احترام معلم

امام علی (علیه السلام) : تیزی و برندگی زبانت را، به سوی کسی که تو را سخنگو ساخته است مگیر، و رسایی گفتار و قدرت بیان خود را، بر ضد کسی که به تو قدرت گفتار آموخته است ، بکار مبر.

شرح : امام علیه السلام ، همواره در مورد احترام معلم و آموزگار، سفارش میفرمود، و دیگران را، به ارزش و اهمیت احترام نمودن به آموزگاران ، متوجه میساخت . تا جایی که خود، با آن دریای علم و دانش که داشت ، همیشه می فرمود: کسیکه به من یک کلمه بیاموزد، تا پایان عمر، غلام و بنده او خواهیم بود .
یک نمونه درخشان و با شکوه دیگر، برای آنکه بدانیم اسلام چه احترام شایانی برای معلم و آموزگار قائل شده است ، توجه به وضع اسیر جنگی در صدر اسلام است . در آن جنگها، پیامبر اکرم (ص )، به کسانی که تا ساعتی پیش ، شمشیر بر دست ، با سپاه مسلمانان جنگیده بودند، اجازه می فرمود که هر کدام ، به ده نفر از مسلمانان سواد خواندن و نوشتن بیاموزند، و پاداش ‍ این سواد خواندن و نوشتن بیاموزند، و به پاداش این سواد آموزی از اسارت آزاد شوند .
امام علیه السلام نیز، در این کلام عمیق و پر معنی ، در همین باره سخن گفته ، و دیگران را به احترام نمودن به معلم آموزگار، متوجه ساخته و ترغیب و سفارش فرموده است . ما نیز، باید از پیشوای راستین خود بیاموزیم . یعنی هرگز نباید تیزی و برندگی زبان خود را بسوی پدر و مادر، یا خواهر و برادر بزرگتر، یا هر کسی که در راه به سخن آمدن ما زحمت کشیده است ، بگیریم . و همچنین هیچگاه نباید رسایی کلام و قدرت بیانی را که از معلم و یا شخصی دیگری آموخته ایم ، بر ضد خود او بکار بریم . زیرا، چنین کاری نا سپاسی است ، و در اسلام ، ناسپاسی ، زشت و ناپسند شمرده می شود .

اندرزهایی از نهج البلاغه، بلاغ.نت

چرا ترس از خدا؟

ممکن است این سؤال برای بعضی مطرح شود که ترس از خدا یعنی چه ؟

مگر خداوند یک چیز موحش و ترس‏آوری است؟ خداوند کمال مطلق‏ و شایسته‏ترین موضوعی است که انسان به او محبت بورزد و او رادوست‏ داشته باشد . پس چرا انسان از خدا بترسد ؟ در جواب این سؤال می‏گوئیم مطلب همین‌طور است. ذات خداوند موجب‏ ترس و وحشت نیست ، اما اینکه می‏گویند ازخدا باید ترسید یعنی‏از قانون عدل الهی باید ترسید .

در دعا وارد است : «یا من لا یرجی الافضله ،و لا یخاف الا عدله ». ای کسی که امیدواری به او امیدواری به فضل‏ و احسان اوست و ترس از او ترس از عدالت او است. ایضا در دعا است: «جللت ان یخاف منک الاالعدل ، و ان یرجی منک الا الاحسان و الفضل.» یعنی تو منزهی از اینکه از توترسی باشد جز از ناحیه عدالتت و ازاینکه از تو جز امید نیکی و بخشندگی تو نداشت .

ادامه چرا ترس از خدا؟

حجاب و حدود آزادی از نگاه شهید بهشتی

حجاب و حدود آزادی در جامعه اسلامی / شهید بهشتی / سخنرانی

تا ما در خط تسلط بر هوی ها حرکت نکنیم، به این آزادی – آزادشدن انسان از بندگی هوی ها – نمی رسیم و محیط اجتماعی تاثیر به سزایی دارد در این که درون من و شما ها رشد کند یا ذکر خدا رشد کند . درست است که اگر افراد رشد یافته ی رسیده به مراحل بالای کمال را در میان انگیزه های رنگارنگ فساد رها کنی اختیار خودشان را می توانند داشته باشند خوب باید بگوییم که این ها چند درصد هستند ؟

چند در هزارند؟ برای این که بقیه انسان ها حاکم بر هوایشان بمانند، باید بکوشیم محیط هم طبیعی باشد که از در و دیوارش انگیزه فساد نبارد و به محض این که ما خواستیم محیط را از این آلودگی ها پاک کنیم خود به خود مقداری از آزادی ها گرفته می شود اگر به آن خانم گفتند خانم شما آزادی، فریاد برای آزادی هم برآوردید درست، اما خانم مسلمان در کوچه و خیابان که می آیی لباس و پوشش شما ساده باشد، اندام های بدن و موی سر شما پوشیده باشد، آن چه با پوشش ساده نه دلفریب و سخن گفتن و نحوه برخورد با این و آن و طرز راه رفتن همه آن ها هم باوقار و سنگین و متین باشد، درخور پاکدامنی بانوی والاقدر مسلمان پیوسته به خدا باشد.

ادامه حجاب و حدود آزادی از نگاه شهید بهشتی

مسئله حجاب آن‌طور که هست

استاد مرتضی مطهری :«آنچه بعدها حتی در میان متشرعین‌، تحت تأثیر عادات و عرفها پیدا شد، مافوق توصیه‌های اخلاقی اسلامی مسل‍ّم است. در عرفهای متأخر حتی ذکر نام همسر نوعی کشف عورت تلقی می‌شود. پیغمبر اکرم و امیر‌المؤمنین و سایر ائمه اطهار در محاورات خود نام همسرشان را می‌بردند که خدیجه یا فاطمه یا ام‌‌ّ حمیده چنین و چنان کرد، ولی امروز اگر یک مرجع تقلید، نام همسر خود را بدون تعبیراتی از قبیل «اهل بیت» یا «والده فلانی» یا «خانواده» و امثال اینها ببرد؛ کاری زشت تلقی می‌شود؛ در‌صورتی‌که رسول اکرم از همسرش با کلمه «حمیرا» تعبیر می‌کند که نشان‌دهنده‌ی زیبایی و رنگ پوست اوست. »