چندروزی از هیاهوی خبری عروسی کیت و شاهزاده ویلیام انگلیسی میگذرد. عروسیای که توجه همه دنیا را به خود جلب کرد. تا آنجا که تعدادی از خبرگزاریها گزارش لحظه به لحظه و زنده از عروسی ویلیام و کیت را در راس کار خود قرار دادند. در این میان رسانههای مختلف هم دیدگاه خودشان را درباره این عروسی بیان کردند:
از تحلیل وضعیت اقتصادی انگلیس تا حساب آمار و ارقام هزینه عروسی کیت. از گزارش لحظه به لحظه دوخت و مدل لباس کیت که میگویند در صندوقچهیی پنهانش کرده بودند تا روز عروسی، از هیجان مردم برای دیدن مدل لباس عروس کیت، از پوشش خبری مراسم عروسی توسط دوربینهای رویتر. از شادی و استقبال مردم از مراسم عروسی تا …. و هر آنچه فکرش را بکنید.
از اولین روزهای انتشار خبر عروسی اینچنینی، خورهی نوشتن مطلبی در باره کیت افتاده بود روی مغزم و توی شیارها و دالانهایش آرام آرام میخزید. حالا که تب و تاب خبرهای عروسی خوابیده و دیگر هیچکسی توی زندگی کیت و ویلیام سرک نمیکشد، نوشتنم آمده.
میگویم حالا نوشتنم آمده چون نمیخواستم حرفهای تکرای بزنم و از خرج و هزینه و چه و چه بگویم. هر کس که ما را نشناسد دیگر ما خانمها که یکدیگر را خوب میشناسیم. عروسی که تمام میشود از کله سحر روز بعدش گوشی تلفن را میگیریم دستمان و هی به هم زنگ میزنیم و راجع به لباس و آرایش و مدل موی عروس و ابروهای برداشته آقا داماد حرف میزنیم! اما این یکی دیگر فرق میکند.
از هیچ کدام اینها خبری نیست. نه ویلیام شاهزاده ابروهایش را برداشته و نه کیت آرایش خاصی داشته و لباس خاصی پوشیده است. تقریبا با عروسیهای ما اصلا قابل مقایسه نیست. حتی با دختران و زنان عادی توی خیابانهای ما هم به شدت تفاوت دارد. دختران و زنان ما در رفت و آمدهای عادیشان در خیابان خیلی بیشتر از کیت، پرنسس آینده بریتانیا، در روز عروسیاش آرایش و مدل مو درست شده دارند!
و نکته جالبتر لباس عروس کیت است که حاضرم قسم بخورم اگر همه ایران را بگردی عروس خانمی پیدا نمیشود، حاضر باشد لباسش اینقدر بسته و پوشیده باشد. احتمالا کیت جزو املهای انگلیس است، قطعا اگر لباسش را از ایران تهیه میکرد و از یکی از آرایشگاههای دست چندم ایرانی نوبت گریم و آرایش میگرفت، وضعش بهتر از این بود.
چقدر تاسف میخورم و از زنبودنم خجالتزده میشوم وقتی عروس لختی را میبینم که راضی نمیشود لباسش حتی یک بند باریک داشته باشد و از توی ماشین عروسهای بدون سقف با افتخار برای مردم دست تکان میدهد.
همه مطالب درست است. فقط در مورد «حاضرم قسم بخورم اگر همه ایران را بگردی عروس خانمی پیدا نمیشود، حاضر باشد لباسش اینقدر بسته و پوشیده باشد.» از شما انتظار نیست که این را بگویید. فکر میکنم دلیلش را بدانید. چون خیلی ها هستند که نجابت دارند.
جدی؟واقعا خودتان تنهایی به این نتیجه رسیدید که کیت امل است؟؟؟
اگر مانند بعضی ایرانی ها عروس تا بنا گوشش سایه های هفت رنگ می کشید،تا سر حد مرگ لباس تنگ و لختی می پوشید،موهایش را بالای سرش مثل گنبد درست می کرد،داماد هم زیر ابروهایش را بر می داشت،امل نبود انوقت؟
این طور طرز فکر واقعا شرم آور است،پس وقار و سنگینی و نجابت در کجا جای دارند؟اعتقاد داشتن به آرایش ها ی غلیظ و جلب توجه مردان برای یک دختر مسلمان؟واقعا که…مایه ی تاسف است که او که ممکن است اصلا اسلام را نشناسد اینطور پوشیده و سنگین لباس بپوشد و شما به عنوان یک مسلمان این حرف ها رابزنید.
شرم آور است…
—
چارقد:
دوست عزیز هما، شما فقط تیتر یاداشت رو مطالعه کردید یا نیم نگاهی هم به متن انداخته اید ؟ اگر متن یاداشت را بخوانید می فهمید تیتر با ان علامت تعجب جمله ای است از سر طنز
چقدر متاسفم از این همه سطحی نگری بعضی از خواننده ها…
شاید درد غالب امروز جامعه ما هم بی توجهی و سطحی نگری شده …
من وقتی داشتم عروسی رو میدیدم، همه خانواده به اتفاق گفتن چقدر ساده و بی تکلف … بعد دخترای ما بخوان تو خیابون برن هزار قلم بزک میکنن …
وا مصیبتا !
تاسف بابت این همه درد که داریم
واقعا بنازم به این کیت که اینقدر ساده بود و عقده ای بازی درنیاورد مثل عروسای ایرونی که خودنما هستن
خیلی ساده بود