زندگی روزمره در یک شبانه‌روزی

در کوچه پس کوچه‌های خیابان میرزای شیرازی خانه‌ای است؛ البته متفاوت از دیگر خانه‌ها. جایی‌که دخترهای آن دست به دست هم داده‌اند تا بگذرانند زندگی‌شان را، و بسازند آینده‌ای را که سرنوشت برای آنها طور دیگری رقم زده است.

خانه مهر طه در سال ۸۱ با اخذ مجوز از سازمان بهزیستی و نیروی انتظامی کار خود را با پذیرش ۵۸ دختر آغاز کرد و تاکنون ۱۵۵ دختر را زیر چتر حمایتی خود قرار داده است. این خانه محل نگهداری شبانه‌روزی دختران بی‌سرپرست و بدسرپرستی است که با حمایت خیرین می‌چرخد. حالا خانه‌ی مهر طه خانه‌ی خاطرات تلخ و شیرین این دختران است که بیشتر آنها از سن ۸ سالگی به آنجا آمده‌اند. خانه‌ای که قرار است آینده سرشار از امید و آرزوهای آنان را شکل دهد؛ مانند هزاران هزار دختربچه دیگر. آنها در آنجا می‌پزند، می‌خورند و می‌شویند ظرف‌ها‌، لباس‌ها و کینه‌های والدین‌شان را؛ والدینی که به بهانه یا به دلیل، از این مسئولیت مهم شانه خالی کرده‌اند.

ساعت ۱۱ یکی از روزهای گرم و آفتابی با چراهای زیادی که ذهنم را درگیر خود ساخته بود روانه این مرکز شدم؛ از «دختران فراری هم می‌توانند به این مراکز مراجعه کنند و در آنجا نگهداری شوند؟ یا اینکه چرا دولت از این مراکز حمایتی نمی‌کند؟»…

ژیلا مدنی مسئول روابط عمومی موسسه که خود دو فرزند دارد، یکی از افرادی است که در این خانه با دختران، انس زیادی گرفته است. او می‌گوید دولت بهتر است از موسساتی که دارای تجربه نگهداری هستند حمایت ‌کند چرا که این موسسات صاحب یک الگوی آموزشی هستند و می‌توانند آن را گسترش دهند.

این بچه‌ها وقتی به خیابان می‌روند،… آسیب اجتماعی همین است. وقتی غذا و سرپناه نداشته باشند امکان دارد دست به هزار کار بزنند. این یعنی آسیب برای من و خانواده‌ام. گرچه در این مسئله ما و مردم مقصر نیستیم. مثلا بچه‌ای که اعتیاد دارد، ما که اعتیادش را به وجود نیاورده‌ایم. باید دید کدام سازمان و ارگان متولی این امر است. اما دودش در چشم ماست؛ چون این بچه‌ها در کنار ما زندگی می‌کنند.

تفکیک سنی دخترانی که در مرکز نگهداری می‌شوند به چه صورت است؟

هم اکنون ۴۶ دختر کودک و نوجوان تحت سرپرستی و نگهداری شبانه‌روزی این موسسه می‌‌باشند. که برحسب تفکیک سنی از بچه‌ها مراقبت می‌شود. در ساختمان میرزای شیرازی دختران ۱۴سال به بالا حضور دارند و در لارستان هم ۲ بچه کوچک ۶ و ۷ ساله، و بقیه ۱۱ تا ۱۴ ساله هستند. همچنین ۸ دانشجوی دختر داریم که در این محل بزرگ شده‌اند ولی تحصیلاتشان به اتمام رسیده و مشغول به کارند. چون می‌خواهند زندگی مستقلی را شروع کنند، خانه‌ای برای آنها تهیه کرده‌ایم. هزینه مسکن را مؤسسه مهر طه تقبل کرده و بقیه هزینه‌ها با خودشان است. البته همچنان تحت پوشش ما هستند و دائم با آنها در تماس هستیم.

پذیرش دختران در خانه مهر طه بر چه اساسی صورت می‌گیرد؟

براساس معیار سلامت جسم و جان و روان و اخلاق و هم‌چنین فقدان سرپرست؛ چه از دست دادن والدین بر اثر فوت و یا براساس عدم صلاحیت آنان.

