حجاب‌های خوشمزه!

چند وقتی می‌شد که هر جا می‌رفتم، کافی بود ۷-۸ تا دختر همسن و سال دور هم جمع شده باشیم تا بحث همیشگی راه بیفتد، بحثی که هیچ‌وقت تمامی نداشت و به نتیجه‌ی قطعی هم نمی‌رسید. حتی یادم هست توی یکی از اردوها یک حلقه درست شد تقریبا به اندازه کل سالنی که در اختیار ما بود برای استراحت و همه بچه‌ها هم وارد بحث شدند اما آخر ِسر، باز هم هیچ نتیجه قطعی و ثابتی به دست نیامد.

موضوع بحث‌ها در مورد حجاب بود، و البته که همه‌ی بچه‌های شرکت کننده حجاب را قبول داشتند، اما بحث سر نوع حجاب بود و بیشتر هم رنگ و مدل چادر یا روسری و مانتویی که استفاده می‌شود.

یکسری معتقد بودند خانم‌ها باید فقط از رنگ مشکی استفاده کنند، دسته‌ی دیگر می‌گفتند از رنگ تیره. تعدادی هم معتقد بودند رنگ روشن هیچ مشکلی ندارد اما رنگ تند نباشد که جلب توجه می‌کند. بعضی‌ها هم می‌گفتند هیچ رنگی اشکال ندارد، وقتی حجاب کامل رعایت شده چه ایرادی دارد که از رنگ‌های شاد هم استفاده کنیم؟

البته فقط بحث رنگ نبود، یک بحث مفصل هم درباره‌ی نوع چادرهایی بود که هر روز بر تنوعشان افزوده می‌شد. این‌که این چادرها را استفاده بکنیم یا نه و چرا؟ و این بحث ادامه داشت.

راستش را بخواهید چند سالی هست که از این گروه‌ها کمی دور افتاده‌ام و نمی‌دانم هنوز هم این بحث در چنین گروه‌هایی ادامه دارد یا نه!؟ حالا که جدای از فضای بحث و گفتگو به آن صحبت‌ها و مباحث فکر می‌کنم می‌بینم شاید درست هم همین بوده که هیچ‌وقت به نتیجه نرسد.

ممکن است که شرع یا عرف نظراتی را درباره این موضوعات مطرح کرده باشند اما اصل حجاب در دین تعریف شده و مابقی مسائل مربوط به آن، که همان موضوع بحث‌های بی نتیجه‌ی ما شده بود، تا حد بسیار زیادی سلیقه‌ای است.

نرگس، ۱۸ ساله است و پر شر و شور. به گفته خودش پیش دانشگاهی است و الان درگیر درس است و مشغول آماده شدن برای شرکت در کنکور. وقتی در مورد نوع حجابش از او سوال می‌کنم می‌گوید که چادری است « از همین چادر معمولی‌ها که از اول بوده الان سرم می‌کنم با روسری که معمولا لبنانی می‌بندم، اما چادرعربی رو هم دوست دارم.» و وقتی علت نپوشیدن چادر عربی را جویا می‌شوم، می‌شنوم که «قبلا سرم می‌کردم، اما الان مدرسه‌مون اجازه نمی‌ده، من هم چادرم برام کوتاه شده و به خاطر مدرسه، چادر جدید نگرفته‌ام. اما با چادر عربی سر کردن نه تنها مشکلی ندارم، که خوشم هم میاد ازش»

مائده ۲۳ ساله است. او هم مانند نرگس خودش را برای کنکور آماده می‌کند، البته کنکور کارشناسی ارشد. لیسانسش را تازه گرفته و الان کارشناس روانشناسی بالینی است. همزمان جامعه‌الزهرا هم می‌خواند، البته به صورت غیر حضوری. او هم می‌گوید که چادر معمولی سر می‌کند و روسریش را بیشتر اوقات کلیپس می‌زند، گاهی هم لبنانی می‌بندد.

اتفاقا او هم مثل نرگس، چادر عربی دارد. ولی خودش می‌گوید « از چادر عربی خوشم نمیاد. این را هم از مکه برایم سوغاتی آورده‌اند، که تا حالا سرم نکرده ام» خودش می‌گوید که « قرار بود وقتی می‌رم مکه سرم کنم اما تا حالا دو بار هم رفتم و بازم سرم نکرده‌م.» وقتی می‌پرسم چرا؟ جواب می‌دهد« بعضی جاها آدم باید رو بگیره، با چادر عربی نمی‌شه و از همینش بدم میاد.»

مائده حاضر نیست به جای رو گرفتن با چادر، از پوشیه استفاده کند «پوشیه دارم ولی زیر پوشیه خفه می‌شم! نمی‌تونم بزنم» عاطفه چند سالی می‌شود که درسش تمام شده و الان در یک مدرسه مشغول به کار است. جلابیب سرش می‌کند.

