هنگامی که در سال ۱۲۶۵ هجری شمسی، در خانوادهی حاج سید محمدعلی امینالتجار اصفهانی، دختری به دنیا آمد، هیچکس گمان نمیکرد که روزی مقام و منزلت علمی و عرفانی او به جایی برسد که بزرگانی از علما و عرفا حضور در محضر این دختر را مایه فیض و افاده بدانند و علما و دانشمندان بسیاری از کشورهای اسلامی برای دیدار و گفتگو، به نزد وی بیایند.
حاجیهخانم سیده نصرت بیگم امین، که اکنون با نام بانو امین شناخته شده است، فرزند پدری مومن و سخاوتمند و مادری متعبد و خیرخواه بود که پس از سه فرزند پسر، به دنیا آمد.
در حالیکه فضای فرهنگی حاکم بر آن زمان به گونهای بود که کمتر خانوادهای به خود اجازه میداد که دخترش را برای کسب علم و دانش به مدرسه یا مکتب بفرستد و حتی بسیاری فراگیری خط و خواندن و نوشتن را برای دختران جایز نمیدانستند، با روشنبینی و تشویق مادر بزرگوار خانواده، سیده نصرت چهارساله برای آموزش قرآن و یادگیری خواندن و نوشتن، در فضایی همراه با رعب مکتبخانهها و خانم معلم پیری که همیشه چوب بلند تنبیه در دست داشت و نصرت کوچک را «گوشت ناپز» میپنداشت، راهی مکتب میشود.
این بانوی شریف که نسب پاکش با سی واسطه به امام علی بن ابیطالب (ع) میرسد، همزمان با تحصیل علم، در سن ۱۵ سالگی با پسرعموی خود به نام «حاج میرزا» و ملقب به «معینالتجار»، که از بازرگانان سرشناس اصفهانی بود ازدواج میکند. این در حالی است که پذیرش مسئولیت سنگین خانهداری و پرورش فرزندان، هیچگاه مانع از ادامه تحصیل وی نمیشود. حتی مرگ هفت فرزند خویش را ابتلا و آزمایش الهی دانسته و اجازه نداد که این قبیل مسائل مانع کسب فیوضات علمی او شود.
از پشتکار این بانوی بزرگ در امر فراگیری علم چنین نقل کردهاند که در زمان جنگ جهانی اول، دو فرزند کوچک او به فاصله چند روز فوت کردند و به همین دلیل استادشان آیتالله نجف آبادی سه روز درس را تعطیل میکنند و به خانهشان نمیروند؛ روز چهارم بانو امین، به دنبال استاد میفرستند و وقتی ایشان میآیند، علت تعطیلی درس را سوال میکنند. آیتالله نجف آبادی میگویند که من شرمم میشود که بچهتان تازه از دنیا رفته برای درس بیایم و بانو امین پاسخ میدهد: من پیش خدا شرمم میشود که سه روز است چیزی نخواندهام. خدا یک چیزی به من داد خودش هم گرفت.
نکتهی قابل توجه و مهم آن است که بانو امین، به گونهای برنامهریزی نموده بود که برنامه تحصیل و تعلیم ایشان در منزل مهیا میشد و همزمان با مطالعات مستمر و نوشتن کتابهای مختلف در منزل و رسیدگی به امور خانه، در صورت لزوم با علماء هم دیدار و مباحثاتی داشت.
بانو امین علاوه بر کسب علم و رسیدگی به امور خانه، توجه بسیاری به مسائل روز داشته و با هوشیاری تمام نسبت به این امور واکنش نشان میدادند. برای مثال میتوان به نوشتن کتاب «روش خوشبختی» توسط وی اشاره نمود. این کتاب در زمانی نوشته شد که رضاخان پهلوی تمام توان خود را برای نابودکردن ارزشهای اسلامی به کار گرفته و در سال ۱۳۱۰ مقدمات کشف حجاب را فراهم نموده بود و در سال بعد، پس از برگزاری کنگرهی زنان شرق، به طور رسمی کشف حجاب نمود.
