با رشد و گسترش تکنولوژیهای ارتباطی، روزبهروز بر تعداد کاربران فضای مجازی افزوده میشود و نادرست نیست اگر این فضا را دنیایی به موازات دنیای واقعی بدانیم؛ با شهروندانی که همان کاربران این فضا هستند.
داشتن امنیت، شاید یکی از مهمترین نیازهای انسان است که در جامعه، نهادها و ارگانهای متعددی تأمین و حفظ آن را برعهده دارند.
اما در دنیای مجازی، بهواسطهی گمنامی افراد، فرامرزی بودن و پیشرفت سریع تکنولوژی، ایجاد امنیت با دشواریهای بسیار همراه است و با این که دولتها قوانینی را برای حمایت از امنیت کاربران این فضا وضع نمودهاند؛ اما در عمل، توفیق چندانی حاصل نشده است. در کشورهایی مانند ایران که هنوز تمامی سیستمها و زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، دیجیتالی نشدهاند و بسیاری از امور و کارها به شیوهی سنتی انجام میپذیرد، مهمترین مسأله در زمینهی امنیت کاربران را میتوان امنیت روانی آنان دانست. که برهمخوردن آن میتواند در زندگی واقعی کاربران نیز، مشکلاتی را ایجاد نماید.
آرزو ۱۹ساله است، دو سالی میشود که از اهالی این دنیای مجازی شده است: «راستش را بخواهید اصلا آرامش ندارم. میترسم؛ از همه، از تمامی آدمهای اینجا و هرچیز که به آنها مربوط میشود. بعد از این مدتی که اینجا بوده ام الان به نظرم هر فرد امنیت خود را باید خود ایجاد کند؛ وگرنه از طرف دیگران به هیچ احدالناسی نمیشود اعتماد کرد».
مهدی شش-هفت سال است که با اینترنت آشنا بوده و ساعات زیادی را در این فضا سپری کرده است. او هم میگوید: «اینترنت هیچوقت امنیت صددرصد ندارد. اصلا فضای نت امن نیست. البته این امنیت نسبی است؛ مثلا برای افرادی مثل ما که زیاد در دنیا مهم نیستیم امنیت هست، البته نه امنیت کامل».
ایمان هم شش سال است که وبلاگنویسی میکند. وقتی میپرسم: «در این فضا احساس امنیت و آرامش میکنید؟» پاسخ میدهد: «به هیچوجه! حتی با شخصیت مجازی! اینجا دیگر هیچ تفاوتی با دنیای حقیقی ندارد، الا اینکه با هیچ کسی هیچ رابطهی حقیقیای نداشته باشیم. و مهمتر از همه اینکه سطح امنیت روانی در اینترنت از امنیت روانی در جامعه شدیدا آسیبپذیرتر و شکنندهتر است؛ یعنی در محیط اینترنت خیلی زودتر از فضای خارج، اعصاب انسان به هم ریخته و قاط میزند»!
ادامه امنیت حقیقی در یک وجب خاک مجازی