اینجا زن در خانه نیست

ساعت دقیقا ۶ بعد از ظهر یک شب سرد پاییزی است که در یکی از کوچه‌های خیابان آفریقا منتظر هستم و حالا بعد از کلی قول و قرار تلفنی می‌بینم‌شان‌. البته از قبل‌تر هم کم و بیش او را می‌شناختم؛ به هر حال او سخنگوی گروهی از زنان هست آن هم اصلاح‌طلب‌! گر چه خودش معتقد است در حوزه‌ی زنان‌، اصلاح‌طلب و اصول‌گرا معنا ندارد و تمام تلاش‌شان برای برابری تمام زنان در جامعه و خانواده است‌.

اگر چه او یک زن فعال در عرصه‌ی اجتماعی و سیاسی است و با این که کار کردن در خانه را یک افتخار نمی‌داند اما بدون هیچ مشکلی خودش آن‌ها را انجام می‌دهد‌. او بیشتر به حضور اجتماعی زنان در جامعه و توانمندسازی‌ آنان معتقد است تا نقش زن در تحکیم خانواده؛ به همین دلیل جایگزین شدن واژه‌ی خانواده‌ در دولت جدید را به جای واژه‌ی مشارکت در دفتر امور زنان ریاست جمهوری نمی‌پسدد و گویا برای او مشارکت تنها در عرصه‌ی اجتماعی است که معنا پیدا می‌کند‌.

ادامه اینجا زن در خانه نیست

اشتغال زن در قانون

در جامعه اسلامی مرد مدیر خانواده به حساب می‌آید. تنظیم امور و تعیین مصلحت خانواده به عهده‌ی اوست، بنابراین در برخی موارد می‌تواند مانع اشتغال زن شود. نیاز به نیروی کار متخصص و تحصیل‌کرده‌، درآمد اقتصادی‌، بالا بردن سطح فرهنگ‌، کمک به اجتماع و … را می‌توان از دلایل روی آوردن زنان به شغل دانست. در اسلام حضور اقتصادی زن‌، در صورت رعایت شرایط و وجود توافق بین زن و مرد پذیرفته شده است‌. پیشرفت علم و تکنولوژی طوری ایجاب کرده که زنان نیز بتوانند همچون مردان شغل مناسب انتخاب کنند و در عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به فعالیت بپردازند.
با توجه به این مسائل آیا زن نیاز به کسب رضایت مرد دارد؟ آیا مرد می‌تواند با اشتغال زن مخالفت کند یا اختیار او محدود به موارد خاص کند؟ محدوده این اختیار چیست؟ اگر قبل از ازدواج زن شاغل باشد و یا این‌که شرط شاغل بودن مرد را پذیرفته باشد در چنین شرایطی مرد می‌تواند از اشتغال زن جلوگیری کند؟ آیا مرد با ادعای منافات داشتن شغل زن با مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن می‌تواند از اشتغال همسر جلوگیری کند؟ تشخیص این منافات با چه کیست؟ آیا زن هم می‌تواند مانع از شغل همسر خود با دلایل هر چند منطقی شود و آیا منافات شغل مرد با مصالح خانوادگی یا شئونات همسر‌، این حق را به زن می‌دهد تا مانع اشتغالش شود؟

ادامه اشتغال زن در قانون

تک آفریده لطیف خدا

به چشم خویش دیدم در بیابان‌
که آهسته سبق برد از شتابان‌
سمند تیز‌پای از تک فرو ماند‌
شتربان هم‌چنان آهسته می‌راند
شما هم گاهی که پنجره دل‌تان را به روی حقیقت می‌گشایید‌، تردیدی نمی‌بینید که زن‌، آن تک آفریده لطیف و عاطفی خالق بی‌همتا به لحاظ روابط درونی و ارتباطات و فعالیت‌های بیرونی‌اش با محیط پیرامون‌، بخواهد مورد بحث قرار گیرد‌. ادامه تک آفریده لطیف خدا

حس غریب آشنا

کارش را خیلی دوست داشت و با علاقه‌ای خاص به آن می‌پرداخت. می‌گفتند «آخه دختر مگه بازاریابی هم میشه شغل واسه تو». شوهرش احمد هم می‌گفت‌: «مینا جان! لازم نیست خودتو این‌قدر به زحمت بندازی. من اینو وظیفه‌ی خودم می‌دونم؛ خرج و درآمد بر عهده‌ی منه و… .» ولی مینا بدون توجه به حرف‌های آن‌ها روز به روز علاقه‌اش به کارش بیشتر می‌شد. تا وقتی توی اداره بود مرتب با این رییس شرکت و آن مدیر کارخانه صحبت می‌کرد؛ و تا می‌رسید خانه باز هم همیشه تلفن دستش بود و با این و آن د‌ر حال حرف زدن بود. روز به روز پیشرفتش هم توی کارش بیشتر می‌شد و مورد تشویق صاحب کارش قرار می‌گرفت‌. ادامه حس غریب آشنا

