حواها در رسانه‌های جمعی

78.jpgعلم روانشناسی سالهاست ثابت کرده که برای تحمل فشار زندگی، دیدن برنامه‌های تلویزیون (صداو سیما) به عنوان یک رسانه جمعی، مناسب ترین گزینه است! این رسانه جمعی بر هر درد بی‌درمان دواست!

برای رسیدن به آرامش چه چیزی بهتر از دیدن سریال‌های ایرانی که به قول معروف هر چند می‌دانی که پایانش با عروسی و ازدواج تمام می‌شود، اما نحوه‌ی این ختم به خیر شدن مهم و جالب توجه است!

نکته قابل تامل در مورد تلویزیون این است که تعداد قابل توجهی از کارگردان‌های این رسانه، مقیدند که به هر قیمتی، با هر ترفندی و با هر کسی باید ازدواج در سریال‌ها صورت بگیرد.

بدون شک نمونه‌هایی از این حیث بسیار است و ما با این احتمال که خوانندگان نشریه چارقد، خدای‌ناکرده پا‌ی‌بندِ سریال‌های ایرانی نیستند، و فقط برنامه‌های فضانوردی را نگاه می‌کنند، صلاح دیدیم به حکم « تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»، به ذکر چند نمونه کوتاه از این سریال‌ها بپردازیم!

ادامه حواها در رسانه‌های جمعی

دوست دارم با نجابت تمام زندگی کنم

سال‌های گذشته وقتی قرار بود مجریان ما برنامه‌ای را اجرا کنند بیشتر حالت رسمی در چهره‌ی خود داشتند و فقط به بیان پاره‌ای دیالوگ‌های خاص بسنده می‌کردند. اما با گذشت زمان شاهدیم که نحوه‌ی اجرای مجریان چه در تلویزیون و چه در رادیو در برنامه‌های مختلف تغییر کرده و به نوعی می‌توان گفت از آن حالت خشک و یکنواخت بودن خارج شده‌اند. حتی در گذشته شاهد بودیم بعضی از مجریان فقط پشت میز و صندلی می‌نشستند و در اتاقی با دکوری که هیچ‌گونه با برنامه سنخیتی نداشت برنامه‌ی خود را اجرا می‌کردند. اما اکنون دیگر این‌گونه نیست. انواع و اقسام برنامه‌های مختلف شبکه‌های سیما با تنوع مجریان و استودیوهای زیبای طراحی شده، حکایت از برنامه‌ای دیدنی می‌کند. زیلا صادقی یکی از این مجریان جوان شبکه‌های مختلف سیماست که الحق و الانصاف در اجرای برنامه‌ای متفاوت توانسته قدم‌های اساسی بردارد. با او به گفتگو نشستیم و از هر دری صحبت کردیم. عمده بحث ما در مورد نحوه اجرای او در تلویزیون است که از نظر می‌گذرانید.

ادامه دوست دارم با نجابت تمام زندگی کنم

شاسخین‌های گانگستر

امروزه با گسترش روز افزون ارتباطات در عرصه ملی و بین المللی، شاهد تاثیرات عمیق رسانه‌ها بر افکار عمومی، در سطوح مختلف فرهنگی جامعه هستیم.

در این میان تلویزیون را بر حسب شرایط خاصی مثل سهل الوصول بودن یا یکسانی دسترسی همه اقشار جامعه با طبقات مختلف، می‌توان موثرترین رسانه و به تعبیری دیگر رسانه‌ی عامه مردم دانست.

لذا با توجه به موارد ذکر شده نمی‌توان نقش موثر تلویزیون را در زمینه فرهنگ‌سازی و جهت‌بخشی به افکار، روابط اجتماعی و تحکیم و یا تزلزل نوعی نگرش خاص در بین اقشار جامعه، انکار کرد.

از آغاز دهه هفتاد و با فراگیر شدن رسانه‌ی تلویزیون در کشور که با تولد زنجیره‌ای شبکه‌های تلویزیونی همراه شد رویکرد صدا و سیما «جلب حداکثری مخاطب» شد و تلویزیون با همه شبکه‌هایش با همه قوا به میدان آمد تا مردم اسیر ویدئو و ماهواره نشوند.

ادامه شاسخین‌های گانگستر

زن، مخاطب یا مشتری برای رسانه؟!

خانواده کوچک‌ترین عنصر ایجاد جامعه و مهم‌ترین رکن جامعه است. نیمی از هسته‌ی اولیه‌ی خانواده توسط زن و نیمی دیگر توسط مرد تشکیل می‌گردد.رسانه در یک جامعه، چند نقش اساسی دارد. ۱- اطلاع رسانی و خبر ۲- ارشاد و هدایت۳- تفریح و سرگرمی.

رسانه در جامعه پوشش وسیعو فراگیر دارد و حسب نوع آن، مخاطبین و یا تولیدکنندگان متفاوتی دارد. (زن به‌عنوان یکی از ارکان تشکیل دهنده‌ی جامعه، هم در طیف مخاطبین رسانه جایگاه مهمی دارد و هم در گروه تولیدکنندگان محتوا). البته این اشاره، یک اشاره‌ی بایسته بودن است، نه اشاره‌ی وجود.

