[ms 0]
زمانی که مرد به صورت همسر خود نگاه کرده و همسرش نیز به او نگاه کند، خداوند بزرگ به دیدهی رحمت به آن دو نگاه کند. (۱)
نهجالفصاحه، حدیث ۱۹۹۰
لباسهای خود را بشویید و موهای خود را برگیرید و مسواک بزنید و آراسته شوید و نظافت کنید؛ زیرا بنیاسرائیل این کار را انجام نمیدادند. در نتیجه، زنانشان زنا دادند. (۲)
نهجالفصاحه، حدیث ۷۱
***
۱- مرد میداند ازدواج که کرد، باید خرج زندگی را بدهد. میداند که تلاش برای کسب روزی حلال، جهاد است. میداند که خانواده به او قوامیت مییابد. میداند که خوب است مرد مهربانی باشد. سعی هم میکند که مهربان باشد، ولی کسی از او انتظار ندارد برود کلاس همسرداری، کتابهای روانشناسی زنان بخواند و یا دغدغه داشته باشد برای عاشقنگهداشتن همسرش.
مرد میداند از خانه که بیرون میرود، باید آراسته باشد. میداند که باید معطر باشد. میداند که باید مرتب باشد و میداند که خانه محل آرامش است؛ جایی است که بعد از یک روز کاری سخت، میتواند زمانی برای خودش داشته باشد.
برای یک زن نجیب، محیط خانه محلی است برای عیان کردن همهی ویژگیهای زنانه برای جلب توجه یک مرد. برای مرد، خانه جای آراستگی نیست؛ جای استراحت است؛ محیط راحتلباسپوشیدن و راحترفتارکردن.
زن نیاز دارد به توجه یک مرد، به جذاب بودن برای یک مرد و به اینکه مردی بخواهد افکارش را، احساساتش را و دغدغههایش را بشنود؛ به اینکه مطمئن باشد یک مرد در دنیا هست که ساعتی از روزش را به فکر کردن به او میگذراند؛ فکر میکند که برایش چه بخرد، چطور خوشحالش کند و نیازش را چطور رفع کند. مردی هست که در خدمت اوست و از خدایش است که در خدمت او باشد.
مردی هست که میخواهد توجه او را جلب کند. میخواهد تواناییهای مردانهاش را به رُخش بکشد. مردی که همهی جذابیتش، همهی شوخطبعیاش، همهی هنرهای جذب جنس مخالفش، همهی خاطرات جالبش، همهی اظهارنظرهای حکیمانهاش، همه و همه را میخواهد برای او خرج کند.
ولی خانه برای مرد، جای خرج کردن جذابیتهایش نیست؛ جای استفاده از جذابیتهای همسرش است؛ جایی که زن محرمش منتظرش است. بیچونوچرا منتظرش است و متشکر از همهی زحماتی که این مرد برایش میکشد.
مرد نمیداند که وظیفه دارد زنش را به لحاظ عاطفی و حسی -و نه فقط مالی- بینیاز کند از فکر کردن به مردهای دیگر. همانطور که زن باید مردش را از زنهای دیگر بینیاز کند.
۲- زن میداند که وقتی ازدواج میکند، باید زندگی کردن بلد باشد. زنی که نتواند زندگیاش را مدیریت کند، نتواند محیط خانه را برای شوهرش جذاب کند، شوهرش مشتاق نباشد برای برگشتن به خانه، مهارتهای زنانهاش کم است.
[ms 1]
اگر شوهر به اندازهی کافی مهربان نیست، حتما مشکلی وجود دارد. باید مهارت زن را افزایش داد. دختران میدانند که مدیریت فرهنگی خانه با آنهاست. میدانند که آنها باید دل شوهرشان را بهدست آورند. میدانند که اگر یک زن کامل باشند، مردشان عاشقشان میشود. اگر لازم باشد، تمام کتابهای روانشناسی مردان را زیر و رو میکنند، کلاس همسرداری میروند، مشاوره میروند و…
باید یاد بگیرند که این مرد را عاشق کنند و برایش کافی باشند. باید کانون خانه را گرم کنند. جهاد زن این است.