وقتی درباره نوع چادرش می‌پرسم، شروع می‌کند به تبلیغ جلابیب «من قبلا از این چادر معمولی‌ها سرم می‌کردم، ولی آدم وقتی جلابیب سر می‌کند می‌فهمد که این چادر چه‌قدر بهتر است.» و با خنده ادامه می‌دهد «کلی امکانات هم دارد. جلویش بسته است و به خاطر همین پوشش بهتر است. آستین‌هاش بند انگشتی دارد و به همین خاطر لازم نیست حتما ساق دست کنیم، مخصوصا توی هوای گرم خیلی بهتر است. تازه هم جیب دارد هم روبند!»

مریم سال آخر دوره کارشناسی است. مانتو و مقنعه می‌پوشد. البته مانتو و مقنعه بلند که هم پوشیده باشد هم جلب توجه نکند. خودش می‌گوید« زیاد تعصبی ندارم. بعضی مواقع هم چادر عربی سرم می‌کنم. قبل از دانشگاه اغلب، چادر معمولی سرم می‌کردم، البته از زمان راهنمایی سر همین نوع حجاب کلی درگیر بودم. خانواده و مدرسه تاکید داشتند که چادر باید پوشید. اما من می گفتم اگر اصل حفظ حجاب است چرا حتما می‌گویید چادر؟

خیلی از چادری‌ها هستند که چادر سرشان هست اما نه حجابشان حفظ می‌شود نه وقار و متانت یک دختر محجبه را دارند. بلاخره بعد چند سال حرفم را قبول کردند و اختیار انتخاب نوع حجابم را به خودم دادند. من الان با همین پوشش دانشگاه می‌روم، سر کار هم می‌روم. مشکلی هم تا حالا برایم پیش نیامده چون همیشه حواسم هست متانت خودم را حفظ کنم »

از نرگس درباره‌ی چادرهای مختلف و متنوعی که آمده سوال می‌کنم که بلافاصله می‌گوید «از چادر ملی متنفرم. همه اندام آدم پیداست از مانتو هم بدتره. جلابیب‌هایی هم که تنگ دوخته شده به نظرم جلب توجه می‌کنه. خلاصه بگم کلا از چادرهای تنگ بدم میاد.» کمی مکث می کند و بعد می‌گوید «راستی! از چادر شالی هم خیلی بدم میاد. اصلا چادر نیست به نظرم!»

اما مائده انگار غیر از همین چادرهای معمولی که خودش سر می‌کند، چادر دیگری را قبول ندارد. « چادرهای ملی و دانشجویی و ایرانی و… که تنگ است و اصلا فرقی با مانتو نداره. این چادر کمری‌ها هم به نظرم اون قسمت جلوش که می‌افته، ظاهرش قشنگ نیست. جلابیب بد نیست ولی اصلا چادر آستین‌دار رو دوست ندارم.

از چادرهایی هم که کیف روش می‌افته خوشم نمیاد، اصلا کیف نباید روی چادر باشه.» بعد هم بدون اینکه من چیزی پرسیده باشم خودش اضافه می‌کند «به نظر من وقار و متانت این چادرهای معمولی از همه بیشتره. این چادرهای جورواجوری که در اومده برای کسی که مانتویی بوده و تازه می‌خواد چادری بشه خوبه، وگرنه برای کسایی که چادر معمولی استفاده می‌کردن، همین چادر معمولی‌ها از همه بهتره.»

عاطفه اما هیچ چادری را زیر سوال نمی‌برد. دلیلش هم جالب است «من تا وقتی که چادر معمولی سرم می‌کردم، حاضر نبودم یک لحظه به چادر دیگه‌ای فکر کنم، با کلی اصرار اطرافیان، آن‌هم فقط برای رانندگی، حاضر شدم جلابیب سرم کنم، اما بعد از اون دیگه چادر معمولیا برام سخت بود. هر چه قدر هم که قبلش می‌گفتم حتی جلابیب با این همه پوشیدگی‌ش جلب توجه می‌کنه، بعد از این‌که خودم جلابیب سر کن شدم، نظرم برگشت!

برای همین نمی‌تونم بگم من هیچ‌وقت فلان چادر رو سر نخواهم کرد. فقط می‌دونم اگر چادری تنگ باشه به‌نحوی که حد حجاب رو برام رعایت نکنه هیچ‌وقت سر نخواهم کرد. البته الان همین جلابیب رو دوست دارم و چادر معمولی. ولی مثلا توی مکه از این چادر کمری‌ها هم سرم کرده‌ام، گرچه به نظرم به قشنگی جلابیب و چادر معمولی نیست.»

