اسلام امروز از سوی کسانی که داعیه حقوقزنان و نگاه نو به متون دینی را دارند، متهم و نیازمند بازنگری و تعدیل، ارزیابی میشود و هر روز بر حجم این انتقادها و گلایهها میافزایند تا متولیان دینی را به فتواهای تازهتری وادار کنند و البته تغییر ذائقه مردم نیز در چنین فشارهایی بیتأثیر نبودهاست. اما باید انصاف داد که اسلام برای تعدیل زیادهخواهیهای جنسی مردم زمانهاش تدابیر گسترده و موفقی اندیشید.
در اینمیان دو مسأله ازدواجموقت و ازدواجمجدد هرازگاهی خبرساز میشود و مخالفان و موافقان، حملات کوبندهای علیه همدیگر سامان میدهند و هر یک نیز دلایل مستند و یا مقبولی دارند. اینگونهاست که به نظر میرسد به اینزودی شاهد تفوق یکی از طرفین بر دیگری نباشیم، چرا که هردو طرف زمینههای ریشهداری در فرهنگ و اجتماع (اعم از سنتی و مدرن) دارند و تلاشها برای نادیدهگرفتن هر دوطرف، تلاشیاست که تاکنون بینتیجه بوده و یقینا پس از اینهم بیحاصل خواهدبود. پس باید چاره دیگری اندیشید.
زمانیکه حتی برای معناکردن آیه ۳۴ سوره نساء به انواع لطائف و دقائق زبانی متوسل میشوند که معنای امروزی و عامه پسندی از «ضربنساء» ارائهکنند * دیگر ازدواجمجدد و ازدواجموقت جای خود دارد و طبیعیاست که با تغییرات گستردهای که در ذائقه اجتماعی مردم ایجاد شده، سخنگفتن از همسرانموقت و هووهای متعدد، سخن چندان ساده و بیهزینهای نیست.
از دیگرسو نیز، نفی مطلق چنین مقولاتی نیز سخنی بیریشه و بیمنطقاست و نتیجهای جز افراط و تفریط و پنهانکاری و هزینهتراشی بیحاصل و زیانبار ندارد. پس چاره چیست؟
چندسالپیش که بحث اصلاح قانون خانواده بر سر زبانها افتادهبود، به پژوهشی منصفانه و علمی برخوردم که صراحتا از هر دو سوی ماجرا گله کرده و از نبود «نظام جامع روابط جنسی» سخن بهمیان آوردهبود. به بحرانهای کنونی موجود در جامعه که ناشی از فقدان چنین نظام جامعیاست اشاره کردهبود و نسبت به پیامدهای گسترش روابط جنسی پنهانی و غیر منضبط هشدار میداد.
همانروزها بود که تلویزیون نیز وارد صحنه شد و برنامههایی آموزشی در همین زمینهها ترتیب داد. کارشناسانی که در چند برنامه محدود دعوت شدند از بحرانیشدن اینگونه روابط سخن میگفتند و هر یک راهکارهایی را پیشنهاد میدادند.
اما قصه به همانمقدار محدود شد و فراموشی و اغماض، بار دیگر سیطره یافت. امروز اگر چه خبرهای هشداردهنده درباره افزایش رابطه میان گسترش ایدز و روابط کنترلنشده جنسی هراز گاهی از زبان مسؤولان امر شنیده میشود اما هنوز هم اراده جدی برای حل ریشهای، علمی و اصولی چنین معضلاتی مشاهده نمیشود.
اکنون دوباره مدتیاست که بحث قانون خانواده بر سر زبانها افتاده و طرفین برای همدیگر رجز میخوانند و خط و نشان میکشند. غافل از آنکه پیونددادن اینگونه امور ظریف و لطیفی با قانون، که ذاتا خشک و بیرحم و کلینگر است، کار بسیار دشواریاست و بدون رسیدن به یک توافق اصولی و در عینحال علمی و جامع، نمیتوان از بحرانزدایی سخنگفت.
*مثلا به ترجمه آیت الله یزدی از این آیه رجوع شود.
خب ناقصه که این.