گل‌دختر بر روی صندلی داغ

خانم عطیه کشتکاران، مدیر و نویسنده وبلاگ گل دختر، در این روز که با نام وبلاگش نیز بی تناسب نیست، هم صحبت ما شده تا از دنیای وبلاگیش بگوید.

چرا گل دختر؟

از یک سال قبل از راه اندازی وبلاگ محور موضوعاتم یعنی زنان و دختران را انتخاب کرده بودم. یک روز با مادرم نشسته بودیم. گفتم می خواهم وبلاگی با این موضوع شروع کنم و اسمی می خواهم که هم از آن موضوع وبلاگ مشخص باشد هم یک نماد خوبی و پاکی داشته باشد؛ چند ثانیه بیشتر نشد که مادرم عنوان «گل دختر» را پیشنهاد دادند. به همین سادگی!

چرا وبلاگ نویسی را برای زدن حرفهایتان انتخاب کردید؟

بعد از چندین سال وبلاگ نویسی اینقدر ضرورت وبلاگ نویسی مشخص شده که دیگر باید پرسید چرا که نه؟! وبلاگ می نویسم چون همیشه می نوشتم. خاطره، داستان، انشا، مقاله و هر چه که نوشتنی بود. وبلاگ هم از نوشتنی های امروز است دیگر. نوشتن هم افکار خود شخص را سامان می دهد هم گزیده اش را که شاید به کار بقیه بیاید عرضه می کند.

با چه هدفی شروع به نوشتن وبلاگ گل دختر کردید؟

مثل بیشتر وبلاگ نویس ها چند سالی این خانه آن خانه شدم و موضوعات مختلفی کار کردم تا به گل دختر رسیدم. چون حس کردم وبلاگ ارزشی که در موضوعات زنان، دختران و خانواده با سبک وبلاگی کار کند وجود ندارد. وبلاگی که نه فمینیست باشد نه متحجر. متاسفانه هنوز هم چنین وبلاگ هایی چندان به چشم نمی آیند.

کمی از سابقه ی گل‌دختر بگویید.

وبلاگ گل دختر مرداد ماه سال ۸۴ متولد شده و الان بیشتر از چهار سال دارد. گل دختر از پرشین بلاگ شروع کرد؛ از بلاگفا گذشت و الان چند سالی است که مهمان پارسی بلاگ است. بنا ندارد سایت شود. نویسنده های متفاوتی را تجربه کرد که هرکدام حرف هایی داشتند. اولین نویسنده همکار گل دختر خانم موسوی بودند که به اسم «گل بانو» می نوشتند. بعد از آن «گل پونه»، «گل بهار»، «گل نور»، «گلیار»، «گلپر» و «گلسا» هم روی گل دختر مطالبشان را حک کردند. در حال حاضر گل بانو، گل پر و گلسا هنوز هم با وبلاگ همکاری دارند. شاید ردیف کردن این اسامی گل منگلی که هرکدام بار معنایی خاصی دارد وبلاگ را خیلی فانتزی و دخترانه نشان بدهد. آن اوایل که خیلی خواننده ها به گروهی شدن وبلاگ اعتراض می کردند. چون به سبک خاصی از نوشته عادت کرده بودند و همان را انتظار داشتند. اما گروهی شدن وبلاگ واقعا نعمت بزرگی هم برای شخص من بود هم برای گل دختر. تجربه خوبی از کار گروهی است که معمولا می گویند ایرانی ها در آن ضعف دارند. تا آخر دنیا که نمی شود تک روی کرد. بالاخره باید کار جمعی را از محیط های کوچکی مثل وبلاگ شروع کنیم.