زن بازرگان

اشتغال اگر مهمترین دغدغه دختران نباشد لااقل یکی از اولویت‌های آن‌هاست. این روزها دیگر همه دختران به استقلال مالی فکر می‌کنند و می‌خواهند روی پای خودشان بایستند. با این حال یک سوال اساسی برای همه وجود دارد و آن این‌که چگونه‌؟ چگونه می‌شود یک شغل مناسب پیدا کرد که هم درآمد خوبی داشته باشد و هم از لحاظ شرایط کاری مناسب باشد؟

شاید شما هم از آن دسته کسانی باشید که با طرح این سوال بلافاصله به یاد پارتی و … می‌افتید. با خود فکر می‌کنید پس امیدی به یافتن یک شغل خوب نمی‌توان داشت. اگر این‌طور است مصاحبه ما با مریم احمدی، جوا‌ن‌ترین زن بازرگان را بخوانید.

بازرگانی احمدی با همت و تلاش مریم احمدی از مردادماه امسال فعالیت خود را در شهر همدان آغاز کرده و نام او را به عنوان جوان‌ترین زن بازرگان به ثبت رسانده است.

آن‌چه می‌خوانید حاصل گفتگوی ما با وی است.

ادامه زن بازرگان

من ویولتسا فزا هستم؛

وقتی با همکارم بعد از هماهنگی نیم ساعته وارد هتل خانم‌های دعوت شده به همایش زنان قرآن‌پژوه -که در تهران برگزار شده بود- شدیم‌، شماره اتاق‌شان را گرفتیم و آماده‌ی یک دیدار صمیمی در زدیم. مسئول گروه‌شان، با چهره ی مهربان به استقبال‌مان آمد و بعد از آشنایی مختصری خودمان را برای مصاحبه‌ای که فقط ۲۰ دقیقه برایش وقت داشتیم آماده کردیم‌.
ابتدا گزارش را با خانم متین و خوش‌برخوردی که از خواهران اهل تسنن بودند آغاز کردیم؛ او تنها گوینده رادیویی محجبه آلبانی بود‌. ادامه من ویولتسا فزا هستم؛

وقتی می‌خواستم شاغل بشوم‌

هنوز صدای بابا توی گوشم است‌: «اصلا هر کاری دلت خواست برو بکن‌!‌»
پایم را روی آن پا می‌اندازم و یادم می‌آید که گفتم‌: «‌من دیگر بزرگ شده‌ام‌! دلم می‌خواهد دستم توی جیب خودم باشد‌!‌» مامان لبش را گزید و بابا غران زیر لب لا اله ‌الا ‌اللهی گفت‌. خانم منشی اسمم را می‌خواند‌. از جا بلند می‌شوم‌. چندین نگاه مسیر حرکتم را تعقیب می‌کنند‌؛ آن‌ها هم مثل من منتظر هستند‌. فرم را از دست منشی می‌گیرم‌. نگاهم روی ناخن‌های لاک‌زده‌اش ثابت می‌‌ماند‌. با بی‌قیدی آدامس می‌جود‌: «‌این فرم را پر کنید و به من تحویل بدهید». سرم را به نشان تاکید تکان می‌‌دهم و برمی‌گردم سر جایم‌. فرم را سریع پر می‌کنم‌؛ شبیه باقی فرم‌ها است که جاهای دیگر پر کرده‌ام‌.

ادامه وقتی می‌خواستم شاغل بشوم‌

بی کاری یا بی‌عاری

» زن جماعت اگه بلند شد باید بزنی تو سرش تا همون جا بشینه «

این جمله قصار از پدر بزرگ خدا بیامرزم بود ( خدا رفته گان شما را هم بیامرزد! ) که، گه گاه برادرم برای اینکه اعصابم را به نقطه جوش برساند، یاد آواری می کند !!!

شاید بعضی ها فکر می کنند کار خانم ها تنها پختن و شستن و رُفتن است! یعنی همان کار هایی که ماشین لباس شویی و ظرف شویی و جارو برقی انجام می دهد. اما وقتی همه اینها را در یک کفه ترازو می گذاری و زن را در کفه دیگر، می بینی کفه زن تومنی ثنار با آن یکی توفیر دارد.