۳- در جامعهی ما محبت میان زن وشوهر جزو حرفهای مگو است. ما محبت کردن را نمیآموزیم.
در فیلمها و سریالها، داستانهای خیانت و مشاجره و طلاق و مجادله و روکَمکُنی را بیشتر میبینیم تا یک زندگی سالم، یک زندگی مشترک، یک زن و شوهر که در کنار یکدیگر خیلی معمولی زندگی کرده، مشکلاتشان را حل میکنند.
معدود داستانهای عاشقانه هم، عشق غیر واقعی را نشان میدهند. تصورهای سرکوبشدهی دوران نوجوانی کارگردان؛ آنچه پشت درهای زندگی واقعی نیست. مردی هم که بخواهد به همسرش محبت کند، بخواهد برایش پشت ویترین مغازهها بگردد و هدیه بخرد، بخواهد کنارش بنشیند، دلش برایش تنگ شود، از محل کار با همسرش تماس بگیرد، بخواهد با همسرش حرف بزند و اتفاقات روزش را تعریف کند، بخواهد با او مشورت کند، بخواهد به محلهای مورد علاقهی همسرش برود و… آرامآرام با بیشتر شدن تمسخرهای اجتماعی، خودش را جمعوجور میکند.
محبت به زن در جامعهی ما یک ارزش نیست؛ تا حدی قرتیبازی است. مردهای استخواندار، مردهای فهمیده، مردهای واقعا مرد، ذهنشان را درگیرِ چطور محبت کردن به همسرشان، چطور اهمیت دادن به دغدغههایشان و… نمیکنند.
و زنانی میمانند که شوهرانشان کفایتشان نمیکنند…
—————————————————
پانوشت:
۱- إنَّ الرَّجُلَ إذا نَظَرَ إلَى امرَأَتِهِ وَ نَظَرَت إلَیهِ، نَظَرَ اللّهُ تَعالى إلَیهِما نَظَرَ الرَّحَمَةِ.
۲- اغسِلُوا ثیابَکُم وَ خُذُوا مِن شُعُورِکُم وَ استاکُوا وَ تَزَیّـنُوا وَ تَنَظّفُوا؛ فَإنَّ بَنی إسرائیلَ لَم یَکُونُوا یَفعَلُونَ ذلِکَ، فَزَنَت نِساؤُهُم.
ممنون خانم علمدار. حرف دل خیلی از زنها رو، شما نوشتید. ممنونم
جانا سخن از زبان ما می گویی!
می شه یکی به من بگه مردها برای زندگی کردن چی یاد می گیرند؟
محبت به همسر چه زن وچه مرد قرتی بازی نیست فقط وفقط یک نیاز است که اگر این نیاز براورده نشود انسان به (ارامش) یعنی هدفی که خداوند برای ازدواج قرار داده نمیرسد
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/link/14019
ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
یا علی
به نام خدا
سلام
بسیار جالب و عالی بود.
مشکل من هم اوایل ازدواج همین بود که الگویی در این مسئله نداشتم اما همین احادیث و روایات بسیار کمکم کردن. کمی هم کتاب روانشناسی و کمی هم پیش روانشناس حرفه ای متدین (البته من پیش روحانی رفتم اما هر لباسی اما متدین و عالم) رفتن کمکم کرد. خدا خواست و کمی راه درست زندگی کردن آموختم. عشق به همسر با یک نگاه حاصل نمیشه. شما خانم ها باید اول یاد بگیرید که به فرزندانتان عاشقانه زندگی کردن بیاموزید. من مادرم جاهایی میامد راهنمایی که برای همسرت چه کن و چه نکن.
خانم ها اول باید از خود شروع کنن. حداقل به فرزندانشان بیاموزند.
موفق باشید.