معیار خاصی برای انتخاب نویسنده هاتان داشتید؟

اولین معیارم برای انتخاب نویسنده این بود که یک «دختر طلبه» باشد. خیلی از دوستانم بودند که طلبه نبودند و می دانستم مناسب گل دختر نویسی هستند؛ حتی از قشر آقایان هم تقاضا داشتیم برای همکاری با وبلاگ! اما ترجیح دادم وبلاگ در انحصار قشر طلبه بماند و از کمک های فکری بقیه استفاده کنم. معیار بعد این بود که یک اسم با پیشوند «گل» برای خودشان انتخاب کنند یا حتی بسازند! موضوع کلی وبلاگ هم که مسائل زنان و دختران و دنیای طلبگی بود. می خواستم حالا که وبلاگ گروهی شده نویسندگان در بعضی خصوصیات مشترک باشند تا انسجام کلی وبلاگ حفظ شود.

از روند همکاری نویسنده ها و مطالبشان راضی هستید؟

خب بعضی نویسنده ها همان مطلب اول را که زدند غزل خداحافظی را هم خواندند؛ مثل گل بهار. بعضی مثل گل پر اگر برایشان محدودیت نگذاریم هر روز خدا مطلب می زنند و بعضی مثل گل بانو بیشتر از من برای پروبال دادن به وبلاگ گل دختر انگیزه دارند و همیشه مرا شارژ می‌کنند! یکی از انگیزه هایم برای گروهی کردن وبلاگ این بوده که اگر وبلاگ قوی در این موضوعات نداریم دست کم گل دختر باعث شود چند نویسنده از دختران طلبه روی موضوعات زنان حساس بشوند؛ برای نوشتن در وبلاگ مجبور شوند مطالعه کنند و جواب انتقادات را بدهند. شکر خدا سیر کلی وبلاگ خوب است. انگار که یک رقابت دوستانه بین نویسندگان باشد و هرکدام بخواهند جذابیت و غنای مطلبشان را ارتقا بدهند. الحمدلله.

برای نویسنده ها، قوانین خاصی هم مشخص کرده اید، مثل اینکه بگوید نوشته هایشان چطور باشد؟

یکی از انتقاداتی که همیشه به مدیر وبلاگ گل دختر می گرفتند و هنوز هم وارد است این است که غیر از معیارهای خاصی که در چند سوال قبل گفتم سخت گیری زیاد به نویسنده ها نمی کنم. فقط به آن ها می گویم که اگر مطلبی می نویسند واقعا دغدغه ذهنی شان باشد و اینکه به نظرات خواننده ها توجه کنند.

چطور به نظر خواننده ها بیشتر توجه کنند؟

خب راستش خیلی از خواننده های ما سطح علمی بالایی دارند و نکات ریزی را متذکر می شوند؛ چه از نظر ادبی و نگارشی و چه از لحاظ علمی. نویسنده ای که وارد گل دختر می شود بعد از یکی دو تا مطلبی که می نویسد و بازتابش را می بیند کم کم روال کار دستش می آید. اگر سیر مطالب را نگاه کنید نوشته های اول هر نویسنده با نوشته های اخیرش خیلی تفاوت دارد و انگار که در ساختار وبلاگ حل می شود. حتی در مورد خودم هم اینطور بوده ، به نظر من نظرات انتقادی باعث رشد هر وبلاگ است. به قول یکی از خواننده ها ما اینقدر که به نظرات مخالف جواب می دهیم از تأییدهای همفکرانمان تشکر نمی کنیم!

اگر بخواهید نظرات خوانندگان را تقسیم بندی کنید چطور دسته بندی میکنید ؟

کسانی که نظر می‌گذارند یا منطقی هستند یا خالی از منطق. منطقی‌های همفکرمان با دلیل و استدلال مطلب ما را تکمیل می‌کنند؛ منطقی‌های غیرهمفکر هم با دلیل و استدلال صحبتمان را رد می‌کنند. غیر منطقی‌ها هم یا همفکرند که فقط از روی شناختی که از نویسندگان دارند و عنوان طلبه بودنمان تعریف و تمجید می‌کنند و یا کسانی که برای ابراز مخالفتشان زبان باز می‌کنند و هرآنچه در زندگی از فحش و ناسزا آموختند تقدیم ما و اعتقاداتمان می‌کنند! بیشتر پیام‌های خصوصی وبلاگ همین مورد آخر است و بیشترین انتقاد به پیش فرض خصوصی بودن وبلاگ هم از طرف همین قشر است. در عوض منطقی‌های غیرهمفکر بیشترین کمک را به ارتقای سطح مطالب وبلاگ داشته‌اند.

