[ms 0]
۱- بهخاطر عقایدم و پیدا نکردن فردی که به عقاید من معتقد باشه. (فهیما، ۳۱ ساله، ارشد زمینشناسی)
۲- من باید دستم توی جیب خودم باشه و اینکه همه رو از عینک خودم میبینم و انتظار دارم اون چیزی باشن که من میخوام. (سکینه، ۲۶ ساله، ارشد پلیمر)
۳- تنها دلیل، خودم بودم؛ یعنی جوابم به هر نگاه و لبخند محبتآمیزی، نگاه نامهربون بود و همیشه فکر میکردم خواستگارام با من همکفو نیستن. الانم پشیمون نیستم. (راضیه، ۲۶ ساله، لیسانس ادبیات)
۴- همشهری نبودن خواستگارهام و مخالفت خانواده با ازدواج با غریبهها، همفکر نبودن اونا با خودم و سختگیری بیش از حد خانواده. احساس میکردم برای ازدواج آماده نیستم. (طاهره، ۲۸ ساله، لیسانس شیمی)
۵- نداشتن شرایط لازم برای یک زندگی پاک و معنوی و پیدا نکردن کسی که بتونم باهاش احساس آرامش کنم. (سارا، ۲۶ ساله، لیسانس ادبیات)
۶- سر اعتقادات به تفاهم نرسیدیم و اینکه هنوز برای من قسمت نشده. (اکرم، ۲۵ ساله، ارشد شیمی)
۷- پیدا نکردن فردی با شرایط مورد نظر و نرسیدن خودم به رتبهی علمی مناسب. (رقیه، ۲۳ ساله، لیسانس زیست)
۸- عموما میگن خانواده و شرایط، ولی من میگم نقص و ضعف خودم. (بهناز، ۲۷ ساله، ارشد شیمی)
۹- بینیازی پسرا از ازدواج بهخاطر ارزونفروشی دخترا یه دلیلشه، و اینکه نمیتونم به مردها اعتماد کنم. اونی رو هم که میخواستم نبود. (صولت، ۲۴ ساله، لیسانس زیست)
۱۰- پیدا نکردن کسی با ویژگیهایی که میخوام. (زینب، ۲۵ ساله، لیسانس الهیات)
۱۱- جوگیربودن توی دورهای که خواستگارهام زیاد بودن و رد کردن بیهودهشون و کم شدن خواستگارهام توی این سن. (زینب، ۳۰ ساله، لیسانس زبان)
۱۲- شرایط خاص خانوادهمون و اینکه بهنظر من، بین مرز سنّت و مدرنیته موندن. نه سنتیها ما رو سنتی و خودمونی میدونن و نه مدرنها ما رو از خودشون. هرکدوم، ما رو به دیگری منتسب میکنن و درنتیجه، نداشتن هیچ خواستگاری و این یعنی نداشتن فرصت انتخابی تا الآن. (راضیه، ۳۱ ساله، دانشجوی دکترای علوم حدیث)
***
مجموع این نظرها و صحبتها که ماحصل گفتگویی دوستانه با تعدادی از دانشجوها و غیردانشجوهای مجرد بود و سؤالهایی از قبیل «چرا دختران از دلایلی سخن میگویند که در گذشته مطرح نبوده و به زعم بسیاری، اهمیت چندانی نداشت؟ چرا دختران اینچنین موشکافانه به ازدواج مینگرند، و درحالیکه با تجرد دست و پنجه نرم میکنند، از ریزترین ملاکها عبور نمیکنند؟ چرا تجرد در ایران رواج یافت؟» و سؤالهایی مشابه بود که خانم دکتر حسینی و خانم دکتر تجلی از اساتید دانشگاه، بهاره. ب ۲۸ ساله دانشجوی کارشناسی ارشد شیمی و کلثوم. ا ۲۲ ساله دانشجوی لیسانس جامعهشناسی و من، سحر دانشور را در یک صبح بهاری برای بحث، دور هم کشاند.