اینکه کسی بیاید و خودش را معرفی کند چطور؟

خودمعرف هم داشتیم اما باید اداره سرپرستی دادگستری مجوز حضور در موسسه را تائید کند.

طبق آماری که داریم، هر ساله بیش از یک میلیون جوان زیر ۱۸ سال از خانه فرار می‌کنند. برای پذیرش این دختران هم طرحی دارید؟

طرح زیاد داریم. حتی دغدغه ما همین بچه‌ها هستند اما توان نداریم. این مستلزم این است که ما ساختار جدید و ساختمانی مجزا داشته باشیم. ولی اساسا سعی می‌کنیم این قشر از بچه‌ها را وارد این مجموعه نکنیم؛ چون به صورت جمعی زندگی می‌کنند، تاثیر پذیری‌شان زیاد است.

اگر وبلاگ «زندگی روزمره در یک شبانه‌روزی» را نگاه کنید می‌بینید که این بچه‌ها چقدر توانمند هستند اما به همان اندازه هم آسیب‌پذیر خواهند بود. ما تقریبا سعی می‌کنیم بچه‌ای را که از لحاظ اخلاقی سالم باشد، پذیرش کنیم. چون واقعا توان ما برای دخترانی که آسیب‌دیده هستند کم است. گرچه این دخترانی هم که در این محل نگهداری می‌شوند از همان خانواده‌ها هستند اما خودشان هیچ آسیبی را تجربه نکرده‌اند و مستقیم درگیر نشده‌اند، چرا که بیشتر این بچه‌ها از سن کم با ما بوده‌اند.

یعنی اگر حمایت شوید نگهداری از دختران بزه‌کار را هم می‌توانید در برنامه‌هایتان داشته باشید؟

با در اختیار گذاشتن مکانی مجزا و حمایت‌های مالی آمادگی اینگونه فعالیت را داریم. ما خوشحال می‌شویم بتوانیم در تمامی عرصه‌ها کار کنیم.

موردی هم داشته‌اید که ازدواج کرده باشند؟

از بچه‌های این مرکز ۵نفر ازدواج کرده‌اند و در تابستان هم ۳ نفر دیگر ازدواج خواهند کرد. یکی از مشکلات این بچه‌ها ازدواج‌شان است چرا که کمتر شرایط ازدواج برای آنها پیش می‌آید. اما به‌عنوان مثال یکی از بچه‌هایی که ازدواج کرده و خود دارای فرزند است، زندگی موفقی دارد و حتی دارای اعتماد به‌نفس است، چون می‌داند ما همچنان حمایتش می‌کنیم.

بنابراین بعد از ازدواج هم موسسه از بچه‌ها حمایت می‌کند؟

بله. مهر طه خود را خانواده این بچه‌ها می‌داند و خودش را موظف می‌داند کماکان پشتیبانی و حمایت کند. مثلا پدر یکی از بچه‌های ما به‌طور ناگهانی و اتفاقی در یکی از شهرهای کردستان شناسایی شد و بعد از شانزده سال به آغوش پدر بازگشت و امسال هم ازدواج کرد. ما موظف هستیم برای او جهیزیه مهیا کنیم.

یکی از کارهایی که برای ما اهمیت دارد این است که به‌نوعی پیوند این بچه‌ها را با خانواده‌های‌شان نگه داریم. درست است که بچه آسیب‌دیده است و معلوم نیست پدر و مادرش کجا هستند، اما یافتن یک نقطه اتکا از اقوام خیلی مهم است که بچه بداند یک نفر هم‌اسم او در این دنیا زندگی می‌کند.

اینکه در این دنیا تنها باشی و بدانی که هیچ کسی به فکرت نیست، این مسئله خیلی سنگین است. کار اصلی مددکاری ما این است که ارتباط خارجی این بچه‌ها را با اقوام برقرار کند و چنانچه صلاحیت اخلاقی آنها تایید شود، بچه‌ها می‌توانند با آنها رفت و آمد داشته باشند. ما فعالانه روی این مسئله کار می‌کنیم.

