مینیمال‌هایی از زندگی زناشویی

وضعیت آموزش‌های قبل و بعد از ازدواج خصوصاً در زمینه مسائل جنسی واقعاً درام است، فقر مطلق. آنها که دنبال آموزش برای ارتقای کیفیت زندگی جنسی و خانوادگی خود هستند عمدتاً با منابع غیرمعتبر مثل گوشه و کنار اینترنت روبرو هستند یا باید بنشینند پای همان آموزه‌های مادربزرگ‌ها که معلوم نیست چقدر کارآیی داشته باشند و به درد جامعه و خانواده درحال گذار امروز بخورد. این می‌شود که می‌بینیم زندگی دخترپسرهای جوان امروزی به مویی بند می‌شود و با کوچک‌ترین تلنگری از هم می‌پاشد، سر اشتباهاتی که از خیلی‌هایشان می‌شد با آموزش یک‌سری مهارت و نازک‌کاری جلوگیری کرد. و همه ش که این نیست. مگر حتماً باید زندگی‌ای از هم بپاشد که آدم به فکر کسب مهارت و رفتار درست برود؟! همین که زندگی‌‌ای بتواند یک قدم به خوشبختی نزدیک شود، چرا نشود؟!

حالا یک سری از بچه‌هایی که به نظر می رسد خودشان در گیرودار زندگی و جریان‌هایش هستند، آمده‌اند و یک وبلاگ مینمال زده‌اند در همین راستا، یک قدم رو به خوشبختی.

ازدواج‌نوشت حالا آرشیو پروپیمانی دارد که از همه‌چیز درباره ازدواج و زندگی زناشویی حرف می‌زند. خوبی‌هایی دارد و بدی‌هایی. یکی یکی خوبی‌ها و بدی‌هایی که به چشمم آمده را برای شما هم بگویم:

قدم به قدم

همین که ادعا ندارد «خوشبختی در یک ثانیه» و بلکم یک صدم ثانیه، خودش یعنی واقع‌بینی. همین که ادعا نمیکند مثلاً این پست دیگر آخرش است و پست‌ها ادامه دارند یعنی حالا حالا‌ها جا داریم برای یاد گرفتن و بهتر شدن.

هم زن هم مرد

ازدواج‌نوشت هم نویسنده‌ی زن دارد هم مرد. این یعنی دو دریچه برای نگاه، نگاه جامع. یعنی دوسویه دیدن وظیفه بهتر کردن زندگی.

مینیمال به مثابه تلنگر

کوتاه‌نوشت بودنش، با توجه به مهارت نویسندگانش در رساندن محتوا در همان یک دو کلمه، حقیقتاً یک حُسن است. کوتاهه‌هایی که بعضی‌وقت‌ها شیره جان یک فصل کتاب‌ند یا حاصل چندسال تجربه. مینیمال‌ها می‌توانند مثل تلنگر کار کنند و توی ذهنمان حک شوند. همین کارآیی‌شان را بیشتر می‌کند.

و باز هم مشکل عدم‌تخصص

خب بالاخره نویسندگان این وبلاگ هم که همگی روانشناس و مشاور خانواده نیستند، نهایتاً بخواهند تجربیات خودشان را دور همی به دیگران هم پیشنهاد کنند. این‌ست که گاهی نظراتشان خیلی هم قابل اعتماد نیست. مثلاً تو همین پست‌های اخیرشان نوشته‌اند که:

یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۰۳ AM
«

یک زن خوب زنی است که هیچ» پاشنه‌ی آشیلی؛ برای زن ِدیگر باقی نگذارد. » این یعنی انتظار ابرانسان بودن از خود داشتن. همه فن حریف فقط یک افسانه است و رقابت با تمام زنان عالم و باقی نذاشتن پاشنه آشیل برای هیچ کدامشان، کاری غیرممکن و دیوانه کننده. تصور کن بخواهی با تمام زنان عالم در همه امور رقابت کنی و از همه‌شان هم جلو بزنی و این تازه بشود تعریف «یک زن خوب» برایت!

زن و البته مرد خوب، زن و مردی هستند که چشمشان را قبل ازدواج باز کنند و دقیقاً بدانند با کی، با چه نوع کم و کاستی‌هایی ازدواج می‌کنند. عقلانی‌تر اینست که کمبودهای خودت و همسرت را بشناسی و بپذیری. البته سعی برای بهتر شدن چیز دیگریست و سر جایش خودش هست به هرحال.