***
سحر: اولین مسئله در بررسی تجرد، جدی گرفتن این قضیه است. با اینکه آمارها از رشد روزافزون تجرد در کشور حرف میزنند، ولی بررسی جدی این مسئله را چندان شاهد نیستیم و اصلا گویا چنین اتفاقی نیفتاده است. بیتوجهی مسئولان و کارشناسان نسبت به این قضیه مشکل مهمی است که در صورتِ ادامه یافتن، ارائهی راهکار برای حل این معضل هم به مشکل برمیخورد. باید راهها برای بحث پیرامون این قضیه در جمع نخبگان و کارشناسان باز شود تا با بحث و بررسی بتوانیم با این معضل برخوردی بهجا داشته باشیم. با توجه به شرایط فعلی جمع شدیم تا ببینیم قضیه از چه قرار است و چرا با این مسئله مواجه شدیم.
اول ازدواج
کلثوم: برای خودم اول سؤال هست که چرا تجرد بهوجود آمد. چرا در فرهنگ ما زمانی دختران ۱۲ سالگی ازدواج میکردند و الان به این شکل شده؟ مخصوصا توی استان ما. بهنظر من، اول باید یک آسیبشناسی شود و بعد، برای این دوران فکری کنیم. رکن اول برای برطرف کردن این مسئله، بررسی عللِ بهوجود آمدنش است؛ یعنی: «ما در چه شرایطی با این مسئله مواجه شدهایم؟ و چه اتفاقی افتاد که ما با این شرایط دست و پنجه نرم میکنیم؟»
دکتر حسینی: اساسیترین نکته برای بررسی تجرد، شناخت ازدواج است. ازدواج هم در منظر قرآن، پدیدهای است برای کامل شدن انسان. قرآن میفرماید: «هُنّ لِباسٌ لَکُم وَ أنتُم لِباسٌ لَهُنّ»، یعنی ما باید بدیهای همدیگر را بپوشانیم، نه اینکه به دنبال فردی باشیم که از اول کامل باشد. این نکته را میتوان درملاکهای دختر و پسرهای امروزی یافت.
نکتهی بعد، جایگاه ازدواج در آرامشبخشی برای افراد است، درحالیکه این روزها در امر ازدواج، گویا فقط بهرهگیری جنسی مطرح است و این درست نیست. نگاه اسلام اینگونه نیست. در عین اینکه میل جنسی با ازدواج مرتفع میشود، هدف در ازدواج، بهرهگیری جنسی نیست و ازدواج مسئلهای است برای رشد.
گاه میبینیم که در روایات، از ازدواج بهعنوان «جهاد» یاد میشود و این یعنی قضیه خیلی سنگین است!
چرا؟ چون میبینیم دو نفر با عقاید مختلف باید با هم بسازند و خودشان را نادیده بگیرند و به خانواده و بچهها بیندیشند. اگر نگاه، نگاه مادی باشد، آن وقت طرف میبیند که نیاز جنسیاش برطرف شده و دیگر نیازی به ازدواج ندارد، پس آزاد میگردد و حتی اگر با نگاه مادی بهسمت ازدواج هم برود، ملاکهایش برای انتخاب همسر صرفا مادی و ظاهری خواهد بود؛ زیبایی بیشتر، پول، جوانی و… این درست نیست.
بعضا میبینیم ائمه با دشمنان خود از سر اجبار ازدواج میکردند! و در عین حال حقوقشان را هم رعایت میکردند، چرا؟ چون این نهایت رشد است که فردی با دشمن خود زندگی کرده و حقوق انسانی او را حفظ کند. موارد متعدد داریم از ائمه. همسر امام حسن (ع) و همسر امام جواد (ع) از دشمنانشان بودند. بنابراین، مسئلهی ازدواج، مسئلهی حفظ حقوق انسانی، پوشاندن عیوب یکدیگر و… است، که این به آرامش روحی منجر میشود؛ چه اینکه فرد به یک وسعت روحی رسیده که میتواند با دشمن خود در کمال انسانیت زندگی کند. بعد از مشخص شدن ازدواج و جایگاه آن باید به بررسی تجرد پرداخت.
