سلام
یک) نشستهایم توی تاکسی، محسن چاووشی با آن صدای زخمیاش میخواند، دستم را میزنم زیر چانه و لب کج و کوله میکنم که یعنی باز این شروع کرد از آن ناله نفرینهای عاشقانه امروزی! گوش که تیز میکنم میبینم نه، دارد حرف دیگری میزند.
«ای تشنه شهید سربریده…مهر از سر و از پسر بریده …در ظهر عطش بگو چه دیدی…کز جان و جهان نظر بریدی …»تا میرسد آنجا که با همان لحن و ریتم اورجینال خودش از دل میخواند «بی سرو سامان تو ام یا حسین …دست به دامان توام یا حسین «. به دلم مینشیند.