در این شرایط سخت بود که بانو مجتهده امین با نگاشتن کتاب «روش خوشبختی و توصیه به خواهران ایمانی» خطاب به زنان مسلمان متذکر میشود که اگر زنان یک جامعه، که از ارکان آن هستند، فاسد بشوند، جامعهای را به فساد میکشند، مخصوصا اگر فساد یا گناهشان علنی باشد.
هم چنین در شرایطی که رضاخان با شعار تجددخواهی و تاکید بر ناسیونالیسم، سعی داشت به تحقیر و حتی محو آثار تمدن و فرهنگ اسلامی بپردازد، سیده نصرت، با نام مستعار « بانوی ایرانی» شروع به نوشتن کتب خود، با مضامین شرعی و اسلامی، کرد تا نشان دهد که بانوی ایرانی، بانویی است که در دوران اسلامی، زندگی جدید و واقعی خود را شروع کرده و پس از ورود اسلام به ایران بوده که زمینهی رشد و کمال زنان مهیا شده است.
از این بانوی بزرگوار تالیفات گوناگونی بر جای مانده که میتوان به «مخزنالعرفان» با موضوع تفسیر قرآن مجید در ۱۵ جلد، «نفحات الرحمانیة» که به زبان عربی نگاشته شده، «سیر و سلوک» با موضوع روش اولیا و طریق سیر سعدا «معاد»، «اربعین هاشمیه»، « مخزن اللئالی» در وصف فضایل امام علی بن ابیطالب(ع) و… اشاره نمود.
بانو مجتهده امین، با توجه به شناختی که از ارزش تعلیم و تعلم داشت، علاوه بر کسب علم، به موضوع علمآموزی دختران و بانوان، توجه نموده و علیرغم نامساعد بودن وضعیت اجتماعی آن زمان، در سال ۱۳۴۴ حوزهای به نام «مکتب فاطمه(س)»، ویژهی بانوان تاسیس نمود که در آن، به تدریس رشتههای فقه، اصول، حکمت، عرفان، فلسفه و… میپرداخت و حدود ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ شاگرد را جذب کرده بود. این مکتب، نه تنها از شاگردان شهریهای دریافت نمیکرد، بلکه تمام هزینههای آن، توسط خود حاجیه خانم امین پرداخت میشد.
سیده نصرت، علاوه بر «مکتب فاطمه»، با توجه به شرایط بد فرهنگی برای تحصیل دانشآموزان دختر در مدارس، اقدام به تاسیس دبیرستانی دخترانه کرد و به این طریق راه را برای ادامهی تحصیل دختران در خانوادههای مذهبی میسر نمود.
فعالیت حوزه «مکتب فاطمه» و این دبیرستان، به تدریج توانست جریان و نهضتی علمی-فرهنگی را در میان قشر زنان ایجاد نماید.
توصیهی این بانوی فرهیخته به زنان و دختران چنین بود که مشکلات دوران تحصیل را تحمل کنند و درس را ادامه دهند، زیرا کمبود افراد متعهد و آگاه در بسیاری جوامع به خوبی حس میشود.
بانو مجتهده امین، خود به خوبی به این توصیه عمل نموده تا جاییکه توسط تعدادی از آیات عظام و مراجع زمان خود مانند آیتاللهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (موسس حوزه علمیه قم)، آیتاللهالعظمی آقا سیدمحمدکاظم شیرازی، آیتالله ابراهیم حسینی شیرازی اصطهبناتی، آیتالله شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی، حجةالاسلام والمسلمین حاج شیخ مرتضی مظاهری نجفی اصفهانی به اخذ درجه اجتهاد و روایت نایل شد.
همچنین مرتبه علمی وی به جایی رسید که حتی دانشمند و فقیه بزرگ اهلبیت، آیتالله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی، از خانم امین، درخواست اجازه روایت نمود و ایشان در قسمتی از این اجازه نامه چنین نوشته است: «پس از استخاره به ایشان اجازه دادم که روایت کند از من هر چه را که روایتش برای من صحیح است از کتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه و غیره، اینها که از تالیفات شیعه، آنچه اصحاب، از غیر شیعه روایت کردهاند، به جمیع طرقی که معلوم و در خود مضبوط است.»
زیباست..مممنون