امروزه هدف گیری رسانه‌ها، زن مخاطب را به‌عنوان یک انسان و به‌عنوان رکنی از ارکان جامعه نمی‌بینند، بلکه در هدف‌گیری اغلب آن‌ها ، زن یک مشتری است. مشتری کالا (لوازم آرایشی، پوشاک، خوراک، و …) و یا مشتری خدمات ( آرایش، تناسب اندام، و ….) و از طرف دیگر رسانه‌های امروز دنیا در تولید محتوا از زن به‌عنوان یک کالا نیز استفاده می‌کنند. و گاهی هم به‌عنوان ابزار.

ادامه زن، مخاطب یا مشتری برای رسانه؟!

همیشه پای یک زن درمیان است

66.jpgبعد از سالها برنامه سازی، خوشبختانه کم کم شاهد برنامه هایی هستیم که بیشتر مطابق زندگی واقعی اند. زنها نیمی از جامعه اند و به اندازه مردها در تمدن سهم دارند؛ اما نکات مهمی هست که بیشتر وقتها مراعات نمی شوند. در ستون هر خانواده، یک زن وجود دارد و اگر رسانه ای بخواهد واقعی عمل کند باید همین صورت را نمایش دهد. حتی اگر موضوع مربوط به یک فیلم فضایی و تخیلی هم باشد، بازهم آن اثر بدون حضور همسر، مادر و یا دختری از جنس واقعی، اثری غیرواقعی خواهد شد.
در مجموعه ی تلویزیونی «بیداری»، شاهد خیل عظیم شخصیتهای زن هستیم که در پیشبرد داستان نقش کلیدی دارند. یک قهرمان اصلی که برای همه روشن است به نصیحت هیچ کسی گوش نمی دهد، زنی پولدار و بی فرزند که او هم خودسرانه همه کاری می کند و بالاخره یک زن بدجنس که قصد از بین بردن اقتصاد مملکت را دارد و در مرحله اول با ربا خواری، کانون گرم یک خانواده را نابود می کند.
در بین این همه زن بد و بدتر و بدترین، جای یک نقش زن مثبت بسیار خالی است. انگار از نظر نویسنده، هیچ زنی نمی تواند مثبت باشد. آیا در دنیای حقیقی هم اینگونه است؟ پس این که «مرد از دامن زن به معراج می رود» کجا معنی پیدا می کند؟
زن ها حتی اگر بیرون خانه کار مفید و درآمد اقتصادی نداشته باشند، می توانند با تربیت مردان خوب و صالح نقش مثبت و کلیدی داشته باشند. شیرین بیاتی، استاد تاریخ دانشگاه تهران، زنان ایرانی را انتقال دهندگان میراث فرهنگی می خواند و می گوید: « از زمانی که زن برای فرزند خود در گهواره زمزمه لالایی سر داده و کمی بعدتر، زمانی که برای او داستان و افسانه گفته، انتقال میراث فرهنگی را آغاز کرده است.»
آیا در این مجموعه شاهد حداقل یک مورد زن متعادل هستیم؟! زن های این مجموعه خودشان از بن و ریشه مشکل داشته اند یا ضعف از نویسنده است که نتوانسته زنان واقعی جامعه را – همانگونه که هستند- نشان دهد؟

همان اندازه که مردها در زندگی متفاوتند، زن ها هم؛ نه این که فقط زن ها بد باشند. شاید این مجموعه می خواست نقش کلیدی زن را نشان دهد؛ اما با این فرض هم این هدف در جهت منفی اعمال شده است. نقشی که شاید خیلی براذهان مخاطب خودش تاثیر بگذارد چرا باید تا این اندازه دست کم گرفته شود و رفتارهای بدش بدون عاقبت واقعی و رفتارهای نسبتا خوبش بدون مبنای دینی و اخلاقی باشد؟

ادامه همیشه پای یک زن درمیان است

فرعون در مطبخ

تصویری که سینما و سیمای ایران ‌از خانواده بویژه جایگاه مرد در آن نمایش می‌دهد همواره شبیه یک آونگ بین دو نقطه افراط و تفریط در نوسان است و گویا قرار نیست برای یک‌بار هم که شده این حرکت سرگیجه آور در نقطه تعادل بایستد.

از این سو آن‌چه می‌بینیم شوکت است، مجسمه‌ای توخالی، هیولایی سرشار از عقده‌های حقارت با متد فرعون در مدیریت خانواده! پدرسالارانی که غالباً هم هیمنه‌شان شکسته می‌شود. از سویی دیگر روایتی داریم از مجموعه‌ای از بازاریان و کامیون‌داران بی‌عاطفه، مغرور و دوزنه ( واکنش پنجم و …) ، یا چاپلوسان فرصت‌طلب و هوس‌ران ( زن‌زیادی و .. ) و یا مردانی ضعیف که راه به راه همراه با ساکشان از خانه به بیرون پرتاب می‌شوند ( پاورچین و … ). آنها یا ابله‌اند و یا زیرک و البته شارلاتان. غالباً همگی از مشکلات شخصیتی رنج می‌برند( چارخونه) یا بی‌مسئولیت و دروغگو هستند و یا بدچشم و چاپلوس.

وقتی هم که نوبت به معرفی مرد مهربان می‌شود، طراحان لباس بی‌درنگ به یاد «پیش‌بند» می‌افتند.

ادامه فرعون در مطبخ