سلام .
تو همین کامنت دوم میشه مشکل جامعه رو فهمید.
من الان به عنوان یک مرد متاهل داشتم نوشته شما رو میخوندم و به کارهای درست و غلط خودم نسبت به همسرم فکر میکردم تا اینکه رسیدم به بخش کامنت ها که رشته افکارم پاره شد.
این خانم ها (از نوع ع – ه) متاسفانه فقط نصف مقاله شما رو خوانده اند . با یک حس مغرورانه و خالی از پند گیری شروع به موضع گیری درباره جنس خودشون میکنند. به جای اینکه همه مقاله رو بخونند و به وظایف خودشون بیشتر از کاستی های طرف مقابل فکر کنند.
به نظرم این همان تاثیر فیلم های زندگی های ناسالم (طلاق و مجادله و روکَمکُنی) هست که این خانم ها اسمیت الان انتظار دارند روی آقای اسمیت کم بشه و اینها در قله پیروزی بنشینند !!!! طبیعیه که آقایان اسمیت هم موضع بگیرند و این داستان ادامه دارد.
البته این رفتار ها در آقایان هم دیده میشود و مخصوص خانم ها نیست.
از اینکه به ارتقای زندگی های مشترک کمک میکنید و بی طرفانه به هر جنسی تذکرات لازم رو میدهید از شما ممنونم.
مشکل خیلی از زنان جوان جامعه در این مقاله آمده است.جناب آقای (ع-ه) این قسمتی از مشکلات زنان جامعه است .اگر دقت کرده باشید نویسنده هم از اینکه برای برقراری آرامش در خونه فقط زن تلاش می کنه و خودش رو ملزم می کنه انواع کلاس ها رو بره ،اما مرد وظایفش فقط در تامین معاش خانواده خلاصه میشه ،ناراضیه !!
من بیرون گود ننشسته ام!اصلا هم از موضع غرور صحبت نکردم
به قول خانم غضنفری صحبت از رفع نیازی است که حاصل آن رسیدن به آرامش است و این مهم تنها و تنها در کنار همسر بدست می آید و بس!!
خانم هاتفی من علت نارضایتی نویسنده رو تو چیزی که شما فرمودید نمیبینم.
نویسنده از تابو بودن محبت مرد به زن و نمایش آن به دیگران ناراضی است که من تا حد زیادی قبول دارم. (به تیتر توجه کنید)
البته آش شور محبت های آنچنانی رو هم در کوچه و خیابان بعضا میبینیم طبیعتا منظور نویسنده این نوع محبت ها نیست.
این یک واقعیت است که متاسفانه به ما محبت کردن را نیاموخته اند. محبت به هم (زن و شوهر ) یک نیاز طبیعی و عمده ترین دلیل «همسری» است.
موقع ازدواجم یکی به من گفت شما یه بله میگی. این بله، بلا ست. وقتی وارد زندگی شدم دیدم خیلی درست میگفته . شاید ترجمه خودمانی » جهاد زن » باشه. اون وقتی که خیلی سعی میکنی که یه خانم خوب باشی برای شوهرت و از همون اول با انواع و اقسام افاده ها و افاضات عجیب و غریب و آتیش به پاکن خانواده شوهر قرار میگیری و از هر طرف نگاهش میکنی میبینی که اینها امتحان صبوری تو شده و تنها و تنها کاری که ازت بر میاد توسل و توکله، اون وقتی که میبینی اگر نخواهی یه کار کنی که مامان شوهرت نباشی، زود خیلی زودتر از اونی که تصورش رو بکنی مادر محترمشون، همه چیز رو رصد میکنه و ….( که خانمها انواع و اقسام مسائل دلگیر کننده رو به خوبی میشناسند) ؛ واقعا سخته که باز هم روحیه دلبری کردن داشته باشی و باز هم باید دلبر باشی. این هم یعنی جهاد.
خدا به ما صبر بده . اون هم از نوع جمیلش