[ms 2]
تجرد؛ دورهای طلایی یا نقرهای و شاید هم مسی!
بهاره، ضمن تأیید کمتر شدن میل پسران به ازدواج، بر لزوم برطرف کردن دیدگاه منفی رایج در زمینهی تجرد تأکید کرده و اینچنین آغاز میکند:
آزاد شدن روابط دختر و پسر باعث راحتی پسران و کممیلی آنها به ازدواج شده، چون آنها در این شرایط همه چیز را بهراحتی در اختیار دارند. از سوی دیگر، میتوانیم علت ناپایداری خانوادهها را، در نداشتن تعریف مناسب از تجرد پیدا کنیم. من هیچوقت با تجرد مخالفتی نداشتم و نگاهم نسبت به آن منفی نبوده و به نظرم یک فرصت است.
میتوان گفت دورهی تجرد در ایران تعریف درستی ندارد، چرا که از بچگی به ما میگویند اول مدرسه، بعد دانشگاه و بعد هم ازدواج؛ یعنی مقطعی به نام تجرد، در فرآیند فعلی تعریف نشده. بهنظر من، تجرد دورهای طلایی است، به دو دلیل: ۱- در دوران تجرد، فرصت شناخت خودمان را میتوانیم داشته باشیم. ۲- امکان آشنایی با جنس مخالف و نحوهی رفتار با آنها در این دوره تمرین میشود. ولی ما این دوران را جدی نگرفتیم و برایش برنامهای نداشتیم و نداریم.
نکتهی دیگر این است که با طولانی شدن این دوران، روابط دختر و پسر هم افزایش پیدا کرده، ولی فرهنگ جامعه تغییری نکرده و همچنان این روابط تقبیح میشود، حال آنکه بهجای تقبیح، باید روابط تحت نظارت والدین جریان داشته باشند تا مدیریت شوند و در این زمینه فرهنگسازی جدی کرد.
دکتر تجلی: فرهنگسازی امری دفعی نیست، بلکه پروسهای طولانی و وسیع است. عوض کردن فرهنگ مردم دست ما نیست و خود آنها باید تغییر را بخواهند. این نکتهای که میفرمایید مبنی بر «نظارت والدین بر روابط آزاد»، در فرهنگ ما پذیرفته نیست و خانوادهها و فرهنگ و جامعهی ما این شرایط را نمیپذیرد، مگر اینکه ما به آن سمت حرکت کنیم.
دکتر حسینی: از نظر اینکه دوران تجرد دورهای طلایی است و… ما در اسلام دورهای به اسم تجرد نداریم. نه اینکه به آن اشاره نشده باشد؛ اشارههایی داریم، ولی بهعنوان دورهای طلایی و ممدوح و مورد تأیید از آن یاد نشده و بلکه بسیار هم بر ازدواج تأکید شده است. حتی زنی که شوهرش مرده، دعوت میشود به ازدواج مجدد. یعنی ما باید بهسمت برنامهریزی برای ازدواج پیش برویم، نه برنامهریزی برای تجرد. ضمن اینکه در فرهنگها و جوامع دیگر هم، بیشتر بر فرهنگ ازدواج تأکید میشود تا تجرد.
کلثوم: من فکر میکنم با توجه به اصل عفاف و جایگاه دین در تربیتهای خانوادگی، این امر درجامعهی ما غیرممکن باشد و اصلا پذیرفته نیست.
بهاره: قبول که میفرمایید اسلام و فرهنگ ما تجرد را قبول ندارد، اما ما نمیتوانیم برویم پیش دکتر، سه تا دارو بدهد، دو تا را نخوریم و سومی را بگوییم حتما باید مصرف شود. میخواهم بگویم ما از ابتدا بچههایمان را با فرهنگ اسلام و دین تربیت نکردیم، تا وقتی که به سن ازدواج رسید، در صورت تجرد، با قانون ما راه بیاید و بگوید که تجرد بد است و نباید هر کاری کرد! بچه را تربیت نکردیم تا دینی باشد و نگاه اسلامی داشته باشد. با هر قانون و قاعدهای بزرگش کردیم، بدون اینکه از اسلام برایش حرف بزنیم. بعد سر این قضیه که میرسیم، تابوها پررنگ میشود و میگوییم: «نه دیگه! رابطه جنسی و تجرد بده!»