در این ۹ سالی که موسسه مهر طه فعالیت می‌کند چه موانعی سر راهش قرار داشته است؟

مهمترین مشکلی که با آن مواجه هستیم مسئله‌ی محل نگهداری این بچه‌ها است؛ چرا که ما دو مرکز نگهداری شبانه‌روزی دختران بی‌سرپرست و بدسرپرست داریم که یکی در میزرای شیرازی و دیگری در لارستان واقع شده است. ساختمان این ۲ مرکز متعلق به شهرداری است که البته ۲ سال پیش ساختمان میرزای شیرازی توسط ۳ نفر از خیرین خریداری شده ولی ساختمان لارستان همچنان در اختیار شهرداری قرار دارد که دائم بابت تخلیه ما را تحت فشار قرار می‌دهند و ما هم شدیدا به دنبال فرد خیری هستیم که آن ساختمان را هم خریداری کند.

از طرفی دیگر نگهداری شبانه‌روزی یکی از موارد کاری طاقت‌فرسا است و فقط هم به عوامل مادی نیاز ندارد. کل هزینه‌های این موسسه از طریق مردم تامین می‌شود و ما از هیچگونه حمایتی از سوی بهزیستی و شهرداری برخوردار نیستیم. حتی برای ساده‌ترین کار و برخورداری از سالن همانند بخش خصوصی با ما برخورد می‌شود. هیچ تخفیف و حمایت خاصی انجام نمی‌شود. تاکنون از حمایت‌های مردمی برخوردار بوده‌ایم. اما بخش دیگر قضیه بخش نرم‌افزاری است. نظام خوابگاهی نظام سختی است مخصوصا که بچه‌ها نیاز به محبت، دوستی، عشق و فراگیری آن دارند؛ چیزی که تا به حال از آن محروم بوده‌اند. اکثر این بچه‌ها از خانواده‌های آسیب‌دیده آمده‌اند، والدین‌شان عمری درگیر مسائل اخلاقی، اعتیاد و طلاق بوده. حتی بچه‌هایی که بی‌سرپرست هستند هم به نوعی آسیب‌دیده هستند و نیاز به مربی قابلی که بتواند بچه‌ها را پشتیبانی کند دارند و یا شخصی که بتواند در کنارشان همانند مادر به آنها محبت کند.

در کنار بحث مالی قضیه، دید اجتماعی نسبت به این قضیه هم خیلی مهم است؛ با توجه به اینکه متاسفانه بحث آسیب اجتماعی تمام‌نشدنی و هر سال پدیده‌های جدیدتر در حال شکل‌گیری است. مثلا در مورد دختر آسیب‌دیده فکر می‌کردیم که فقط در خیابان در حال دست‌فروشی است ولی کافی است این دختر به سن بلوغ برسد؛ قضیه چیز دیگری می‌شود؛ از اعتیاد گرفته تا تن‌فروشی که متاسفانه رو به گسترش است. من فکر می‌کنم اگر دولت از موسساتی که دارای تجربه نگهداری هستند حمایت کند چون این موسسات صاحب یک الگوی آموزشی هستند و می‌توانند آن را گسترش دهند؛ اما مشروط به اینکه اطمینان داشته باشند هستند و پشتیبانی می‌شوند؛ نه طوری که اگر اتفاقی برای این بچه‌ها بیفتد ما را مقصر بدانند. این مسائلی است که موسسات غیرانتفاعی مانند مهر طه همیشه درگیرش هستند. کار در این موسسه مانند یک کار روزمره می‌ماند. شما فکر می‌کنید مثل بچه خودتان باید همه کاری برای آنان انجام دهید؛ از خورد و خوراک که کوچکترین کار است گرفته تا بهره‌گیری از الگوی تغذیه‌ای و مسائل تربیتی و آموزشی و رابطه با خارج از موسسه.

