[ms 0]
آیـا زنـان، دنـیـای دیـگـری دارنـد؟!
به محض تکرار این سؤال، کارتون «شهر بچهها» از دور به ذهنم چشمک میزند و با نزدیکتر شدن، ابعاد آن شهر رؤیایی که توسط بچهها و برای بچهها ساخته شده و رؤیای سالهای دورم بود، برایم پررنگ میشود. و بعد، این سؤال مهم که چرا ما به دیوار کشیدن علاقهمندیم؟
شهر بچهها، دنیای زنان، جهان مردان، دنیای نوجوانان و… همه و همه نمونههای کوچکی هستند از مرزبندیهای مرسوم این روزها یا همان عصر جدید؛ مرزهایی که ضخامت و نازکی خود را از بینش، تفکر و جهانبینی افراد وام گرفته و به شکل دادن زیستجهان همان افراد مشغولند.
از میان مرزها و دنیاهای نوظهور که ریشه در واقعیتهایی قدیمی و همیشگی دارند، میتوان دنیای زنان را برجستهترین و موردتوجهترینِ مرزها دانست؛ دنیایی که میزان توجه به آن همواره در حال افزایش بوده و هست. اما این دنیا تا چه حد واقعی است؟ یا تکرار همان سؤال اول که آیا زنان، دنیای دیگری دارند؟
انکار ویژگیهای خاص زنان، پتانسیلها و توانمندیهای آنها امری است مشکل و البته مشکلآفرین! اما دقت در نکتهی نهفته در این جمله، ما را با سؤالی مواجه میسازد که نمیتوان نادیده گرفت:
«آیا مردان ویژگیهایی مخصوص به خود ندارند؟»
(بسط و توسعهی این سؤال، ما را با ویژگیهای خاص کودکان، نوجوانان، نوزادان و… نیز مواجه میسازد!)
آیا پتانسیلها، توانمندیها، وظایف واگذارشده و نقشهای مورد انتظار از مردان، ویژه و خاص ایشان نیست؟
طرح این سؤال، پرسشگر را با دو پاسخ که هرکدام پرسش دیگری دربردارند، مواجه میکند:
پاسخ اول: پتانسیلها و توانمندیهای مردان، مخصوص به خود ایشان است.
اما سؤال اینجاست که چرا هیچکس یا هیچ زن و مردی آنها را خاص نمیداند، بررسی نمیکند و جنبشی برای بهرخکشیدن و حمایت از آنها شکل نمیگیرد؟
پاسخ دوم: پتانسیلها و توانمندیهای مردان، مخصوص به ایشان نیست و چون جنس دیگری بهجز زن در جامعه وجود ندارد، میان زن و مرد مشترک است.
اما سؤال حاصل از این پاسخ، اینگونه رخ مینماید که اگر ویژگیهای زن و مرد مشترک است و هردو به یک شکلند، چرا فقط زنان مورد توجه قرار میگیرند و دنیایی خاص برای آنها ترسیم میشود؟ آیا مردان، جهانی برای عرضه و نمایش ندارند یا کسی مایل به نمایش جهان مردان و خاصقلمدادکردن آن نیست؟
بررسی ابعاد و ویژگیهای زن و مرد و درکِ مخصوص بودن توانمندیهای هر جنس، نقش برخی بینشها را در پُررنگکردن یک جنس یعنی زن، و تأکید بر «خاص» بودن او روشن میکند. البته با دقت در معنای مورد نظر ایشان از اصطلاح «خاص»، میتوان معیاربودنِ ویژگیهای مردان را برای بررسی زنان بهروشنی یافت. در حقیقت تفکر مذکور، هر جنس را بهطور مستقل و بهعنوان مکمل یکدیگر نمیبیند، بلکه مرد و ویژگیهای مردانه را افق، و زنان را تا بدانجا رشدیافته و کامل میداند که به کارکردهای اجتماعی و حتی فردی مردان رسیده باشند.