[ms 1]
گفتمان اسلامی الان خیلی کمرنگ است و ما برخی نکاتش را پُررنگ میکنیم.
دکتر تجلی: بهجای این حرکت، باید دختران را با مسائل پیش رو، دوران تجرد و حتی ازدواج متعالی و استاندارد آشنا کرد؛ نه با فشار و تعصب، و نه با آزادی مفرط. شما ببینید. الان حرکات برخی دخترها، هم باعث پایین آمدن شأن و جایگاه زنان شده و هم پسرها را پُرتوقع کرده است و من این فضا را بین جوانها میبینم و باید اصلاح شود. یعنی راهش این نیست که ما بهسمت تعریف جدی برای این دوران برویم.
سحر: مهم، تربیت دینی و رواج الگوهای تربیتی مناسب است تا بتوان خیلی مسائل را جا انداخت.
دکتر حسینی: شما ازدواج را صرفا در راستای امور جنسی میبینید و معتقدید وقتی ازدواج میسر نیست، باید تجرد را ساماندهی کرد. همانطور که گفتم، ازدواج برای آرامش است نه فقط مسئلهی جنسی، که در صورت تجرد، رابطهی آزاد با نظارت را تجویز کنیم. البته اسلام برای کسی که مجرد است و شرایط ازدواج برایش ممکن نشده، ازدواج موقت را پیشبینی کرده، که شرایط دارد و استانداردتر از ارتباط نامحدود و آزاد است. حتی عطسه دلیل دارد! چه برسد به…
سحر: وقتی ما با پدیدهای مواجه میشویم -از هر جنسی که باشد- دلایلی را میتوان یافت که باعث بهوجود آمدن آن پدیده شدهاند. فکر میکنید چرا تجرد در ایران و کلا در جهان شکل گرفته است؟
دکتر حسینی: فاصله گرفتن از اسلام و تقوا یکی از عوامل مهم تجرد است. من فکر میکنم طی سالهای گذشته، فرهنگ جهان بهسمت ظاهرگرایی و مادیگرایی حرکت کرده و مسائل معنوی بهشدت کمرنگ شدهاند. البته عملکرد گستردهی رسانهها به تفکر مادی دامن زده و شیوهی فکر کردن و زیستن را تغییر داده؛ یعنی بنیانهای دینی و الهی تغییر کردهاند. در حقیقت، میتوان علتالعلل را از این مسئله یافت. همان نکتهای که در مورد ازدواج گفتم؛ یعنی علل مادی. ازدواج در امر جنسی خلاصه شده و چون قید و بندی نیست و فرد این میل را بهراحتی برطرف میکند، نیازی به ازدواج کردن ندارد.
دکتر تجلی: استقلال مالی دختران و بالا رفتن تحصیلاتشان مانع تمایل آنها به ازدواج میشود. همچنین، دختران شاهد ازدواجهای پایداری نیستند تا مایل به ازدواج باشند. البته رواج برخی دیدگاههای غرب در ایران مزید بر علت شده است.
دکتر حسینی: ناپایداری ازدواجها هم بهعلت همان نگرش مادی است، چرا که ما میبینیم اختلافهای بیشتر زوجها بر سر مسائل کماهمیت و بیارزش و مادی است.
بهاره: شرایط خاص جامعهی ایران و گذار از سنت به مدرنیته و به دنبال آن، تغییر و جابهجایی ارزشها، از عوامل تجرد هستند و بهنظر من، در شرایط فعلی کاملا طبیعی است.
کلثوم: ما باید از چند وجه این مسئله را بررسی کنیم. نکتهی اول، بحث هویت دختران در جامعهی امروزی است. این نکته را که دختر در جامعهی امروز تا تحصیلات نداشته باشد احساس هویت نمیکند، میتوان از آمار کنکوریها دید؛ یعنی تحصیلات به ملاکی برای هویتبخشی تبدیل شده است، حال آنکه در گذشته، دختر با ازدواج و همسر و فرزند احساس هویت میکرد و امروز حتی با داشتن تمام اینها احساس رضایت چندانی ندارد. بنابراین، اولویت اولِ دختران میشود دانشگاه و تحصیلات، و این اشکال دارد.