موضوع پرونده این هفته نشریه وزین (!) چارقد، اشتغال بانوان است. قرار نیست در این گزارش زیاد حرف بزنیم فقط انعکاس نظرات مردم، در مورد اینکه مشغله اصلی زن چه باید باشد یا چیست؟ و آیا کار بیرون از خانه با نقش او در خانه تضاد دارد؟ یکی می تواند دیگری را کم رنگ کند؟

ادامه بی کاری یا بی‌عاری

پری دریایی

«‌خوب که نگاه می‌کنی، می‌بینی جز قلبت همیشه در تو چیزی هست برای تپیدن، برای پروانه شدن. لحظه‌های نابی که احساس می‌کنی مخاطب وحی خداوندی و کلمات بر قلبت الهام می‌شوند و شور هستی با همه پستی‌ها و بلندی‌هایش، غم‌ها و شادی‌هایش، کلمه می‌شود و از زبان تو می‌تراود.

این صفحه متعلق به همه بر و بچه‌هایی است که کودکان احساس‌شان اهل بازی و جست‌و‌خیزند؛ برای همه کسانی که سر ریز احساس‌شان را کلمه می‌کنند و بر کاغذ می‌آورند.

اولین‌های صفحه دو شعر از دو شاعر جوان است که تراوش احساس‌شان در یازدهمین کنگره شعر جوان بر گزیده شد. ما لذت بردیم امید شما هم لذت ببرید!

ادامه پری دریایی

از صبح تا شب با دختر ایرانی

نسخه‌ی دانشجویی!
ساعت ۱۰-۷ صبح:
گذشته دوران ساعتای شماطه‌ای و مشت کوبیدن روشون. الان دیگه موبایلا کار اونا رو می‌کنن و کی دلش میاد مشت بکوبه؟! خوبی موبایل اینه که با شعوره، یه دقیقه که زنگ زد و دید کسی محلش نمی‌ده، آروم می‌گیره برا ده دقیقه بعد!
نیم ساعتی هست که با صدای زنگایی که قطع و وصل می‌شه، خوابم قطع و وصل می‌شه ولی زورم میاد بلند شم!
تو همون خواب و بیداری یاد کلاس اول می‌افتم که استادش از اون گیراس…

ادامه از صبح تا شب با دختر ایرانی

ستاره‌های آسمانم! نور درخشان‌تان ازلی باد!

در کویر خلوتم نشسته بودم، صدای در زدنی خلوتم را به هم زده بود. آهسته به سمت در رفتم. در که باز شد، به ناگاه آسمان به خانه‌ام قدم گذاشت. متعجب شدم. از آن روز، دیگر من در آن خانه تنها نبودم؛ آسمان با خودش میلیون‌ها ستاره به ارمغان آورده بود. ستاره‌هایی که با پرتاب تیرهای خشمگین به سوی شیطان، محافظت می‌شدند؛ ستاره‌هایی که در پس پرده عفاف و حرمت، در حال رسیدن به مراتب مختلف رشد و ترقی بودند.

ادامه ستاره‌های آسمانم! نور درخشان‌تان ازلی باد!

می‌خواهم زن بمانم

قرار بود مطلبی بنویسم برای مجله‌شون. قول داده بودم و باید می‌نوشتم؛ آن هم برای کسانی که همکاری با آن‌ها لذت‌بخش است. مهمان‌های عزیزی از راه دور برایم رسیده بود. آقای همسر مهربان هم که طبق معمول تهران نبود. پسرکم سرما خورده بود. در این وضعیت، جمع کردن فکرم واقعا سخت بود. مهربان همسر که آمد یک مسافرت اجباری دو روزه رفتیم. و چند روز بیشتر برای نوشتن وقت نداشتم.

ادامه می‌خواهم زن بمانم

وقتی دختران بخواهند…

سال‌ها پیش وقتی صحبت از انتخاب دختر شایسته به میان می‌آمد ، ملاک این انتخاب فقط زیبایی بود؛ چیزی که خواست و اراده خود دختران در آن تاثیری نداشت. اما امروز اگر چه از انتخاب دختر شایسته خبری نیست اما دختران ایرانی در زمینه‌های مختلف زندگی به موفقیت رسیده‌اند. از مدال‌های رنگارنگ ورزشی گرفته تا رتبه‌های برتر کنکور و هنرنمایی در رشته‌های مختلف‌. اما شاید بهتر باشد با زندگی و خصوصیات دختران موفق ایرانی از زبان خودشان آشنا شویم.

ادامه وقتی دختران بخواهند…