مریم اما با چادر ایرانی و ملی هم مشکلی ندارد. مریم معتقد است « هر چیزی که بتونم باهاش حجابم رو رعایت کنم و توش راحت باشم و البته قشنگ باشه، حالا هر مدلی که می خواد باشه، اصلا حساسیت خاصی ندارم. ولی خب مثلا می‌دونم بعضی جاها کلا چادر برام دست و پا گیره و توش راحت نیستم، خب اون جاها با مانتو بلند و گشاد می‌رم. یا مثلا بعضی جاها رو حس می‌کنم باید با چادر رفت. مثلا خیلی‌ها رو دیده‌م که برا مناسبتی مثل نماز عید فطر یا عید قربان هم با مانتو می‌رن اما من احساس می‌کنم شرکت تو چنین مراسمی احترام خاصی می‌طلبه و چادر براش خیلی مناسب‌تره.»

نظر بچه‌ها را درباره رنگ پوششان می‌پرسم. نرگس و مائده معتقدند چادر باید مشکی باشد اما روسری رنگی سرشان می‌کنند. البته دلایلشان متفاوت است. نرگس می‌گوید « با رنگ‌های دیگه مشکل ندارم و حاضرم سرم کنم» و تاکید خاصی می‌کند روی کلمه «مشکل» و بعد ادامه می‌دهد «ولی خب مشکی خیلی شیک‌تره»

مائده اول می‌گوید که «این چادرهای رنگی که میخواستند مد کنن، قهوه‌ای و سرمه‌ای و… بور می‌زنه. مشکی کمتر جلب توجه هم می‌کنه» اما وقتی می‌گویم شهری هست که خانم‌ها به جای چادر مشکی چادرهای سفید، مثل چادر احرام سرشان می‌کنند، اگر آنجا باشی … نمی‌گذارد، حرفم تمام شود و می‌گوید« نه! باز هم مشکی سرم می‌کنم.» جمله‌ام را تمام می‌کنم که در این شهر چادر مشکی که بیشتر جلب توجه می‌کند. مائده باز می‌گوید که چادر مشکی سرش می‌کند. انگار که جلب توجه کردن بیشتر توجیه است برای این عادت مشکی سر کردن.

عاطفه درباره رنگ می‌گوید «خب فعلا چادر مشکی رسمه. اما اگر زمانی یا جایی باشه که رنگ دیگه ای رسم و عرف بشه، تعصبی روی مشکی سر کردن ندارم. اتفاقا وقتی زنهای محجبه اندونزیایی رو می‌بینم که با رنگای روشن و شاد خیلی هم خوب حجابشون رو حفظ می‌کنن، خیلی خوشم میاد.»

مریم که انگار اصلا با رنگ مشکی مشکل دارد. خودش می‌گوید «الان درسته که بیشتر از رنگ مشکی می‌پوشم ولی رنگهای سنگین دیگه رو هم استفاده می‌کنم. مثلا کرم، قهوه‌ای، سرمه‌ای، سبز تیره یا… . اتفاقا معتقدم باید جا بندازن که از رنگهای شادتر استفاده کنیم. چیه خانوم‌های با حجاب همه‌ش رنگ تیره استفاده کنن؟ آدم افسردگی می‌گیره. ولی خب نباید جوری هم باشه که رنگش تو ذوق بزنه یا برای نامحرم جلب توجه کنه»

نظرات مختلف بچه‌ها را که می‌شنوم، نه می‌توانم هیچ کدام را رد کنم، نه هیچ کدام را تایید. دوباره یاد بحث‌های بی‌نتیجه گذشته می‌افتم و با خودم فکر می‌کنم وقتی دین حد حجاب را رعایت کرده و می‌توان به شیوه‌های مختلف این حد را نگه داشت، چه اشکالی دارد که پوشش‌های مختلفی داشته باشیم؟

به شرط آن‌که حواسمان باشد این پوشش‌ها موجب شکستن مرز حجاب و یا جلب توجه بیشتر نامحرمان نشود، گرچه من هم معتقدم هیچ چیزی وقار و متانت چادر را ندارد، آن هم چادرهایی که تنگ و قالب تن نباشند،‌ که فقط اسمشان چادر است!

۴ دیدگاه در “حجاب‌های خوشمزه!”

  1. سلام
    من پیش دانشگاهی هستم و مثب نرگس چادر معمولی می پوشم والبته چادر عربی رو هم دوست دارم…

  2. من تهران که بودم با چادر مشکی حتی روسری نارنجی هم می پوشیدم اما توی شهر خودمون نیشابور نمیشه. با اینکه جدیدا اوضاع حجاب توی شهر افتضاح شده اما چادریها نمی تونن خیلی با روسری های رنگی مانور بدن استفاده از حجابهای رنگی بستگی به عرف داره. خود من چند وقته جلابیب سرم می کنم اما باز هم به نظر خودم سنگینی و وقار چادرهای کلاسیک خودمون بیشتره.

دیدگاه‌ها بسته شده است.