سحر: در ادامهی حرف کلثوم میتوان به نکتهای که یکی از دوستان بهعنوان دلیل تجردش مطرح کرد اشاره کنیم؛ اینکه دختران دنبال جایگاه اقتصادی میگردند. به بیان دیگر، میخواهند دستشان توی جیب خودشان باشد! اما این جیب چیست؟ و از کجا آب میخورد؟ چرا دخترها به این احساس تکلیف رسیدند که دستشان توی جیب خودشان باشد؟ (من حتی چندسال پیش، این نکته را از زبان آقایی روحانی که برای تبلیغ به دانشگاهمان آمده بود، شنیدم که میگفت دختر باید دستش توی جیب خودش باشد!) و همین مسئله باعث میشود که هم سن آنها بالا برود و هم هر مردی را در شأن خود نبینند؛ یعنی با تحصیلات و حقوق، احساس هویت میکنند و این نوع هویتیابی باید عوض شود.
بهاره: بهنظر من، حقوق مستقل و استقلال مالی برای زن، از ملزومات است. اگر زن پس از ازدواج طلاق گرفت و حتی درصورت تجرد، پدر و مادرش از دنیا رفتند، چطور باید زندگی کند؟
سحر: کسی با اشتغال زنان مشکلی ندارد. مسئله این است که اشتغال زنان، جایگاه هویتبخشی برای آنها پیدا نکند و جای همه چیز را نگیرد. اما حالتی که تو گفتی، از وظایف دولت است که فکری بکند به حال آن دسته از زنان و دختران.
دکتر حسینی: میتوانیم به «نگاه دختران به عشق» هم اشاره کنیم که بسیاری، خواستگارها را به همین دلیل رد میکنند. مثلا همین که میگویند ما کسی را میخواهیم که عاشق ما باشد، این چندان درست نیست. در حقیقت، قرار نیست شما از اول عاشق کسی باشی و کلا هدفت از ازدواج، عشق باشد. عشق و علاقه، حسی است که باید وجود داشته باشد، ولی نه بهعنوان هدف و دلیل ازدواج. هدف از ازدواج، کامل شدن است و عشق هم اگر به خداوند باشد، میان تمام انسانها و زوجین جاری میشود. توقعاتی غیرمعمول و غیرعلمی از ازدواج دارند.
سحر: بهنظر من، آموزشوپرورش هم در این ماجرا مقصر است، چرا که دختران را برای ازدواج، تربیت و آماده نمیکند. در اولویتبندی نامحسوسی که نظام آموزشی ما به دختران میدهد، چیزی به اسم ازدواج بحث نشده. تمام مسئله، درس است و دانشگاه و مدرک، و در انتها هم ازدواج گوشزد میشود، آن هم خیلی خیلی کماهمیت. به صداوسیما و زنانی که نمایش میدهد هم انتقاد هست البته. کلا میشود به عوض شدن نگاهها به ازدواج و تغییر الگوی ازدواج طی سالهای اخیر اشاره کرد.
دکتر حسینی: این نکته را هم باید در نظر داشت که همهی زنان، یکشکل و در شرایط یکسان نیستند. بسیاری از دختران به دلایل مختلف خانوادگی و اجتماعی و… اصلا موقعیت ازدواج برای آنها پیش نمیآید و دچار پدیدهی «تجرد اجباری» هستند. حتی ممکن است بهعلت وجود دختر بزرگتر در خانه، فرصتها را از دست بدهند.
دکتر تجلی: سختگیریهای خانوادهها را هم باید در نظر داشت. و اینکه بعضی پدر و مادرها فکر میکنند همیشه خواستگار مناسب هست و البته دخترها همیشه جوانند. واقعا به سن دختر دقت نمیکنند. البته نه اینکه دختر را در سن ۹ سالگی مجبور به ازدواج بکنند، ولی وقتی به بلوغ فکری رسیدند، امکان ازدواجشان را از بین نبرند.