فکر می کنید وبلاگتان چه وجه تمایزی با سایر وبلاگهایی که در حوزه ی زنان هست، دارد؟

وبلاگ هایی که در موضوعات زنان از نظر اسلام بنویسند کم نیستند؛ اما چندتایشان واقعا با مسائل درگیر شدند؟ جز وبلاگ بیشتر کتاب هایی هم که در مورد زن در اسلام نوشته شده به همین منوال است. در اینکه اسلام برای زن شخصیت انسانی قائل شده شکی نیست و هزاران جمله زیبا که از دامن زن مرد به معراج می رود، بهشت زیر پای مادران است و … . اما وقتی وارد مصادیق می‌شویم می‌بینیم دنیای زنان به زیبایی این جملات نیست. مادران ما بعد از چندین سال خانه‌داری زنانی خسته و رنجور می‌شوند که نه جامعه برای اینکه مادران خودشان را وقف خانه و خانواده کردند بهایی قائل است و نه خودشان از سال‌های سپری شده راضی هستند. تا موضوعی از نزدیک لمس نشده باشد و دغدغه نویسنده نباشد نمی‌شود متن اثرگذاری از آن موضوع خلق کرد. ما سعی مان بر این بوده که در حوزه ی زنان ناگفته ها را هم بیان کنیم و با تک وجهی نگری مطلبی ننویسیم.

بین راه با مشکل خاصی هم روبرو شدید که باعث شود از نوشتن منصرف شوید؟

مسلما. یک بار طی صحبت با یکی از دوستان تصمیم گرفتم شش ماه در وبلاگ ننویسم که همین کار را هم کردم. آن زمان گل بانو تازه وارد وبلاگ شده بود.

آیا جلسه ای با نویسندگان تشکیل می دهید تا در مورد وبلاگ بحث کنید؟

تقریبا ماهی یک بار جلسه داریم. البته هیچ کداممان همیشه ساکن قم نیستیم و خود هماهنگی جلسات یک ماه طول می کشد. جلسات را در منزلمان یا مکان‌های دیگر برگزار می‌کنیم.در نشست‌هایمان مطالب همدیگر را نقد می‌کنیم، پیشنهاد سوژه می‌دهیم، در مورد خوانندگان و بعضی نظرات خاصشان صحبت می‌کنیم، بازتاب وبلاگ در سایت ها و وبلاگ‌های دیگر را بررسی می‌کنیم؛ خلاصه هر مطلبی که در مورد وبلاگ و اینترنت به ذهنمان بیاید می‌گوییم. از اخبار روز و دنیای اینترنت و موضع گیری افراد مختلف تا … . جلسات حضوری باعث می‌شود وبلاگ را جد‌ی‌تر بگیریم و هماهنگی نسبی در جبهه‌گیری‌هایمان داشته باشیم. البته بعضی اوقات هم کار به بجث و اختلاف عقیده می‌کشد که آن هم نعمتی است.

مطالبتان جای خاصی هم لینک می شود؟

بله. سایت هایی مثل شبکه خبر دانشجو، پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی، رجا نیوز ، طلبه وبلاگ و … همیشه مطالبمان را چک می کنند و لینک مطالب برتر یا اصل متن را داخل سایت قرار می دهند. خیلی از وبلاگ ها وسایت های مخالف هم روی مطالب وبلاگ انگشت می گذارند. حتی بعضی وبلاگها و سایت هایی که مزاجشان با تفکرات زن مسلمان خوش نمی آید لینک گل دختر را به طور ثابت قرار داده اند.

