.
طلبه ها؛ کتک خور بعثی ها
http://majal2000.blogfa.com/