بهاره: بهنظر من، باید بیاعتمادی دخترها نسبت به پسرها را جدی گرفت. باور کنید اعتماد به پسرها این روزها خیلی کم شده است. خیلی از دوستانم و حتی خود من، اصلا نمیتوانیم اعتماد کنیم به مردهای این دوره و زمانه.
کلثوم: اینطور هم نیست. نه به این شدت!
بهاره: چرا، باور کن هست…
سحر: البته باید سیاستگذاریهای رفاهی دولت بهسمت تسهیل امر ازدواج برود. همین دیروز یکی از دوستان، از ممکن نبودن ازدواج بهخاطر هزینههای سنگین صحبت میکرد. مسائل اقتصادی و حمایت از اشتغال مردان هم کماهمیت نیست.
دکتر حسینی: مسئله، تغییر دیدگاه والدین و استاندارد شدن شیوههای تربیتی آنهاست؛ یعنی فرزند اگر خوب تربیت شود، هم در پی هویت مناسب است و هم در سنین مناسب و حتی پایین، به بلوغ فکری لازم برای ازدواج میرسد. باید الگوهای تربیتی سالم و دینی را رواج داد.
سحر: که نیازمند تحول در سیستم آموزشی، صداوسیما، ورود جدی روحانیت و… خیلی چیزهاست.
دکتر تجلی: فرد باید به توانایی بهگزینی برسد و بعد با انتخاب شرایط ایدهآل ازدواج کند، نه اینکه با هر چیزی احساس هویت کند و بعد به هیچ نتیجهای نرسد.
دکتر حسینی: باید خود مردم در کنار دولت و نخبگان جامعه بهسمت ایجاد امواجی جدی برای حل این مشکل بروند. مسئلهای نیست که با یکی دو حرکت مقطعی حل شود. نیاز به برنامههای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت در تمامی ابعاد یک جامعه دارد.
مطلب قابل تاملیه. از منظر های مختلفی دیده شده.اما کاش تو دو قسمت کار میشد.
ضمنا اونجا که گفتید امام مجتبی و امام جواد با دشمنانشون ازدواج کردند، تا جایی که من میدونم از نظر تاریخی دقیقا اینطور نبوده. مثلا امام جواد مجبور بوده با دختر خاندان قاتل پدرانش ازدواج کنه. اینجور تحلیل کردن کمی دور از واقعیته.
یک مشکل خیلی بزرگ افزایش سن ازدواج پسران هست, که متاسفانه در بین افراد مذهبی حتی رواج پیدا کرده.
چطور پسری میتونه بگه خودم و خانوادم حزب اللهی هستیم و بعد در سن ۳۰ سالگی مجرد باشه!!!!!
به دلایلی که ۹۹درصد بهانست تا دلیل
البته درصد زیادی از این آقایون وقتی هم برای ازدواج اقدام میکنند دختری بسیار کوچکتر از خودشون رو انتخاب میکنن که با توجه به هرم جمعیتی کشور ما میشه وضع موجود
از طرف دیگه دختری که زمانی گذشته و ازدواج نکرده, نمیتونه که بی کار بشینه در و دیوار رو نگاه کنه! طبیعتا به تحصیل و کار مشغول میشه و مستقل میشه. بعد از تجربه تنهایی و عادت به اون و مستقل شدن, سختتر میتونه کسی رو به عنوان مرد زندگی قبول کنه.
مخصوصا وقتی توقع دارند با ازدواج فعالیتهای اجتماعی رو کنار بگذاره, هرچند بهتر از هرکس دیگهای بتونه خونش رو هم اداره کنه
یکدسته از مجردهای اختیاری هم هستند که بهخاطر قوانین غیر انسانی خانواده حاضر نیستند ازدواج کنند.
