از پاک‌دامنان!

جرعه ای از ملکوت؛ دعای روز اول ماه مبارک رمضان

میهمان خدا که می شوم، دلم می خواهد خودم را در آغوشش رها کنم تا از همه نفسانیات و منیات زندگی این دنیا تهی شوم … چادر نماز سفیدم را بر سر می کنم … رو به خانه اش می نشینم … کتاب آسمانی ام را بر می دارم و کلماتش را می خوانم که مرا در خلسه ای ناب فرو می برند … .

صدای پای ماه رمضان که در کوچه و خیابان می پیچد، ناخودآگاه همه چیز رنگ و بوی تازه ای به خود می گیرد؛ امسال مشتاقتر از همیشه چادر سفید نمازم را بر سر می اندازم … روی سجاده گسترده خاک به سجده می افتم تا صدای شکستن بت های نفسانی ام را بشنوم؛ تا آن هنگام که از اعماق وجودم این صدا به گوش برسد که «اینجا ملکوت است» …

ادامه از پاک‌دامنان!

سینمای امروز؛ سی نما برای کشف حجابی جدید


سینمای امروز جایی که حجاب را با روش های نامرئی مورد هجمه قرار می دهند؛ روش هایی چون: حجاب؛ نماد طبقه فقیر جامعه؛ نمایش زنان فقیر ایرانی با چادر و چارقد و نمایش زنان ثروتمند با وضعی متفاوت

نشسته ام روی صندلی سینما تا فیلمی که آن همه تبلیغش را شنیده ام و دیده ام را ببینم. سر در ِ سینما که چندان برایم خوشایند نبود، منتظرم ببینم فیلم چه چیزهای دیگری هم دارد. نگاهی به اطرافم می اندازم. همه طیف آدمی می توانم ببینم؛

انگاری همه آمده اند برای تماشا، از پیر و جوان و کودک، زن و مرد، مادری که با دختران جوانش آمده است، پسری که با دوستانش همراه شده است، مرد مسنی که به همراه نوه اش آمده است و … .

ادامه سینمای امروز؛ سی نما برای کشف حجابی جدید

دختری از روم تا صحیفه فاطمه (س)

ملیکا شاهزادهٔ رومی که در قصر زیبا و باشکوه قیصر به سر برده بود، همواره در ناز و تنعم مادی بوده است، اما بینش و بصیرت وی نسبت به زندگی تا حدی بود که هرگز نعمت های جاودانهٔ معنوی را با مادیات عوض نمی‌کند. از این رو در پاسخ امام هادی ( ع) گفت: بشارت به شرفی جاودانه را می‌خواهم؛


نامش ملیکا بود، یکی از ثروتمندترین دختران شهر … .

دختری که آینده اش همگان را در حسرت گذاشت که کاش به جای او بودند … .

دختری که در سرنوشتش نوشته بودند که قرار است مادر بهترین افراد بشر باشد … .

ادامه دختری از روم تا صحیفه فاطمه (س)

قول دادم که بیایم، بخدا حرفی نیست

صلی الله علیک یا عشق، ادرکنی

سلامٌ علی آل یس …

لبخند می زنی و بازگشت دوباره ام را با لبخندت خوشامد می گویی.

السلام علیک یا داعی الله و ربانی آیاته …

کلید باغ را به دستم می دهی … » در هیچ حالتی صورت از ما برنگردان»…

بغضی سنگین در حنجره ام خیمه می زند و تو می فهمی … چشمانت را می بندی.

نمی دانم شاید نمی خواهی خجلتم را ببینی.

ادامه قول دادم که بیایم، بخدا حرفی نیست

میهمان خاص خدا در خانه‌اش

کدام چشمی می توانست آنچه را که می گفتند، باور کند؟! مگر شدنی بود این امر؟! می توانستند باور کنند یا نه، در هر حال این کار شده و این اتفاق افتاده بود؛ به خصوص که چشمانی هم در آنجا بوده اند که ماجرا را ببینند و شاهد باشند، بر این ماجرا که تاریخ باید آن را برای همیشه در خود نگه می داشت… و تاریخ در خود ثبت کرد تا آن ها هم که ندیده اند، باور کنند که روزی دیوار خانه کعبه شکافت، زنی از قریش در آن داخل و دوباره شکاف بسته شد! هر چه کردند بزرگان قریش در آن سه روزی که زن در کعبه میهمان بود، نتوانستند که در را بگشایند و بعد از سه روز دوباره دیوار از همان جای قبلی شکافته شد و زن همراه نوزادی که در آغوشش بود، بیرون آمد … .

ادامه میهمان خاص خدا در خانه‌اش

محجبه‌های پر پتانسیل

سراسر دوره سلطنت قاجاریه را که نگاه می کنم، نامی از زن و حقوق و آزادی زن نیست، حتی به کنایه ذکری از این مقوله به میان نرفته است.

حکومت مستبد پادشاهی در طول تاریخ بر زندگی سیاسی و اجتماعی ایرانیان اثرات منفی و زیانباری گذاشته بود. اعمال یکجانبه قدرت و پاسخگو نبودن حاکمان در قبال اقدامات و کارهای خودسرانه و بی‌قید و بند، انزجار و سیاست ‌گریزی را در میان توده‌های مردم فراهم آورده بود. نگرش و شیوه حکومت پاتریمونیال ( پدرسالاری ) و بازتاب آن بر حوزه اجتماعی جامعه، زنان را بیشتر از مردان در رنج و مشقت قرار می ‌داد. اگر مردان اجازه ورود و مشارکت در حوزه سیاسی را نداشتند، در عوض در حوزه اجتماع راحت و آسان تر می‌توانستند به اقدامات گروهی و جمعی دست بزنند، اما زنان نه ‌تنها در حوزه سیاسی؛ بلکه در حوزه اجتماعی نیز از قدرت منسجم‌شدن و حرکت جمعی در جهت تحقق خواسته‌ها و تقاضاهای زنانه برخوردار نبودند. از نیمه دوم قرن نوزدهم، به‌ویژه در عصر ناصرالذین شاه حرکت های مخالفت ‌گرایانه با تصمیمات سیاسی کارگزاران حکومتی و عمال آن ها پدیدار گردید.

ادامه محجبه‌های پر پتانسیل