این سؤالها و پاسخهای ابتدایی و نهچندان پیچیده، ما را با مرزهایی مواجه میکند که تنها وجود دارند، ولی عدهای مایل به پررنگ یا کمرنگ کردن آنها هستند. به بیان دیگر، در این عرصه هدف از این تفاوتها و اشتراکات، بررسی آنها در فضایی عقلانی برای رسیدن به هدفی والاتر -که همان پیوند این دو جنس در راستای تشکیل جامعهای سالم است- نمیباشد، بلکه تماشای صرف تفاوتها و تأکید بر آنها و درنتیجه شکلگیری مرزهایی که هر لحظه پررنگتر میشوند، مدّنظر مرزداران این جهان است.
نتیجهی این مرزبندیها، ایجاد شکافی عمیق میان دو جنس و تفسیر جهان و هستی از مناظری است که چندان معتبر نیستند. چه اینکه با تصویر جایگاه خاص انسان در عالم هستی و نقش مهم وی در خلقت و آفرینش، سؤالهایی که رخ مینماید، اینهاست:
* آیا زن و یا مرد بودن در تفسیر جهان و خلقت دارای اعتبار است؟
* مرزهای زنانگی و مردانگی چقدر میتوانند در رشد و تعالی افراد جامعه مؤثر واقع شوند؟
* اینکه یک جنس، خاص قلمداد میشود و با تبلیغات و اعمال محیّرالعقول جزو بدیهیات زندگی افراد میشود و از دیگر سو، ویژگیهای جنس دیگر که خاص خود اوست نادیده انگاشته شده و یا در بدترین شکل ممکن بهعنوان معیار و میزانی که دیگر ویژگیها میزان عجیببودن خود را در فاصله و یا نزدیکی با او مشخص میکنند، چقدر میتواند واقعی باشد؟
* پایه و بنیانی که با آن میتوان هستی را تفسیر و تحلیل کرد، در کجا نهفته است؟
پاسخ سؤال اخیر قطعا جنسیت نیست، حال آنکه همین مسئله به دستاویزی تبدیل شده است تا افراد مختلف با تمسک به آن و ترسیم هزارویک جهان تودرتو و واهی، از فکر کردن به جهان واحد و حقیقی جلوگیری کنند.
در حقیقت، این مسئله جنگی است زرگری که اصل مطلب را ناپدید کرده و افراد مختلف را به جنگی بیهوده وارد میکند، اما در ساحت حقیقت و با دقت به هدف اصلی و غایت خلقت، این زن و یا مرد بودن نیست که اهمیت دارد، بلکه ملاک تقرب تقواست که برای هر دو جنس میسر است.
دیدن و درنظرگرفتن تفاوتها، با بزرگ کردن، پُررنگکردن و تأکید بر آنها فرق میکند. آموزههای اسلام با دیدن تفاوتها و احترام به آنها و واگذار کردن نقشهایی متناسب با تفاوتهای موجود در دو جنس و البته داشتن انتظاراتی یکسان از آنها که همان عبودیت و بندگی است، راهِ پررنگکردن این تفاوتها را سد کرده است.
زن و مرد در نقش اصلی خود یعنی بندگی، هیچ تفاوتی ندارند و جامعه نیز تنها در صورت جهتگیری بهسمت اهداف والای دینی و پیاده کردن اصول و قواعد عبودیت است که میتواند راه ورود افکار متفاوت زنگرایانه را سد کرده، به ولایتِ الله گردن نهد.
این عکس که در اول تیتر میبیند از شهر کرمان است این مجسمه در روبروی در ورودی بازار تاریخی و همیشه زیبای کرمان وجود دارد این بازار واقع است در خیابان شهیدتجلی(گنجعلیخان) شهر کرمان جاهای دیدنی فراوانی دارد بیاید و لذت ببرید
و از سرعت بالای و خدمات کافی نت مهرگان شهرکرمان لذت ببرید ادرس این کافی نت خیابان شهید تجلی ابتدای ک ۷
مهدی کوشش یک کرمانی