از طرف دیگر ما سه شیفت کاری و در هر شیفت ۳ مربی داریم که در هنگام مدارس شیفت صبح نداریم. از ساعت ۱۲ تا ۶ یک مربی، و از ۶ تا فردا صبح مربی دیگری داریم. بچه‌ها در مدرسه با مشکلات مختلفی روبرو هستند. مثلا مسئولین مدرسه وقتی می‌بینند که بچه‌ها بی‌سرپرست هستند معولا» دو حالت پیش می آید یا بچه ها در معرض ترحم و سهل گیری و چشم پوشی بی حد هستند و یا مورد پیش داوری ها و قضاوت ها و بدبینی ها در مورد مسائل رخ داده در محیط مدرسه قرارد میگیرند که هردو به شدت به این فرزندان آسیب روانی وارد می کنند.یعنی واقعا شرایط این بچه‌ها را درک نمی‌کنند. این بچه‌ها هم همانند بچه‌های دیگر شیطنت‌های خاص خودشان را دارند. ما سعی می‌کنیم مشکلات رفتاری و اخلاقی بچه‌ها را حل کنیم و حتی به نظر من مشکل خاصی ندارند نسبت به بچه هایی که سایه پدر و مادر بالای سرشان هست. حتی قابلیت‌های رفتاری آنها به مراتب بهتر از بچه‌های دیگر است. ولی مردم ما یا متوجه نیستند یا فکر می‌کنند این بچه‌ها چون از یک خانواده آسیب‌دیده آمده‌اند به نوعی می‌توانند آنها را تحت فشار قرار دهند. واقعا این موضوع کلافه‌کننده است. گاهی اوقات مدیر مدرسه زنگ می‌زند و از خندیدن و روپوش بچه‌ها گله می‌کند. یعنی مسائلی که برای همه بچه‌ها پیش می‌آید. این برخوردهایی که با این بچه‌ها می‌شود هنوز درست نشده است. مردم ما نسبت به ایتام دید خوبی دارند و از آنها حمایت می‌کنند اما وقتی بحث نگهداری در میان باشد واقعا با مشکل روبرو می‌شوند و اصلا قبول نمی‌کنند.

مجموعه‌های این چنینی فقط به دست مردم پایدار می‌ماند. وقتی کمک‌های مالی نداشته باشیم مجبور به ترخیص بچه‌ها می‌شویم. بچه‌ای که ۹ سال با ما بوده بعد از ترخیص یا باید به بهزیستی برگردد یا داخل خیابان آواره شود و ۹ سال زحمت ما هدر برود.

در حال حاضر همه‌ی بچه‌ها دارای حامی هستند؟

حامی یعنی فردی که بتواند تا حدی جای خالی اقوام و یا نزدیکانی مثل خاله ،عمه ، دائی و….. را پر کند و یا حامی مالی بتواند بخش هایی از هزینه های فرزند را تقبل کند.

این فرد بعد از مراجعات و شناخت کافی دو طرف و با توجه به ویژگی ها و خصوصیاتش به فرزندی که بتواند با وی ارتباط برقرار کند معرفی و آرام آرام مانوس می شوند و گاهی که می شنوی که فرزندی از خاله و یا عمو صحبت می کند نمی توانی تصور کنی که آنها عمه و خاله واقعی او نیستند.

با توجه به تجربه‌ای که موسسه مهر طه در نگهداری شبانه‌روزی دارد آیا خوابگاه جای مناسبی برای این دختران است؟

ما فکر می‌کنیم بهترین مکان برای این بچه‌ها خانه‌های‌شان است. یا اگر خانه‌ای ندارند باید جایی باشند که اسمش خانه باشد..اینجا هر اندازه هم که خوب باشد و مربی خوبی داشته باشی، وقتی وارد جایی می‌شوی که کوچکترین فضای خصوصی نداری و اینکه مربی هر روز تغییر می‌کند آزاردهنده است. سختی بودن در خوابگاه، نوع خاصی است که بچه‌های ۶ تا ۱۲ ساله نمی‌توانند آن را درک کنند. انتظار ما این است که مردم یاد بگیرند این بچه‌ها جای‌شان در خوابگاه نیست، بلکه در خانه است. البته وجه شرعی این مسئله هم باید مورد توجه قرار بگیرد. به هرحال این دختران به خانه‌هایی می‌روند که مردانی در آن خانه‌ها هستند. باید دید چطور می‌توان این مسئله را حل کرد.

خانواده‌هایی هستند که واقعا تملک مالی دارند و می‌توانند دو یا سه نفر از این بچه‌ها را زیر بال و پرشان بگیرند. بچه‌هایی که در آن خانه‌ها بزرگ شوند به مراتب بهتر از شرایط خوابگاه خواهند بود. ولی متاسفانه مردم نسبت به این مسئله هنوز دید خوبی ندارند.