خواننده ها چطور به وبلاگتان می‌رسند؟

علاوه بر سایت‌هایی که نام بردم و جاهای دیگری که لینک می‌شود بنا به روایتی حدود نصف خواننده ‌های گل دختر از طریق موتورهای جستجو به وبلاگ می‌رسند؛ آن هم به خاطر کلمه دختر! خب البته برایشان حال‌گیری است که دنبال «عکس دختران خوشگل» و «دختر خوشگل ایرونی» و این تعابیر هستند و بعد به وبلاگ گل دختر می رسند؛ ما که سرمان را انداخته‌ایم زیر و کار خودمان را می‌کنیم. کف دستمان را بو نکرده‌بودیم که جوانان فرهیخته ایرانی بعد از گذشت چندین سال از ورود اینترنت به کشور و استفاده ‌های متعدد علمی که می‌توان از آن کرد؛ هنوز هم دنبال این مضامین هستند!

آیا وبلاگ گل دختر در مسابقه خاصی هم مقام آورده؟نظرتان در مورد این دست از مسابقات چیست؟

گل دختر در جشنواره کریمه اهل بیت که از طرف وزارت ارشاد شهر قم برگزار شد رتبه سوم را کسب کرد. در جشنواره تولیدات رسانه‌ای عفاف و حجاب نور هم که یک جشنواره کشوری بود و با همکاری صداوسیما و چند نهاد دیگر برگزار شد رتبه دوم را مشترکا با یک وبلاگ دیگر بدست آورد. امروزه مسابقات وبلاگ نویسی فرمالیته با فرم‌های داوری تکراری، رشد قارچی پیدا کرده اند. بعضی نهادهای رسمی یا مذهبی مطالب وبلاگ را در مقایسه با مقالات علمی امتیاز می‌دهند و بعضی نهادهای خودجوش و امروزی هیچ بار محتوایی خاصی برای وبلاگ قائل نیستند. مسئله هویت مجازی یا حقیقی هنوز در مسابقات حل نشده. بعضی مسابقات شرط ثبت نام با اسم حقیقی دارند که به همین علت برخی وبلاگ‌های خوب کناره می‌کشند. بعضی هم مثل جشنواره عفاف و حجاب بعد از رتبه آوردن وبلاگ بدون توجه به مجازی بودن شخصیت نویسنده وبلاگ، اسم کامل و عنوان وبلاگش را در سطح وسیع منتشر می‌کنند و وبلاگ نویس نمی‌داند که از برنده شدنش خوشحال باشد یا از برملا شدن اسمش ناراحت؟!

قسمت دردناک قضیه این است که برای بنده که مدیر وبلاگ هستم حتی یک کاغذ خشک و خالی در تأیید رتبه آوردن وبلاگ ندادند؛ آن وقت سایت‌های زیادی عنوان وبلاگ و اسم نویسندگانش را در آرشیو اخبار خود دارند.

نویسندگان گل دختر در جمع های وبلاگی هم شرکت می کنند و فعالیتی غیر از نوشتن وبلاگ هم دارند؟

حضور در جمع‌های وبلاگی از ابتدای کار ملازم گل دختر و نویسندگانش بوده مثل همکاری با دفتر توسعه وبلاگ‌دینی و ملاقات وبلاگ‌نویسان در نمایشگاه‌ها، همایش‌ها و سفرهای وبلاگی. عضو فعالمان هم در این زمینه «گل بانو» هستند که به شوخی مدیر روابط عمومی گل دختر می‌خوانیمشان!

به نظرتان چقدر وبلاگتان تاثیر گذار بوده و چقدر به آن اهدافی که انتظار داشتید رسیدید؟

تأثیر را باید در بلند مدت دید. انتظار ندارم کسی نظر بگذارد که خانم گل دختر فلان مطلبتان من را متحول کرد و دریچه‌ای نو پیش چشمانم گشود! اگر مطالب در حد تلنگری باشد که بعدا خواننده در جایی دیگر و محیطی دیگر یادش بیاید که خدابیامرز گل دختر هم حرف‌های بدی نمی‌زد همین جای شکر دارد. اما تأثیری که به وضوح می‌توانم ببینم این است که اوایل راه‌اندازی وبلاگ از طرف مذهبی‌ها برچسب فمینیست می‌خوردیم و از طرف فمینیست‌ها برچسب متحجر. شکر خدا الان این نظرات کمتر شده و ظاهرا وجود همچین دخترهایی که نه فمینیست باشند نه متحجر به رسمیت شناخته شده است و به دنبالش وجود تفکر میانه‌ای در موضوعات زنان. تفکر میانه‌ای که یاری علمای حوزه و دانشگاه را برای کاربردی کردنش در حوزه عمل می‌طلبد و با یک وبلاگ ساده به جایی نمی‌رسد.