سلام. نکته آقای فکوری کاملا درست هستش ومن بعد از دقت دوباره توی متون پیاده شده و صداهای ضبط شده متوجه شدم که خانوم دکتر بر اجباری بودن اون ازدواج ها تاکید کردند ولی من توی پیاده کردن نوار اشتباه کردم. این قصور از من بود و می پذیرمش
نظر من اینه که الان دخترهای ما خیلی پر توقع شده اند .مهریه های بالا می خوان .همه چی رو هم می خوان شریک شن ….خوب یه پسر بی پول با اینهمه توقع بالا چیکار کنه .متاسفانه اعتقاداتشون هم ضعیف شده .نه خونه دارن نه همسرداری بلدن و نه ….فقط می خوان یکی باشه که زیر سایه اسمش همه کاری بکنن …..
به نظر من همه چیز در راستای یک چیز قرار گرفته . اونم وضعیت مالی – به نظرم میاد که ازدواج هم مال کسانی شده که وضع مالی شان خوب است و کسی هم وضعیت مالی خوبی ندارد مثل همه آرزوهایی که از بچگی داشته در راستای نرسیدن به این آرزو قدم بر میدارد .
سلام دوستان
بهتره واقع بین باشیم . ۱) اگر پسری فرضا ۲۲ ساله باشه ، هیچ دختری توقع خونه، ماشین،….. نداره ، اما کسی که ۳۰ سال را هم رد کرده ، آیا با گزینه قبلی یکسانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حتی بسیاری از پسرها شغل ثابت ندارند ؟ تازه بعضی حضرات گردش و مسافرتهای خارج و داخل شون لنگ نشده اما به ازدواج که میرسند توقع بالای دخترها را دلیل تجرد شون میدونند، البته که این دلیل قانع کننده نیست !!!!!!!!!!!!!!
نکته دیگه اینکه سالهای قبل تر وقتی ازدواج می کردند ، برنامه زندگی طرفین حول یک سری اهداف مشترک می چرخید نه اینکه الان باب شده ازدواج می کنند اما طوری رفتار می کنند که انگار مجردند و دنبال ی نفر دیگه و مقایسه همسرشون با فلان دختر یا پسر دیگه یا حتی مدلهای فشن. من با بهاره موافقم که مجردی ی دوران طلایی میتونه باشه و حتی اگر درست و به جا و نه طولانی پیش بره آمادگی و فهم انسان را برای تشکیل خانواده زیادتر میکنه.
با سپاس
سلام مجردی همیشه دوره طلایی نیست اما مجردهای اجباری باید بهش به عنوان یه دوره طلایی نگاه کنن و ازش کمال استفاده رو ببرن وگرنه همش میخوان بشینن و غصه بخورن ،خب اینجوری از دست میرن که
نداشتن خواستگار،علاقه شدید به ازدواج با یک طلبه،عشق به تبلیغ اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا ،کمتر از شهادت نیست. حضرت امام خامنه ای (روحی فداه)
دختر ۱۶ ساله ،که یازده ماه شکنجه ضد انقلاب ، گرداندن با سر تراشیده رد روستاها ، قطع دست ،زنده به گور شدن و شهادت را بر توهین به امام امت ترجیح داد.
شهید ناهید فاتحی کرجو (نماد مقاومت و پایداری دختر مسلمان)
جمعی از عشاق حضرت امام روح الله بیاد حیات انقلابی و منطق عاشورایی «سمیه کردستان» گرد هم می آیند.
تهران / بهشت زهرا / قطعه ۲۸ / ردیف ۳۱ / شماره ۱۳ /
یکشنبه / ۴/۴/۱۳۹۱ / ساعت ۱۷- ۱۹ / مصادف با ولادت حضرت باب الحوائج ابوالفضل العباس /
کربلا میزان عشق است . هیچ کس را تا به کربلا نیازموده اند از دنیا نخواهند برد. شهید سید مرتضی آوینی
دوستت دارم … تولدت مبارک.
تازه عاشقت شده ایم ،زود می آییم.
بیاد مادر و کوچه های غریبانه مدینه
«الَلّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فِیها بِعَدَدِ مَا اَحَاطَ بِه عِلمُک»
یاد مولایمان صلوات
لطفا اطلاع رسانی کنید.