موسسه در این زمینه اقدامی کرده است؟

تمام نظام تعلیم و تربیتی درباره این بچه‌ها به این سمت رفته که چیزی به نام خانه محور درست شود یعنی در واقع ما خانه‌ای داشته باشیم و به عنوان مثال ۴ نفر از بچه‌ها را با یک نفر قرار دهیم که این امر مستلزم هزینه بسیار سنگینی است و برای ما امکانپذیر نیست. ما انتظارمان این است که مردم به آگاهی اجتماعی برسند. مثلا بسیاری از زنان هستند که ازدواج نکرده‌اند ولی واقعا تملک مالی دارند و شاید امکان تشکیل خانواده نداشته باشند ولی امکان مراقبت از بچه‌ای را دارند. گرچه قوانین ما اجازه چنین کاری را به آنها نمی‌دهد. حتی در قانونی هم که برای کودکان نوشته شد با این امر مخالفت شد اما با توجه به وضعیت اجتماعی که هم اکنون درگیر آن هستیم و تغییر الگوی خانواده، ما باید به آن سمتی برویم که از کسانی که برای‌شان امکان دارد به عنوان مثال مردی داخل خانه ندارند و صلاحیت نگهداری از این دختران را دارند با اطمینان بچه‌ها را به آنها بسپاریم.

برای رسیدن به این اهداف رایزنی با سازمان‌های دولتی صورت گرفته است؟

این کار نیاز به قانون دارد. سازمان بهزیستی به عنوان متولی این امر باید این کار را انجام دهد و از سازمان‌هایی مثل ما پشتیبانی کند و امکانات مختلفی در اختیارشان قرار دهد. آن کار را هم اگر نمی‌کند، این سازمان‌ها را به سمت الگوی خانه‌محور هدایت کند. من فکر می‌کنم ایده شبانه‌روزی مربوط به قرن ۲۰ اروپا است که ما می‌بینیم الیور توئیستی وجود دارد که در یک نوانخانه‌ای زندگی می‌کند. گرچه شرایط بهداشتی آن موقع تا الان قابل مقایسه نیست اما ذهنی که بچه در آن قرار می‌گیرد یک همچه چیزی است و اصلا مطلوب نیست.

ما این بچه‌ها را اینجا جمع می‌کنیم برای اینکه به آنها آرامش و محبت داده و از آن وضعیتی که در خانه نابسامانی بوده‌اند نجات‌شان دهیم، اما اگر قرار باشد همان وضعیت گیجی و منگی را به آنها تززیق کنیم آن کار اصلا فایده‌ای ندارد.


چه امکانات آموزشی و تفریحی برای دختران این مجموعه دارید؟

در مهر طه اصل بر تشویق بچه‌ها به آموزش است. ما یک گروه آموزشی داریم که از اول سال برای آنها برنامه‌ریزی می‌کند، یکی از فعالیت‌هایی که به صورت داوطلبانه انجام می‌شود کار آموزشی است. در طول تابستان هم برنامه تابستانی از جمله زبان، ورزش، آموزشی، کتابخوانی و سینما برای این دختران داریم.

این بچه‌ها خواستگاه‌شان فقر است اما با توجه به اینکه در یک منطقه متوسطی قرار داریم بچه‌ها از لحاظ خورد و خوراک و پوشاک چیزی کم ندارند. ما سال گذشته با این مسئله روبرو شدیم و گفتیم ما نمی‌توانیم هزینه برای دانشگاه آزاد پرداخت کنیم و باید دانشگاه دولتی قبول شوید؛ با این حساب هم بچه‌ها دانشگاه آزاد قبول شدند و یکی از کسانی که مقاومت کرد که این بچه‌ها باید بروند دانشگاه خود من بودم با وجود امکان پرداخت شهریه دانشگاه برای موسسه بسیار سخت بود. همچنین روزهای تعطیل بچه‌ها را باید اردو یا مهمانی ببریم چرا که برای ارتقا ء و حفظ روحیه سلامت بچه ها و هم چنین ایجاد روابط اجتماعی خوب، نیاز هست که مهمانی ، پارک ، سینما و…..در برنامه بچه ها باشد. در عید نوروز این وضعیت خاص می شود زیرا همه از خانواده و عید دیدنی و….. حرف می زند و تعطیلات ویژگی خود را دارد و تنهایی را برای بچه ها غیر قابل تحمل می کند پس بچه ها در عید نوروز حتما در سفر هستند.