در آخر دوست دارم نظرتان را در مورد نشریه چارقد بدانم.

«چارقد» شروع خوبی داشت. از همان اوایل خواننده مطالبش بودم و هنوز همه هستم؛ چه وقتی که پرونده‌ای کار می‌کرد و چه الان که به صورت روزنامه اینترنتی درآمده. نه به عنوان کسی که همکاری مختصری با چارقد داشته بلکه به عنوان یک خواننده اینترنتی می گویم که چارقد در نوع خودش مشابه ندارد. نشریه ای اینترنتی با موضوع دختران که غرق در جریان‌های امروزی جنبش زنان نشده و می‌خواهد ارزش والای زنان در اسلام را به تصویر بکشد. چارقد در بخش اخبار قوی عمل کرده که آن را مدیون تلاش‌های مدیر مسئول چارقد – جناب آقای نجمی- و سردبیر سابق آن -جناب آقای احسانبخش- است.

۲ دیدگاه در “گل‌دختر بر روی صندلی داغ”

  1. به نظر من صندلی خیلی هم داغ نبوده. ولرم بود یا بگم یخ بود. بیشتر تبلیغ وبلاگ خودش و چند تا از خانومای جامعه و مجله چارقد. اشکالی هم نداره ولی لطفا اسمش را صندلی داغ نگذارید. چون ممکنه دروغ بشه. مثلا می پرسیدین چند سالته؟ چرا تا حالا ازدواج نکرده دختری به این خوبی؟ شرایط شما چیه؟ چه غذایی رو دوست دارین؟ از چه ماشینی خوشتون میاد؟ اسم چند وبلاگ آقایون رو که دوست داری؟ از کدوم شاعر خوشت میاد؟ چه شعری رو همیشه زمزمه می کنی؟ موسیقی گوش میدی؟ چه نوع موسیقی ای؟ از کدوم خواننده خوشت میاد؟ بهترین کتاب که تا حال خوندی؟ آخرین کتابی که تا حالا خوندی؟ ورزش می کنی؟ چه ورزشی؟ داستان می خونی؟ چه کتابی؟ بهترین فیلمی که دیدی؟ وقتی از کسی خیلی عصبانی بشی بد وبیراه می گی؟ چی می گی؟ تکیه کلامت چیه؟ یک عکس با حجاب هم ازش می زدین؟ (البته از روبرو نه از پشت سر یا از فصله ی ده کیل.متری وسط یه کرور آدم)

  2. تصادفی به وبلاگ شما برخوردم. البته نه با جستجوی (کلمه دختر). در قسمتی از متنتون به جوونای ایرانی تیکه هایی انداخته بودین راجع به این که با جستجوی کلمه دختر به وبلاگ شما میرسن؛ اونم بعد گذشت سالها از ورود اینترنت. به نظر شما کسی که در ا ین کشور گل وگلاب زندگی میکنه که اگه تو همین خیابون های قم با یه دختر صحبت کنه؛ فقط صحبت؛ باید آماده باشه تا پلیس امنیت اخلاقی باهاش برخورد کنه و اونو مورد تفتیش قرار بده و احیانا بهش توهین بکنه نباید ترجیح بده از طریق اینترنت دنبال یه آشنایی باشه. به نظر شما اگر کسی به هر دلیلی قصد ازدواج نداشت باید خودش رو از … هم محروم بکنه. بهتر نیست این تیکه های قشنگتون رو حواله ی مسببین اصلی این اوضاع بکنید؟!!

دیدگاه‌ها بسته شده است.