مسافر آمدنی‌ست …

آغاز قصه اش را نمی دانم، همین دیر حوالی دیروز بود یا آشفته سال های نفس خاک خورده در تب و تاب رفتن و آمدن زن آب و جارو می‌کرد، غبار از آینه و طاقچه می‌گرفت، گل‌های تازه روی میز می‌گذاشت، علف‌های هرز باغچه را می‌کند، لباس‌های امروز تن بچه‌ها می‌کرد، لباس‌های دیروز را می‌انداخت توی تشت و می‌شست برای فردا، به بچه‌ها یاد می‌داد قشنگ سلام کنند و دستشان را روی سینه بگذارند یعنی که: من به قربانت! منتظر آمدن مسافری بود و سال‌ها بود که هر روز همه این‌ها را برای آمدنش می‌کرد.

ادامه مسافر آمدنی‌ست …

«تفکر بسیجی» معنای حقیقی «انتظار فرج»

برای گسترش عدل چاره‌ایی جز خون دادن نیست و برای خون دادن چاره‌ایی جز مسلح شدن!

همه‌ی محرومان منتظرند و معنای انتظار این نیست که حضرت بیاید، اصلاح کند! این تفکر، تفکر یهودیت است که کسی خیال کند امام از غیبت به حضور ظهور پیدا می‌کند، بعد عالم را اصلاح می‌کند، و ما به امام می‌گوییم: اِذهَب اَنتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا اِنّا هاهُنا قاعِدون.

ادامه «تفکر بسیجی» معنای حقیقی «انتظار فرج»

جلوه‌های انتظار در شعر قیصر امین پور

«دوباره پلک دلم می پرد نشانه‌ی چیست؟/ شنیده ام که می آید کسی به مهمانی»/ «کسی که سبزتر است از هزار بار بهار/ کسی شگفت کسی آن چنان که می دانی»/ «کسی که نقطه آغاز هرچه پرواز است / تویی که در سفر عشق خط پایانی»

«انتظار موعود»یکی از موضوعات محوری شعر انقلاب اسلامی است، شعرا و نویسندگان مختلف پس از انقلاب اسلامی با الهام از آموزه های آن آثار ادبی گوناگونی را با محوریت «انتظار «خلق کرده اند.

در میان شاعران انقلاب اسلامی بی شک می توان از «قیصر امین پور» به عنوان شاعری جریان ساز یاد کرد. از جمله موضوعاتی که در اشعار این شاعر، بسیار برجسته می نماید موضوع «انتظار موعود» است.

ادامه جلوه‌های انتظار در شعر قیصر امین پور

قول دادم که بیایم، بخدا حرفی نیست

صلی الله علیک یا عشق، ادرکنی

سلامٌ علی آل یس …

لبخند می زنی و بازگشت دوباره ام را با لبخندت خوشامد می گویی.

السلام علیک یا داعی الله و ربانی آیاته …

کلید باغ را به دستم می دهی … » در هیچ حالتی صورت از ما برنگردان»…

بغضی سنگین در حنجره ام خیمه می زند و تو می فهمی … چشمانت را می بندی.

نمی دانم شاید نمی خواهی خجلتم را ببینی.

ادامه قول دادم که بیایم، بخدا حرفی نیست

دختری از روم تا صحیفه فاطمه (س)

ملیکا شاهزادهٔ رومی که در قصر زیبا و باشکوه قیصر به سر برده بود، همواره در ناز و تنعم مادی بوده است، اما بینش و بصیرت وی نسبت به زندگی تا حدی بود که هرگز نعمت های جاودانهٔ معنوی را با مادیات عوض نمی‌کند. از این رو در پاسخ امام هادی ( ع) گفت: بشارت به شرفی جاودانه را می‌خواهم؛


نامش ملیکا بود، یکی از ثروتمندترین دختران شهر … .

دختری که آینده اش همگان را در حسرت گذاشت که کاش به جای او بودند … .

دختری که در سرنوشتش نوشته بودند که قرار است مادر بهترین افراد بشر باشد … .

ادامه دختری از روم تا صحیفه فاطمه (س)

آیا امام خود را می‌شناسی؟

قسمتی از فرمایش نورانی امام رضا علیه السلام در توصیف مقام امامت:

« الامام الانیس الرفیق، و الوالد الشفیق، و الاخ الشقیق، و الام البرة بالولد الصغیر، و مفزع العباد فی الداهیة النآد…» امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به کودک، و پناه بندگان خدا در گرفتاری سخت است…»

« الامام کالشمس الطالعة المجللة بنورها للعالم و هی فی الافق بحیث لا تنالها الایدی والابصار. »
امام مانند خورشید طلوع‌کننده است که نورش عالم را فرا گیرد و خودش در افق است به نحوی که دست‌ها و دیدگان به آن نرسد.

ادامه آیا امام خود را می‌شناسی؟