کادر این موسسه از چند نفر تشکیل شده است؟

کل کادر ما ۲۶ نفر است که ۱۶ نفر مربی هستند که گردشی عمل می‌کنند.تیم مددکاری شامل ۴ کارشناس و تیم مشاورین ما همه به صورت داوطلبانه فعالیت می کنند.کادر اداری و مالی و روابط عمومی و مدیریت هم از دیگر بخش‌های موسسه است.

مربیان از چه سطح تحصیلاتی برخوردارند؟

مربیان همه دیپلم دارند و در این ۱۰ سال به صورت مستمر تحت آموزش قرار گرفته‌اند.

برنامه‌های آتی موسسه چیست؟

امیدواریم با تامین نیازهای اولیه زندگی بچه‌ها بتوانیم وضعیت آموزش و پرورش و تربیت را ارتقا دهیم و همچنین به دنبال این هستیم که در مناطق آسیب‌خیزتر چنین مجتمعی را داشته باشیم. اطعام مساکین و درپی آن آموزش و نیاز سنجی و رفع نیازهای اساسی آنان از دیگر طرح‌های موسسه است که از سال آینده روی آن کار خواهد شد. همچنین حمایت از ایتام در خانواده ها یشان نیز از طرحهای آتی است

در ارتباط با زنان سرپرست خانوار هم اقداماتی کرده‌اید؟

زنان سرپرست خانوار با مراجعه به مرکز از حمایت‌های نقدی و غیر نقدی ، تامین بخشی از هزینه مسکن و تامین هزینه های تحصیلی فرزندانشان پزشکی، تامین جهیزیه برای دختران‌شان و ماهیانه مستمر برخوردار می‌شوند.

چه انتظاری از مردم مخصوصا مخاطبان مجله ما که دختران این مرز و بوم هستند دارید؟

این خیلی مهم است که مردم ما از موسسه غیرانتفاعی حمایت کنند. این مهم است که مردم یاد بگیرند با آدم‌هایی که در کنارشان زندگی می‌کنند آشنا بشوند و بدانند آنها در چه وضعیتی هستند. یعنی همان آموزه‌های دینی که مرتب تکرار می‌شود را واقعا اجرایش کنیم. جای بچه در خوابگاه نیست در خانه‌ای است که هم زن و هم مرد در آن باشد تا مفهوم پدر و مادر را درک کنند. این بچه‌ها مفهوم پدر را درک نمی‌کنند و مفهوم مادر را هم ناقص درک می‌کنند و وقتی بزرگ می‌شوند با معضل بزرگی روبرو می‌شوند. . ما باید تجدید نظر کنیم که با چه شیوه‌ای می‌توانیم بچه‌ها را پذیرش کنیم.

چون این بچه‌ها باید در خانه زندگی کنند. مثلا فرهنگ‌سازی بین زوجینی که باردار نمی‌شوند. چرا اینقدر هزینه می‌کنند؟ چرا که هزینه درمان ناباروری در ایران قابل مقایسه با هیچ جای دنیا نیست. این خانواده‌ها می‌توانند بچه‌های نیازمند کوچک را انتخاب کنند.

اگر بعد اخروی قضیه را نگاه کنیم ثواب آن با هیچ چیز قابل قیاس نیست. چرا که زندگی بچه‌ای را نجات می‌دهیم که امکان دارد به وضعیت وحشتناکی کشیده شود. ما کار داوطلبانه کم کرده‌ایم. باید کار داوطلبانه‌ای را در مدارس شروع کنیم و برای این ارزش‌گذاری کنیم. چه خوب بود اگر آموزش و پرورش در سال یک ساعت به ما وقت می‌داد تا ارزش کار داوطلبانه را در مدارس آموزش دهیم.

۳۰ نفر از بانوان همیار، یکشنبه‌ها در این محل جمع می‌شوند و با تهیه غذا و بازارچه، باعث درآمد این مجموعه می‌شوند. زنان ما هم می‌توانند برای سلامتی بچه‌ها و خانواده خود نذر کرده و هفته‌ای یک روز را برای کار کردن در این مجموعه‌ها اختصاص دهند چرا که زنان وقتی می‌آیند محبت، انرژی و عشق را با خود به همراه می‌آورند.